به گزارش خبرنگار مهر، حسن انصاری در یادداشتی جدید، به تاریخ یمن و جایگاه بزرگان فرهنگی این کشور در تفکر اسلامی پرداخته است. او ضمن اشاره به مزاحمتهای تاریخی خاندان آل سعود برای یمن نوشته است که سلفیگری و وهابیت سعودی هیچ جایگاهی در یمن نخواهد داشت.
انصاری پژوهشگر تاریخ و تفکر اسلامی و نویسنده کتابهایی چون «بررسیهای تاریخی در حوزه اسلام و تشیع»، «گنج پنهان، شرح احوال و آثار علامه مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبایی یزدی» و مصحح کتابهایی چون «التفصیل لجمل التحصیل» اثر سلیمان بن عبدالله خراشی و «شرح المقدمة فی الکلام» اثر ابوالقاسم عبدالرحمان بن علی حسینی است. او هماکنون مدرس میهمان مدرسه مطالعات تاریخی مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون است و در شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز عضویت دارد.
مشروح متن اینیادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته، در ادامه میآید؛
یمن بعد از اسلام سهم مهمی در فرهنگ و تمدن اسلامی داشته و دارد. بسیاری از صحابه و تابعین و علمای صدر اول از مفسران و فقیهان و محدثان از یمن بوده اند. در یمن البته مذاهب مختلف فقهی و کلامی همواره حضور داشته، از مذهب شافعی که همینک نیز در جنوب یمن مذهب فقهی غالب است تا مکتب اشعری. با این وصف فرهنگ مذهبی و فکری و تمدنی یمن را باید در زیدیه یمن جستوجو کرد. دولتی که الهادی الی الحق یحیی بن الحسین در یمن پایه گذاری کرد بیش از هزار سال دوام آورد، گاه در کل یمن و گاه در صنعاء و یا برخی نقاط دیگر یمن. بعد از آنکه عثمانیها یمن را تصرف کردند اتحاد دوباره یمن مرهون زیدیها بود.
زیدیه تنها یک مکتب فقهی و مذهبی نیست. زیدیه بستر تشیع در یمن است و فرهنگ شیعی یمن سابقهاش حتی از دولت زیدی هم بیشتر است. زیدیه یک مکتب فکری و فرهنگی است، فرهنگی شیعی و تفکری بر پایه خردگرایی معتزلی و شیعی. عمده فرهنگ مکتوب یمن بعد از اسلام مرهون علمای زیدی آنجاست. اصلاً یمن را نمیتوان بدون این فرهنگ شناخت. مدارس، آموزشگاهها، سنتهای آموزشی، ادبیات مکتوب و شفاهی و فرهنگ عمومی یمن یا از زیدیه است و یا متأثر از زیدیه است. حتی شافعیان یمن هم از زیدیه تأثیر گرفتهاند. بخشی مهم از فرهنگ شافعی در یمن و جنوب آن مرهون علمای سادات و اشراف است که با فرهنگ شیعی و صوفیانه پیوند خورده. اسماعیلیان در یمن هم که معلوم است شیعیاند و بخشی از فرهنگ این کشورند.
عربستان سعودی و وهابیت همواره در دوران کوتاه شکل گیری هویت سیاسی دولت نوپای سعودی مخالف این وضع در یمن بوده و دست کم از نقطه نظر فرهنگی نمیتواند فرهنگ شیعی و معتزلی یمن را که بن مایهاش با وهابیت و تفکر سلفی گری و غیر معتزلی مخالف است، تحمل کند. گاه البته در دهههای میانی سده بیستم عربستان از دولت امامت در یمن به دلائل سیاسی گذرا حمایت میکرد اما همه همت فرهنگی و فکری خود را همیشه برای رد و سرکوب و پایان دادن به تفکر شیعی و معتزلی زیدی در یمن مصروف داشته است. در همین جنگ کنونی بر علیه یمن شاهدیم که چگونه فرهنگ و میراث فرهنگی و کتابخانهها و آثار باستانی و قدیم یمن حاقدانه ویران شد. قبل از این جنگ، سعودی ها با تجهیز و سرمایه گذاری در یمن و حتی در شهر صعده تلاش میکردند تفکر سلفی خردسوز خود را جای تفکر معتزلی و زیدی شیعی تبلیغ کنند. صدها کتاب بر علیه زیدیه منتشر میکردند و مدارسی در شیعیترین نقاط یمن برای تبلیغ سلفیگری و وهابیت برپا کردند و داعیها و مبلغان آنها فرهنگ طائفه گری و تفرقه برانگیزی مذهبی و تکفیری و تفسیقی و ضد شیعی خود را از طرق مختلف در یمن پمپاژ میکردند.
عربستان چه بخواهد و چه نخواهد یمن با فرهنگ زیدی و میراث معتزلی و شیعی و زیدی خود شناخته شده است. هزار سال تاریخ و فرهنگ این کشور را نمیتوان با تخریب و کشتار پایان داد و یا نادیده گرفت. سلفی گری راهی به سرزمین اعتزال و تشیع ندارد.
نظر شما