ارتش رژیم صهیونیستی روز 21 تیر1385 (12 جولای 2006) به بهانه اسارت دو نظامی خود توسط مبارزان لبنانی، از زمین و هوا و دریا، مناطق مسکونی و تاسیسات زیربنایی لبنان را آماج حملات خود قرار داد.
جنگ نابرابر و ظالمانه رژیم صهیونیستی بر ضد لبنان با حمایت وچراغ سبز آمریکا و سکوت مفتضحانه جامعه بین المللی صورت گرفت، اما ایستادگی جانانانه رزمندگان حزب الله در نهایت به ناکامی طراحان این ماجراجویی شکست خورده منجر شد و حامیان اسرائیل در نهایت پس از 33 روز با استفاده از شورای امنیت و با تصویب قطعنامه 1701 به نجات این رژیم شتافتند.
مهمترین پیامد این جنگ که امروز 23 مرداد(14 آگوست) اولین سالگرد آن است؛ شکست اسطوره شکست ناپذیری ارتشی بود که طعم پیروزی آسان را برارتش های عربی چشیده بود؛ این امرتحسین محافل رسانه ای، سیاسی و مردمی را در میان مسلمانان و آزادیخواهان جهان به دنبال داشت.
دبیرکل حزب الله لبنان در سخنانی به مناسبت اولین سالگرد جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان تاکید کرد که حزب الله در جنگ اخیر، رویای خاورمیانه جدید را از بین برد؛ سخن وی در اشاره به سخنان "کاندولیزا رایس" وزیر امور خارجه آمریکا در جریان جنگ 33 روزه ایراد شد که گفته بود خاورمیانه جدید که اثری از مقاومت در آن نخواهد بود در حال شکل گیری است.
نصرالله تصریح کرد: جنگ 33 روزه با موافقت جامعه بین المللی و سکوت کشورهای عربی انجام شد.
" ابویاسرعادل عون" رئیس دفتر جنبش امل در تهران نیز در گفتگو با مهر با بیان اینکه حزب الله قدرتمند تر از گذشته است، تاکید می کند: سلاح مقاومت همچون خاری در چشمان آمریکا و همپیمانش در لبنان و منطقه است.
"حاج مصطفی دیرانی" عضو دفتر سیاسی حزب الله لبنان و از مهمترین شخصیتهای که در آخرین دور مبادله اسرا با رژیم صهیونیستی از بند این رژیم آزاد شد در گفتگو با مهر تصریح می کند: حقانیت مقاومت سبب پیروزی آن در جنگ 33 روزه شد.
مصطفی دیرانی خاطر نشان می کند: بی شک همانطور که دبیر کل حزب الله لبنان از آن نام بردند جنگ 33 روزه همجمه ای جهانی علیه ملت لبنان بود و به اعتراف بسیاری از پژوهشگران آمریکایی به جای آنکه همچون گذشته جنگی اسرائیلی با حمایتی آمریکا باشد، این بار جنگی آمریکایی بود که به وسیله رژیم صهیونیستی انجام گرفت.
"عباس زکور" عضو عرب پارلمان رژیم صهیونیستی(کنیست) در اولین سالگرد شکست این رژیم در جنگ تابستان سال گذشته علیه لبنان اعتراف می کند: جنگ 33 روزه علیه لبنان، زلزله بزرگی را در ساختار قدرت اسرائیل به وجود آورده است.
"عباس زکور" از فلسطینیان ساکن مناطق 1948 در گفتگو با مهر تاکید می کند: این زلزله، تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسرائیل را در برگرفته است وهمچنان شاهد پس لرزه های آن هستیم .
نماینده عرب کنیست می گوید : جامعه صهیونیستی سالهای سال در توهم داشتن ارتشی شکست ناپذیر بود، اما ناگهان در جنگ لبنان مشاهده کردند که این ارتش درمقابل نه یک کشور، بلکه حزبی به نام حزب الله شکست را پذیرا می شود تا بدانند اگر اسرائیل وارد هرنوع جنگی با طرف های سازمان یافته تر و نظامی تری شود، هرگزقادربه مقاومت نخواهد بود از این رو امروز آنها درصدد ترمیم این ارتش بر آمده اند و در حال انجام آن هستند.
به گفته زکور، اسرائیل اکنون مبالغ میلیاردی خرج این ارتش می کند تا پیشرفته ترین ادوات نظامی را دراختیار آن قرار دهد، اما مشکل و چالش بزرگ اسرائیل در آن نیست، بلکه درنفرات نظامی است که رعب و وحشت سرتاسر وجودشان را فرا گرفته است و دیگر اعتقادی به کارایی ادوات نظامی خود ندارند.
دلایل بروز جنگ 33 روزه
دراین گزارش به بررسی دلایل و انگیزه های رژیم صهیونیستی برای به راه انداختن جنگ 33 روزه تابستان گذشته علیه لبنان پرداخته می شود .
طلال عتریسی تحلیلگر لبنانی واستاد دانشگاه در بیروت در گفتگو با مهر ابراز عقیده می کند: جنگ اخیر، جنگ آمریکایی اسرائیلی بود و طرفین اهداف سیاسی از این جنگ را دنبال می کردند؛هدف مهم آمریکا، ثبت پیروزی بر حزب الله بود، زیرا این جنبش یکی از موانع پیش روی طرح های این کشور در منطقه بود؛ از سوی دیگر حزب الله همپیمان ایران و سوریه است.
با توجه به اینکه ایالات متحده نتوانست در منطقه به ییشرفتی دست یابد و به ویژه پس از شکست درعراق، خواست تا به زعم خود با پیروزی بر حزب الله، اعتبار و روحیه از دست رفته در خاورمیانه را بازیابد، لذا از اسرائیل خواست تا دست به این جنگ بزند و حزب الله را از بین ببرد تا یک پیروزی بزرگ برای آمریکا به شمار رود تا بتواند در جنگ علیه ایران یا سوریه از آن استفاده کند.
اما درباره اسرائیل باید گفت که این رژیم ازجنگ اخیر می خواست انتقام شکست سال 2000 یعنی عقب نشینی از جنوب لبنان را از حزب الله بگیرد و همچنین خواست اعاده اعتبار کند و حیثیت و آبروی از دست رفته را بازیابد و این دلایل واقعی جنگ بود.
عتریسی درباره پیامدهای جنگ اخیر در داخل و خارج لبنان گفت : جنگ اخیر، پیامدهای بزرگ و عمیقی بر رژیم صهیونیستی داشت که فراتر از صرفا یک شکست یا ناکامی در دستیابی به اهداف بود؛ آنچه را که این جنگ برملا کرد، شکست اقتدار و ابهت ارتش اسرائیل بود، ارتشی که نقش اساسی آن حمایت از موجودیت این رژیم بود که در این ماموریت شکست خورد و قدرت بازدارندگی خود را از دست داد.
اسرائیل، قدرت بازدارندگی ارتش خود را توان اسطوره ای می دانست که این ارتش شکست ناپذیر است و این رژیم نابود نمی شود، اسرائیل در این بعد اسطوره ای هم شکست خورد ثابت شد که ارتش این رژیم ضعیف است نمی تواند این رژیم را حفظ کند که از اینجا بود پرسش های متعددی به وجود آمد.
استعفای رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی و پس از آن استعفای وزیرجنگ که ازعوامل ناکامی در جنگ اخیر معرفی شده بودند؛ بحران سیاسی حادی را در درون رژیم اسرائیل به وجود آورد که یکی از پیامدهای شکست در این جنگ به شمار می رود.
گزارش وینوگراد(بررسی دلایل شکست اسرائیل در جنگ لبنان) حقیقت بحران وحقیقت دشوارهایی را که این رژیم با آن روبرو است، نمایان کرد و ابهاماتی را درباره آینده این رژیم و بازسازی ارتش به وجود آورد.
درباره تاثیر جنگ بر افکارعمومی به ویژه بر اعراب باید گفت : افکارعمومی به ویژه در میان اعراب پس از این جنگ احساس کرد آن اعتبار و حیثیتی را که در جنگ های اعراب و رژیم صهیونیستی به خاطر شکست ارتش های عربی از دست رفته می دیدند، بازیافتند و به افزایش روحیه آنها منجر شد.
اما بدون شک، جنگ تابستان گذشته اسرائیل، تاثیرات زیادی بر موازنه های قوا در منطقه گذاشت ؛عتریسی معتقد است : این جنگ تاثیرات زیادی بر موازنه های منطقه ای داشت، آمریکا به دنبال پیروزی بزرگ دراین جنگ و پس از آن رساندن پیام بزرگ به کشورهای مخالف سیاست های این کشور درمنطقه بود ولبنان را به عنوان گذرگاه انتخاب کرد،زیرا مقاومت درلبنان حلقه قدرتمندی بود که درگذشته هم بررژیم صهیونیستی پیروز شده بود و همپیمان کشورهای بزرگ و مخالف سیاستهای آمریکا درمنطقه بود، لذا به این دلیل خواست این حلقه را درهم بشکند تا از پیروزی مقاومت در فلسطین و عراق و سقوط رژیم های طرفدار آمریکا جلوگیری کند این طرح آمریکا بود؛ هنگامی که طرح آمریکا و اسرائیل شکست خورد، اثراتی مستقیمی برموازنه های قوا داشت ودولت ها ونیروهایی که ازمقاومت طرفداری می کردند؛ احساس پیروزی کردند واین جنگ آغازی برای پسرفت و عقب نشینی شتابنده ایالات متحده و طرح های این کشور در منطقه بود.
درباره تاثیرات جنگ 33 روزه و یپروزی مقاومت در داخل لبنان، عتریسی تصریح می کند : بخش اعظمی از لبنانی ها در جنگ اخیر احساس پیروزی کردند؛ هدف آمریکا این بود که پس ازنابودی مقاومت، زمام تمام مقدرات لبنان وسیاستهای این کشور را در اختیار بگیرد و لبنان بخشی از محور آمریکایی در منطقه قرار گیرد، اما شکست اسرائیل در جنگ اخیر، تمام رشته های آمریکا را نیز پنبه کرد با وجودی که برخی طرفهای داخلی در لبنان با آمریکا همسو و همپیمان هستند و احساس کردند که در شرط بندی بر این جنگ شکست خوردند، زیرا برخی نیروها خواهان شکست مقاومت و حزب الله بودند تا طرح های آنها در لبنان پیروزشود، لذا چنین شکافی میان نیروهایی که به آمریکا دل بسته اند ونیروهایی که بر روی مقاومت تکیه کرده اند به وجود آمد و به سبب پیروزی مقاومت، طرح های آمریکا در لبنان به بن بست خورد.
"حسن هانی زاده" تحلیلگر مسائل خاورمیانه ابراز عقیده می کند : پس از فرار ذلت بار ارتش رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 میلادی ژنرالهای شکست خورده این ارتش درصدد بازسازی حیثیت نظامی خود بودند. این فرار که برای نخستین بار در طول 60 سالی که از تاسیس این رژیم می گذرد،صورت گرفت، کاملا بی سابقه بوده، زیرا جنوب لبنان نخستین جایی بود که ارتش اسرائیل بدون نصب پرچم خود از منطقه عجولانه عقب نشینی می کرد.
لذا ژنرالهای اسرائیلی که از قدرت یافتن حزب الله در لبنان والگو قرار گرفتن این حزب در میان جوانان مسلمان عرب به ویژه جنبش های اسلامی فلسطین بیمناک بودند درصدد ضربه زدن به مقاومت اسلامی لبنان و جبران این شکست بر آمدند.
حمله ارتش اسرائیل به جنوب لبنان که در 21 تیر ماه سال 85 صورت گرفت اهداف متعددی به دنبال داشت.هدف اول تقویت روحیه نظامیان اسرائیلی، نابودی حزب الله، تشکیل کمربند امنیتی در جنوب لبنان و تقویت گروه های لبنانی همسو با آمریکا و اسرائیل بود.
این حمله صورت گرفت و اسرائیل تمام توان نظامی خود را اعم از دریایی، هوایی، و زمینی به کار گرفت، زیرا نتیجه این جنگ هر چه باشد قطعا بر سرنوشت و آینده منطقه به ویژه بر سرنوشت اسرائیل وآمریکا تاثیر فوق العاده ای باقی می گذاشت.
اما مقاومت دلیرانه حزب الله در طول 33 روز جنگ تمام معادلات نظامی و سیاسی منطقه را بر هم زد و برای همیشه اسطوره شکست ناپذیری ارتش اسرائیل را به تاریخ سپرد.
البته نباید فراموش کرد که ارتش اسرائیل درجنگ ژوئن 1967 در ظرف 6 روز 80 هزار کیلومتر مربع ازاراضی اعراب یعنی 8 برابر مساحت لبنان را اشغال و 400 هواپیمای اعراب را نابود و 17 هزار سرباز کشورهای عربی را به قتل رساند در حالی که ارتش اسرائیل در جنگ 33 روزه با حزب الله متحمل خسارتی شد که در مجموع چند برابر خسارتهای ارتش اسرائیل در جنگهای1967 و 1956 و 1873 بود.
هانی زاده درباره پیامدهای جنگ اخیر می گوید : مهمترین تاثیر این جنگ، شکست تاکتیک های نظامی ارتش اسرائیل، افزایش تجربه جنگی رزمندگان حزب الله ، شناخت نقاط قوت و ضعف ارتش رژیم صهیونیستی، افزایش اعتبار سیاسی ونظامی مقاومت اسلامی ، افزایش قدرت چانه زنی سیاسی شیعیان در لبنان ومنطقه وجهان، ایجاد وفاق میان کشورهای مخالف سیاست های آمریکا واسرائیل در منطقه می باشد.
این جنگ و پیروزی تاریخی حزب الله نشان داد که اسرائیل در جنگ های فرسایشی به شدت آسیب پذیر است ومی توان از طریق تشدید مقاومت های مردمی، ارتش اسرائیل را به زانو در آورد.
لذا جنگ 33 روزه و تاثیرات آن بر اسرائیل، بر معادلات سیاسی و نظامی منطقه وجهان تاثیر فراوانی باقی گذاشت، زیرا حملات موشکی حزب الله به اراضی اشغالی نوعی وحشت روانی در ساکنان اسرائیلی شهرکهای فلسطین اشغالی ایجاد کرد به گونه ای که امار موجود نشان می دهد که بیش از 17 هزار یهودی تنها در طول یک سال گذشته فلسطین اشغالی را به قصد آمریکا و کشورهای اروپایی ترک کردند وهزاران کارگر خارجی نیز به کشورهای خود برای همیشه بازگشتند و این موضوع برای رژیم صهیونیستی که با هزینه های گزاف تلاش می کند تا یهودیان سراسر جهان را به اراضی اشغالی کوچ دهد، قابل تحمل نیست.
تاسیسات زیربنایی لبنان از گزند حملات بی امان صهیونیست ها درامان نماندند
تحلیلگر مسائل خاورمیانه درباره اثرات این جنگ بر جایگاه مقاومت خاطر نشان می کند : پیروزی حزب الله بر ارتش اسرائیل جایگاه سیاسی ونظامی حزب الله و مقاومت اسلامی را به شدت ارتقا بخشید .
تظاهرات گسترده در سراسر کشورهای اسلامی به سود حزب الله، سبب وحشت برخی کشورهای عرب مخالف افزایش نقش شیعیان در منطقه شد تا جایی که این کشورها، محرمانه، اطلاعاتی را به رژیم صهیونیستی درباره وضعیت نظامی وسیاسی لبنان منتقل می کردند، زیرا پیروزی حزب الله علاوه بر تضعیف جایگاه اسرائیل،آینده این نوع رژیم ها را متزلزل می کرد،لذا همسویی برخی کشورها با آمریکا واسرائیل در طول جنگ 33 روزه کاملا مشهود بود.
با این حال ملتهای منطقه، به ویژه ملتهای عرب که از تاثیرات شکست اعراب در جنگ ژوئن 1967 همچنان رنج می برند؛ از پیروزی تاریخی حزب الله بر ارتش رژیم صهیونیستی به شدت استقبال کردند؛ ملت های عرب پیروزی مقاومت را پیروزی جهان اسلام وجهان عرب می دانند.
آواربرداری از ویرانه های به جا مانده از جنگ
البته نتیجه شکست نظامی اسرائیل و حتی آمریکا که در طول جنگ 33 روزه پیچیده ترین تجهیزات نظامی را در اختیار ارتش اسرائیل قرار داد این بود که آمریکا وغرب برای حذف سیاسی ونظامی مقاومت اسلامی به ابزار شورای امنیت متوسل شدند و قطعنامه 1701 ناظر برخلع سلاح حزب الله را تصویب کردند.
اما محبوبیت بالای مقاومت اسلامی در داخل وخارج لبنان سبب شد که نقشه های شوم آمریکا وغرب برای ایجاد یک کمربند امنیتی برای حفظ رژیم صهیونیستی وخلع سلاح مقاومت لبنان با ناکامی روبرو شود.
در بعد داخلی نیز حزب الله پس از پیروزی بر ارتش رژیم صهیونیستی خواستار دولتی بود که از طریق ایجاد وفاق وهمدلی میان همه طیف های لبنان از دستاوردهای پیروزی حزب الله پاسداری کند.
اما متاسفانه دولت فواد سنیوره در برابر خواست واراده ملت لبنان از خود مقاومت نشان داد ونه تنها از تشکیل یک دولت وحدت ملی خودداری کرد، بلکه از ارائه گزارشی درباره کمک 11 میلیارد دلاری جامعه جهانی به مردم لبنان پس از پایان جنگ 33 روزه خود داری کرد که این امر به تشدید اختلافات میان دولت فواد سنیوره واحزاب همسو با مقاومت اسلامی منجر شد.
در هر حال شکست ارتش اسرائیل در برابر مبارزان لبنانی، نشان داد که اگر اراده مقاومت و پایداری درمیان ملتها تقویت شود؛ می توان بر قدرتمندترین ارتش های جهان غلبه کرد و معادلات نظامی وسیاسی را به سود ملتهای تحت ستم از جمله ملت فلسطین تغییر داد.
نظر شما