خبرگزاری مهر؛ گروه جامعه_ فاطمه میرزاجعفری: با شیوع پاندمی کرونا در ایران پیامدهای غیرمنتظره ناشی از گسترش این ویروس به تدریج در حال رخ نمایی است؛ در کنار مشکلات اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و آموزش از راه دور، حالا مسئله جدی تری مطرح است و آن هم سلامت روان اعضای یک جامعه است؛ از ابتدای شیوع کرونا با آغاز قرنطینههای نه چندان کارآمد و قرار گرفتن خانوادهها و فرزندان آن هم به مدت طولانی در کنار یکدیگر، رکود بسیاری از کسب و کارها و افزایش نگرانی و فشارهای روانی در خانوادهها، طولانی شدن شیوع ویروس کرونا، مرگهای پی در پی، سوگهای ناتمام و همچنین دور بودن از روابط اجتماعی؛ صدمههای بسیار سنگینی را به روان افراد یک جامعه وارد کرد.
متأسفانه شیوع بیماری کرونا در جهان و ماندن اجباری مردم در خانهها برای قطع کردن زنجیره انتقال ویروس منجر به افزایش پدیدههای اجتماعی مانند افزایش خشونتهای خانگی مثل آزار کودکان، زنان، سالمندان، معلولان در برخی خانوادهها شده است، اگرچه در ابتدای امر تصور میشد که خانوادهها با گذراندن زمان بیشتر در کنار یکدیگر بتوانند به بهبود روابط خانوادگی میان خود و سایر اعضای خانواده بپردازند و قرنطینه فرصتی برای ترمیم فاصلههایی که در عصر جدید ای جاده شده است باشد اما به مرور زمان شواهد چیز دیگری را در بین برخی خانوادهها نشان داد که حاکی از بروز اختلافات و تنشها بین اعضای یک خانواده بود.
اختلافات خانوادگی در خصوص مسائل متعدد از جمله اصول بهداشتی، تفاوت سلیقهها، برنامههای سرگرمی مشترک، تغییر ساعت وعدههای غذایی و خوابیدن، روشهای تربیت فرزندان؛ همگی از جمله تنشهایی است که در بین اعضای خانواده در دوران قرنطینه مانند یک زخم سر باز کردند.
متأسفانه در حال حاضر روانشناسان و پزشکان معتقدند که آسیبهایی که در دوران پساکرونا نمود پیدا خواهد کرد زنگ خطر بسیار جدی تری را به صدا در خواهند آورد؛ افزایش مشکلاتی ناشی از وسواس، اضطراب، ترس، اختلالات روانی و افسردگی، همگی از جمله مواردی هستند که جامعه ما در دوران پساکرونا به شدت با آنها باید دست و پنجه نرم کند.
آسیبهای ناشی از مواجهه با پاندمی کرونا
محسن ایمانی روانشناس در خصوص آسیبهای روحی و روانی ناشی از دست و پنجه نرم کردن با پاندمی کرونا در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: در حال حاضر ما باید به این موضوع توجه کنیم که در جنگ بسیار بزرگی هستیم که مانند شرایط یک جنگ عادی نیست، در این جنگ خبری از اسلحه و تانک نیست و گلولهای شلیک نمیشود بلکه ما در یک جنگ ناپیدا و عجیب زیستی هستیم که یک ویروس اختلالات جدی و بزرگی را پدید آورده است.
وی افزود: مسائل اجتماعی تنها محدود به روابط اجتماعی، مسائل اقتصادی و کسب و کار و تعاملات اجتماعی نیست بلکه به تمام این مسائل و خانواده، ساختار روانی و اجتماعی جامعه مربوط است.
ایمانی بیان کرد: در جنگهای عادی پس از شنیده شدن صدای آژیر خطر مردم به پناهگاه میرفتند اما در حال حاضر پناهگاه افراد جامعه محیطی جز جایی که در آن زندگی میکنند نیست؛ شرایط کرونا به دلیل محدودیتها و ناتوانیهایی که ایجاد کرده است همچنین به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی تعاملات خانوادگی و روابط مردم با یکدیگر را کاهش داده است؛ همه این محدودیتها سبب شده است که افراد احساس ناتوانی کرده و هیجان و خشم بروز پیدا کند.
این روانشناس با اشاره به اینکه بروز احساسات در افراد به منطق و استدلالی غالب نیست و کاملاً یک مسئله احساسی است عنوان کرد: بروز احساسات یک مسئله وابسته به منطق نیست و به همین دلیل است که پس از بروز هریک از این رفتارها افراد تحت تأثیر واکنشهای عصبی قرار گرفته و تعاملات اجتماعی و خانوادگی شان از چارچوب خارج میشود؛ چنین مسائلی در ضمیر ناخودآگاه رخ میدهد و همین مسئله سبب میشود که در یک بحث و درگیری ساده مسائلی مثل قتل بروز پیدا کند.
ایمانی تصریح کرد: مهار این مشکلات به سیستم تربیتی درون خانوادهها، نظام آموزشی، جامعه و رسانه بر میگردد؛ برای مثال ما چقدر خانوادههایمان را آماده پذیرش موضوعات کردهایم؟ آیا آگاهی از مواجهه با این موضوعات دارند؟ آیا میدانند که به هنگام بروز درگیری فکری و هیجانی که به صورت ناخودآگاه تجربه میکنند نباید وارد بحثهایی شوند که در آن احتمال درگیری و سوءتفاهم وجود دارد که میتواند منجر به تضاد، تعارض و افسردگی شود.
اهمیت آموزش تکنیکهای خودکنترلی در مواجهه با مشکلات اجتماعی
وی خاطر نشان کرد: اهمیت سیستم خودکنترلی افراد در زمانی که نسبت به شرایط اطرافشان آگاهی داشته باشند نشان داده میشود؛ برای مثال افراد باید بدانند که اگر عصبانی شدند لازم نیست واکنش نشان دهند و میتوانند آن محیط را ترک کنند یا در خصوص مسائل خانوادگی افراد باید بدانند که چه چیزی را در چه زمانی و به چه شخصی باید بگویند، متأسفانه بسیاری از مشکلات درون خانوادهها ناشی از عدم آگاهی اعضای یک خانواده در خصوص بیان مسائل به یکدیگر رخ میدهد.
این روانشناس تاکید کرد: در زمانی که افراد نسبت به بیان موضوعات، شرایط اطرافشان و ساختارهای روانی خود آگاهی ندارند در بیان مسائل با ضعف رو به رو هستند و به این ترتیب آستانه روانی فرد مقابل را برهم میزنند و همین مسئله سبب میشود که فرد مقابل در جهت ارتقا خشم و عصبانیت خود حرکت کند و به این ترتیب مسائلی از قبیل نزاع، خشونت و قتل و در ساختار خانوادهها با کودک آزاری، همسر آزاری بروز کند.
ایمانی در خصوص اهمیت یادگیری مهارتهای ده گانه در مواجهه با مشکلات اجتماعی اظهار کرد: افراد یک جامعه باید نسبت به مهارتهای ده گانه از جمله مهارت خود کنترلی، همدلی، کنترل خشم و هیجان، مهارت یکدلی و غیره آگاهی داشته باشند.
وی افزود: آموزش این مسائل از اهمیت بسیار جدی برخوردار است که این وظیفه مهم بر دوش رسانه، خانواده و نهادهای اجتماعی است که باید به صورت یک مسئولیت بزرگ اجتماعی این موارد را در نظر گرفته و آموزش داد؛ مراجعه به روانشناسان هم یکی دیگر از راه حلها است که متأسفانه به دلیل مشکلات کرونا و مسائل اقتصادی برای همه امکان پذیر نیست، بنابراین مراجعه به مشاور سخت است اما رسانهها میتوانند در این شرایط بسیار کمک کننده باشد.
این روانشناس در آخر تاکید کرد: متأسفانه ما در شرایطی قرار داریم که افراد عزیزترین اعضای خانواده شأن را که با آنها خاطره داشتهاند از دست میدهند؛ این شکل از مسائل و مشکلات در حال حاضر شاید خود را به آرامی نشان دهد اما در آینده در خصوص این معضلات بحران جدی داریم چرا که این افراد فرصت بروز غم و اندوه، سوگواری و همدلی را نداشتهاند و احساس تنهایی، خشم و ناراحتی عمیق دارند این افراد گوشه گیر میشوند و روابط اجتماعی کمتری دارند بنابراین بازپروری و بازسازی سیستم روانی مردم کار بسیار سنگینی است که باید سیستم رسانهای ما به صورت آگاهانه در این زمینه حرکت کند؛ وارد ابعاد آموزشی شود و نکات بسیاری را به مردم گوشزد کنند چراکه در حال حاضر جامعه رها شده است و باید به شرایط قبل برگردد تا مردم به چرخه طبیعی زندگی خود باز گردند.
نظر شما