خبرنگار: چه چیز باعث شد به بازسازی اسطوره ادیپ بپردازید؟ آیا وقتی شروع به نوشتن "کافکا در ساحل" کردید، قصد نوشتن چنین موضوعی را داشتید یا این امر در طول نوشتن به ذهنتان خطور کرد؟
موراکامی: اسطوره ادیپ یکی از چند انگیزه نوشتن رمان بود و ضرورتا عنصر اصلی به حساب نمی آید. از همان آغاز قصد داشتم در مورد پسر 15 ساله ای بنویسم که از دست ناپدری اش فرار می کند و در جستجوی مادرش راهی سفر می شود. این امر طبیعتا با اسطوره ادیپ پیوند می خورد اما در شروع داستان چنین چیزی در ذهنم نبود. اسطوره ها برای تمام داستان ها الگوی اولیه به حساب می آیند.
* شما به جز کتاب "چوب نروژی" در داستان های خود از رویا استفاده کرده اید. دلیلش چیست؟
- برای من نوشتن رمان مثل یک رویا می ماند. نوشتن رمان این اجازه را به من می دهد که وقتی بیدارم به طور ارادی به خواب و رویا بروم. من رویای دیروز را می توانم امروز هم در سر بپرورانم درحالی که شما در عالم واقع نمی توانید این کار را بکنید. به همین خاطر از رویا استفاده می کنم و شما نباید اسم آن را فانتزی (خیال) بگذارید. از نظر من رویا واقعیت است.
* یکی از شخصیت های اصلی داستان ناکاتا است که قربانی فاجعه مدرسه بوده و متفاوت از افراد پیرامونش است. چطور شد که به این شخصیت رسیدید؟
- من همیشه به افرادی که از جامعه رانده می شوند علاقه دارم. بیشتر شخصیت های "کافکا در ساحل" در جرگه آحاد و عامه مردم به حساب نمی آیند. ناکاتا هم یکی از آنهاست و دلیلی هم که به این شخصیت پرداختم این بود که به این شخصیت علاقه داشتم.
* شخصیت کافکا در داستان، آهنگی به نام "کافکا در ساحل" را کشف می کند و برایش این سوال پیش می آید که آیا زنی که آن را نوشته مفهوم "لیریک" ها را می داند؟ آیا نمادهایی که استفاده کرده اید معنای وسیع تری دارد؟
- من در مورد سمبولیسم اطلاعات زیادی ندارم. من با استعاره ها و تشبیه ها راحت تر هستم. واقعا نمی دانم که لیریک های این آهنگ چه معنا و مفهومی دارد یا این که آیا اصلا آنها در جایگاه نخست خود معنایی هم دارند. اینها زمانی معنا پیدا می کنند که کسی آنها را به موسیقی تبدیل کند و به شکل آواز آنها را بخواند. "کافکا در ساحل" چند معما دارد اما راه حلی برای آنها ارائه نشده است. در عوض چند تا از این معماها با هم ترکیب می شود و تعامل بین آنها امکان ارائه راه حلی را شکل می دهد. این راه حل برای هر خواننده ای متفاوت خواهد بود؛ به بیان دیگر معماها به عنوان بخشی از راه حل ها عمل می کنند.
* چطور شد که از نام کافکا استفاده کردید؟ آیا تحت تاثیر کافکا بوده اید؟
- لزومی به گفتن نیست که من به فرانتس کافکا خیلی علاقه دارم. اما فکر نمی کنم رمان ها و شخصیت های من مستقیما تحت تاثیر کافکا بوده باشند. منظورم این است که دنیای داستانی کافکا چنان کامل است که پشت سر او گام برداشتن نه تنها کاری بیهوده، بلکه بسیار خطرناک هم هست. من به روش خودم رمان می نویسم. راستش را بخواهید من چندان علاقه ای به دنیای پست مدرن ندارم و تا آنجا که می توانم از آن دوری می کنم. در هر صورت من مایلم نویسنده ای متفاوت و منحصر به فرد باشم و داستانی بنویسم که دیگران ننوشته اند.
* شخصیت های داستان شما به موسیقی - خواه کلاسیک و خواه جاز و راک - خیلی علاقه مند هستند. چطور شده که موسیقی را در رمان های خود جای داده اید؟
- موسیقی بخش لاینفک زندگی من است. وقتی رمان می نویسم به موسیقی گوش می کنم. موسیقی تخیلم را تحریک می کند به خاطر همین علاقه شخصی، آن را در داستان ها انعکاس می دهم.
نظر شما