به گزارش خبرنگار مهر، "سامیه بصیر مژدهی" مولوی شناس در این مراسم گفت: صبحت کردن از مولانا آسان نیست زیرا در اندیشه او چیزی است که مخاطب را در تمام اعصار به سمت و سوی خود جذب کرده است. در واقع عرفان مولانا، عرفان زندگی و بالندگی است. در این عرفان نوعی زندگی و جاودانگی وجود دارد که تا امروز به جهانیان قابل عرضه است.
وی افزود: در عرفان مولانا هرگز هیچ مذمتی به دنیا و جنبه های دنیوی وجود ندارد. در واقع مولانا هیچ وقت خواسته های دنیوی را نکوهش نمی کند و جبر و خمودی را به مخاطب منتقل نمی سازد. مولانا به اختیار آدمی اعتقاد دارد و واقع بین ترین عارف فارسی به شمار می رود و برای همین است که جهانیان به او علاقه مند هستند.
این محقق ادبی ادامه داد: در عرفان مولانا همواره نوعی ریاضیت به نام عشق برای رسیدنی به مکارم اخلاقی وجود دارد. او عشق را اصل طریقه خود قرار می دهد به طوری که می توان گفت مولانا یک عشق درمانگر است. در دو اثر جاودان مثنوی و دیوان شمس آن قدر نکته های لطیف درباره عشق می بینیم که این ادعا را می توان در این دو اثر صادق دانست.
مژدهی تصریح کرد: مولانا دانشمند زمانه خود بود و طبعا اشراف به تمام علوم او را مغرور ساخته بود؛ غروری عالمانه که در مکتب عشق او را به یک عارف بدل کرده بود. عارفی چرخ زن و سماع کن. مولانا به عنوان یک شاعر و عارف پارسی همواره ما را دعوت می کند تا از سجایای اخلاقی و به خصوص عرفان نهفته در اشعار و کلامش بهره گیریم. بنابراین وظیفه مخاطب است که با شناخت هر چه بیشتر او دریای معرفت اش را کشف کند.
وی در ادامه افزود: عرفان مولانا عرفانی غنی است. حکمتی که در کلام فردوسی، اخلاقی که در آثار سعدی، رندی و بی اعتنایی به دنیا در غالب شعرهای حافظ ، ساده دلی در کلام بابا طاهر، حکمت در آثار سهروردی و جسارت کلام در آثار شخصیت هایی چون عین القضات همدانی و منصور حلاج هیچ یک به درجات متعالی عرفان مولانا نمی رسد. واقعیت این است که مولانا بالاست و افتخار ادبیات ایران است.
سامیه بصیر مژدهی خاطرنشان کرد: کلام این عارف بزرگ اگر آسمانی هم نیست نمی توان آن را زمینی خواند. تا مولانا هست زبان فارسی از زوال و نابودی در ایمن است. او ما را به سمت عشق و برخورداری از عشق دعوت می کند و دقیق شدن در دو اثر مثنوی و دیوان شمس گواه این ادعا است. او در برابر مخاطب جهانی به مثابه مدینه فاضله تصویر می کند و خوشا به سعادت کسی که بتواند راه به جهان مولوی برده و خستگی زندگی روزمره را از تن خارج سازد. با وجود اینکه هفت قرن از نگارش مثنوی و دیوان شمس گذشته اما پیدایش و خلق دوباره این دو اثر تقریبا غیر ممکن است. بسیار مشکل است کسی پیدا شود که بتواند در سطح مولانا پیرامون عرفان و عشق مطلبی به رشته تحریر در آورد.
این مولوی پژوه در پایان گفت: گرچه نمی توان چون مولانا آثاری در این سطح و ابعاد پدید آورد اما می توان همواره مخاطب او بود و بر سر سفره معرفتی که او برای تمام جهانیان پهن کرده است بهره های فراوان برد.
نظر شما