۸ فروردین ۱۴۰۱، ۱۰:۲۰

شرح صلوات شعبانیه در بیان امام موسی صدر؛

انسانی که به دیگران سودی نرساند، همچون سنگ است

انسانی که به دیگران سودی نرساند، همچون سنگ است

امام موسی صدر در شرح صلوات شعبانیه می گوید: این چه زندگی است که انسان در آن سودی برای دیگران نداشته باشد؟ انسانی که به دیگران سودی نرساند، مرده است، وجود ندارد، همچون سنگ است.

به گزارش خبرنگار مهر، این روزها در حال گذراندن آخرین لحظات از ماه پرفضیلت شعبان المعظم هستیم. امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که پس از درگذشت علامه سیدعبدالحسین شرف‌الدین، رهبری دینی و اجتماعی مردم صور و پس از آن شیعیان لبنان را برعهده گرفت در مقاطع گوناگون و با استفاده از فرصت مناسبت‌های دینی و آئینی تلاش می‌کرد ضمن آشنایی طبقات مختلف مردم شیعه لبنانی با اعتقادات دینی و مذهبی، یاری کننده آنها در موج‌های سنگین تبلیغاتی ادیان و مذاهب دیگر باشد. متن زیر سخنرانی امام موسی صدر به مناسبت آغاز ماه مبارک شعبان است که در جلد یازدهم مجموعه «مسیره الامام السید موسی الصدر» به چاپ رسیده است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعِ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ.وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ، وَاَهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ

این عبارت‌های دعای شعبان و درودهایی که به پیامبر (ص) و خاندان ایشان فرستاده می‌شود، نشان دهنده جایگاه آنان و خدمات و تأثیرگذاری های آنان است. این جملات، با توجه دادن انسان به جایگاه و شخصیت این بزرگان، عواطف او را برمی انگیزد و این عاطفه غالباً در پیروی و عمل به سیره آنان تجسم می‌یابد.

دعا با درود و صلوات آغاز می‌شود و سپس از خدا آنچه خیر و صلاح است، درخواست می‌کند. انسان در هر روزی که از ماه شعبان سپری می‌شود، این جملات را که سراسر خیر و برکت است، خطاب به خدا می‌گوید. خیر و صلاح تنها آنگونه نیست که انسان برای خود می‌خواهد. این دعاها به ما نشان می‌دهد که چگونه خیر و صلاح بخواهیم.

همانطور که شنیدید، در قسمت نخست دعا، از خدا می‌خواهیم: «مواسات و همدردی با کسانی را که رزق خود را بر آنان تنگ گرفته ای، روزی ام گردان، از آن رو که از فضل خود به من گشایش عطا کرده ای و رحمت خود را بر من گسترانده ای.»

خیر و صلاح در این نیست که مال و رحمت و خیر را تنها برای خود طلب کنی، بلکه در این است که نخست مواسات با کسانی را بخواهی که روزی‌شان تنگ است؛ یعنی مواسات با فقیر و محروم و نادان و انسان‌های زحمت‏کش و رنجدیده، چراکه خدا از فضل خود به شما گشایش داده و رحمت خود را بر شما گسترانده است.

این دعا به ما می‌آموزد که اگر خیر و برکت می‌خواهی، در این نیست که همه خیرها و برکت ها را برای خود طلب کنی. نه، برعکس، خیر در این است که احساس همدردی داشته باشی و از آنچه خدا به تو داده است، انفاق کنی. اگر امکانات مالی داری، به کسی که امکانات مالی ندارد، کمک کن. اگر امکانات تجربی و علمی داری، به کسی که به آنها نیاز دارد، آموزش بده. اگر از سلامتی برخورداری، با بیمار همدردی کن. اگر آبرو و موقعیت داری و از تو حرف‏ حرف‌شنوی دارند و سخن تو را می‌پذیرند، کسی را که جایگاه و موقعیتی ندارد و سخن او را نمی‌شنوند و نزد هیچکس جایگاهی ندارد، یاری کن. باید احساس کنی که تو برادر اویی و او برادر توست. باید درک کنی که خیر کامل در این نیست که خود را از غرق شدن نجات دهی و از لذت‌ها و آسایش و ثروت و دانش بهره مند باشی. این انسانی نیست که خداوند دوست دارد.

خداوند از ما می‌خواهد که نسبت به یکدیگر همچون اعضای یک پیکر باشیم. اگر شب زمستان پای انسان بیرون از لحاف بماند و احساس سرما کند، آیا می‌تواند بخوابد یا راحت باشد، چون سر و بدن و دیگر اعضایش گرم است؟

وقتی قسمتی از بدن بیرون از لحاف یا بیرون در بماند، سرد می‌شود و انسان راحت نیست. درست است؟ انسان وقتی آسوده است که همه بدنش گرم باشد. احساس انسان نسبت به برادران و دیگر انسان‌ها نیز همین گونه است. احساس مؤمن نسبت به برادر ای مانی اش همین گونه است. چگونه وقتی همسایه شما از سرما رنج می‌برد، درک نمی‌کنید و تنها به گرما و راحتی خود توجه دارید؟ این احساس ناقص است. اگر چنین احساسی دارید، باید خود را درمان کنید، زیرا بیمار هستید. اگر همسایه شما گرسنه باشد، ولی شما با آسودگی غذا بخورید، روشن می‌شود که احساس شما ضعیف است. اسلام می‌گوید: «ما آمَنَ بِاللهِ وَالیومِ الآخَرِ مَن باتَ شَبعاناً وَجارُهُ جائِعٌ.» (کسی که سیر بخوابد درحالیکه همسایه اش گرسنه باشد، به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد.)

بر اساس همین منطق، هرکس در گرما بخوابد و همسایه اش احساس سردی کند، یا هرکس در آسایش بخوابد، ولی همسایه اش در رنج و سختی باشد، یا هرکس محترمانه و با آبرو بخوابد و همسایه اش نیازمند حفظ آبرو باشد، او نیز به خدا و روز بازپسین ایمان نیاورده است. در قرآن کریم آمده است: «فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ. الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ. الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ. وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ.» آیا می‌دانید در احادیث و در تفسیر این آیات چه آمده است؟ قرآن کریم می‌خواهد بگوید نماز به تنهایی کافی نیست. وای بر نمازگزارانی که نسبت به نماز غافل و سهل‏ انگارند. وای بر کسانی که نماز می‌خوانند، ولی به نماز بی توجهی می‌کنند و آن را کوچک می‌شمارند و حتی آن را از یاد می‌برند. کسانی که در نمازشان ریا می‌کنند، نیتشان نادرست است. آنان برای خدا نماز نمی‌خوانند. وای بر آنان. گروه سومی که وای بر آنان است، کسانی هستند که نماز می‌خوانند، ولی از دادن زکات و احسان به فقیران خودداری می‌کنند، یعنی اگر همسایه‏ شأن به ظرفی یا مالی یا وسیله‌ای نیاز داشته باشد، از برآورده کردن آن خودداری می‌کنند.

چگونه ممکن است انسان نماز بخواند و احساس کند که بنده خداست و همسایه اش نیز برادر او و بنده خداست، ولی درد و رنج و نیاز او را درک نکند و از کمک به او دریغ کند؟ این غیرممکن است. سخنان من روشن است، برادران؟

مواسات و همدردی با دیگران

انسان در برخورد با همسایه، همشهری و یا هر انسان دیگری باید این احساس را در خود پدید آورد، به گونه‌ای که خود را جسم بزرگی فرض کند که هریک از انسان‌ها جزئی از آن هستند. وقتی به شما گزندی می‌رسد، من باید احساس درد کنم و بگویم: «آخ!» مفهوم است؟ روشن است؟ ما باید اینچنین باشیم. باید حس کنیم که جسم ما این بدنی نیست که آن را با لباس می‌پوشانیم و در اثر آن از دیگران متمایز می‌شویم. نه، این جسم من نیست. جسم و وجود من بزرگ و گسترده است و شما را نیز در برمی گیرد و اگر هر جزئی به درد آید، باید بگویم «آخ»؛ یعنی احساس درد کنم و درصدد برطرف کردن رنج و درد برآیم، البته اگر ممکن باشد.

این چه زندگی است که انسان در آن سودی برای دیگران نداشته باشد؟ انسانی که به دیگران سودی نرساند، مرده است، وجود ندارد، همچون سنگ است. چه تفاوتی میان او و سنگ وجود دارد؟

این احساس همان مفهوم دعای نخست است: «مواسات و همدردی را با کسانی که روزی خود را بر آنان تنگ گرفته ای، روز‏ی ام گردان، از آن رو که از فضل خود به من گشایش عطا کرده ای و رحمت خود را بر من گسترانده ای.» خدایا مرا به این افتخار بزرگ و مقام والا برسان که در آنچه دارم، با دیگران شریک باشم، به گونه‌ای که همچون شمع و چشمه و خورشید باشم و ثروت و اعتبار و مصالح دیگران را تنها برای خود نخواهم و دیگران را نادیده نگیرم، بلکه آنچه خود دارم، برای دیگران بخواهم و با آنان تقسیم کنم. امامان ما خود پیش از دیگران چنین می کرده اند و دستورها و آموزه‌های آنها تمرین و تربیت ما را از ماه شعبان آغاز کرده است تا برای ماه مبارک رمضان آماده شویم. از امروز هر روز این دعاها را می‌خوانیم تا به یاد داشته باشیم که در ماه شعبان هستیم. روز دوشنبه و پنجشنبه هر هفته یا حداقل سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم یا حداقل چند روز از این ماه را روزه بگیریم تا آمادگی ورود به ماه رمضان و میهمانی خداوند را پیدا کنیم.

سپس دعا دو بار به ما یادآوری می‌کند، یک بار نسبت به رسول اکرم و یک بار نسبت به ما، که ای فرزند آدم، هشیار باش که شاید این ماه شعبان آخرین شعبان عمر تو باشد، شاید این رمضان آخرین رمضان عمر تو باشد. چه کسی می‌داند چه پیش خواهد آمد؟ زندگی ما به گونه‌ای است که نسبت به هیچیک از عوامل متزلزل کننده و برهم زنندۀ زندگی اختیار و کنترلی نداریم و هر لحظه ممکن است در معرض مرگ قرار بگیریم. اینگونه نیست، برادران؟

حوادث غیرمنتظره

کدام یک از شما تضمین می‌کند که یک ساعت بعد زنده باشد؟ کدام یک از ما تضمین می‌کند که فردا زنده باشد؟ شاید بگویید من اهمیتی نمی‌دهم و به این چیزها فکر نمی‌کنم، ولی این امری مسلّم است. البته امید به ادامۀ زندگی، به شما نیرو می‌دهد، ولی هیچکس نمی‌داند آیا برای شما سانحۀ رانندگی پیش می‌آید یا نه. پیش از آنکه سانحه اتفاق بیفتد، شما به آن فکر نمی‌کردید. همۀ ما خبر حوادث را می‌شنویم و آنها را می‌بینیم، ولی فکر می‌کنیم این حوادث برای غیر ماست و اطمینان داریم که حادثه‌ای برایمان رخ نخواهد داد، تا اینکه ناگهان حادثه‌ای اتفاق می‌افتد. مرگ نیز همینطور است. انسان تا زمانی که زنده است، احساس نمی‌کند که مرگ در برابر اوست، ولی حادثه ناگهانی پیش ‏بینی شدنی نیست. اگر انسان می‌توانست حوادث غیرمنتظره را پیش ‏بینی کند، دیگر غیرمنتظره و ناگهانی نبودند. اینطور نیست؟ اتفاقات ناگهانی آن‌هایی است که منتظرشان نیستیم.

بنابراین، هیچیک از ما اطمینان نداریم که فرصت باقی است. اسلام از ما می‌خواهد که یک لحظه از زندگی را نیز از دست ندهیم. در حدیث شگفت‏ آور نبوی آمده است: «لَو أنَّ امرءاً مُؤمِناً قامَت قِیامَتُهُ وَبِیَدِهِ غَرسَة لَغَرَسَها قَبلَ أن یَموتَ» (اگر مرگ مؤمنی فرا رسد و در دست او نهالی باشد، پیش از آنکه بمیرد، آن را می‌کارد.) یعنی اگر انسان مؤمن در مزرعه اش مشغول کشاورزی باشد و مرگ او برسد، در حال مرگ نیز نهال را رها نمی‌کند و به کناری نمی‌اندازد تا جان بدهد، بلکه در همان حال درخت را در زمین می‌کارد و سپس می میرد. منظور این حدیث چیست؟ می‌خواهد بگوید حتی همین لحظۀ کوتاه باقیمانده از زندگی را نیز از دست نده و در راه خیر از آن استفاده کن و آن نهال را بکار، هرچند در آن حالت نامناسب باشی. از ما می‌خواهد که همۀ لحظه‌های زندگی را غنیمت بدانیم تا زندگی انسان سراسر خیر و برکت و رحمت و فایده باشد.

لحظۀ کوچ نزدیک است

این چه زندگی است که انسان در آن سودی برای دیگران نداشته باشد؟ انسانی که به دیگران سودی نرساند، مرده است، وجود ندارد، همچون سنگ است. چه تفاوتی میان او و سنگ وجود دارد؟ سنگ وجود دارد و انسانی که خیر او به دیگران نمی‌رسد نیز زنده است، ولی دوام و بقا و صلابت سنگ بیشتر است. مرگ و زندگی چنین انسانی چه تفاوتی دارد؟ هیچ تفاوتی ندارد. حیات انسان با مقدار خیری که از او سر می‌زند و با مقدار عطا و فایده‌ای که دارد و با خدماتی که به دیگران ارائه می‌کند، سنجیده می‌شود. زندگی این است و جز این هیچ نیست. از ما می‌خواهند که این ساعات عمر خود را غنیمت بشماریم و آنها را با خیر و نماز و پرهیزکاری و خدمت به دیگران پر کنیم.

همواره به ما تذکر می‌دهند که چه کسی به شما گفته است زنده خواهید ماند. هیچ کسی نمی‌تواند بقای خود را تضمین کند. پس آماده باشید. امیرمؤمنان علی (ع) فرموده اند: «تَجَهَّزوا رَحِمَکُمُ اللهُ فَقَد نودِیَ فیکُم بِالرَّحیلِ.» بانگ کوچ سرداده اند، یعنی چه؟ یعنی بلندگویی هر روز فریاد می‌زند: آماده شوید، راه بیفتید. بلندگو هم نیاز نیست. خود ما می‌دانیم که هر روز وقت کوچ است. وقتی کسی از دنیا می‌رود، ندائی است برای کوچ من. هر روزی که می‌آید، هر طلوع و غروب خورشید، بانگِ کوچ است، زیرا هر روزی که می‌گذرد، یک صفحه از عمر من ورق می‌خورد. هر ساعت و هر لحظه و هر ثانیه‌ای که می‌گذرد، از باقیماندۀ عمر من کاسته می‌شود …

کد خبر 5453762

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha