۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۸:۳۲

مهر گزارش می‌دهد؛

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/ خطر افزایش ریزگرد ها درآینده نزدیک

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/ خطر افزایش ریزگرد ها درآینده نزدیک

اهواز - صنعت سدسازی در خوزستان پایان پذیر نیست و اکنون با قوت گرفتن ساخت سد «مارون ۲» در آینده‌ای نه چندان دور، شاهد افزایش ریزگردها، بیکاری، مهاجرت و… در استان خواهیم بود.

خبرگزاری مهر؛ گروه استان‌ها: هادی اهل شادگان است. تمام عمرش را آنجا زندگی کرده و هر روز عصر غروب آفتاب را از میان دستان سبز قوس دار نخلِ وسط باغچه حیاط خانه‌اش که وسط روستای صراخیه است، تماشا می‌کند.

او با آواز بلبلان از «ملأ فاضل سکرانی» شعر می‌خواند: «یناهی ابشم و جنتک علی من من، لجل تنزاع علتی القدت من من، منی امنهلک امنلناس من من، تخطر یا ولف و گطعت بیة» و با صدای آوازش گوش خانه را پر می‌کند. آخر سر چشمانش را می‌بندد و آرزو می‌کند که خدا جانش را زودتر از جان تالاب بگیرد.

هادی در دهه چهل زندگی‌اش قرار دارد و اهمیت آب و نقش رودخانه جراحی را به خوبی می‌داند، به ویژه برای ادامه حیات تالابی که در آن زندگی می‌کند ولی اخبار و اتفاقات اخیر او را نگران کرده است.

او می‌گوید: «باور می‌کنید… دارند یک غول جدیدی روی رودخانه مارون می‌سازند که دولت را متقاعد کرده تا بودجه ساخت آن را بدهد، همین تازگی دبیر شورای حفاظت منابع آب بهبهان به اخبار گفته مطالعاتش به پایان رسیده، یعنی زودتر از آن چیزی که فکرش را بکنید، ساخته می‌شود. سرش جنگ و دعواست بروید خودتان ببینید. سال ۱۴۰۰ در تاریخ اسمش ثبت شد؛ همان مارون دو را می‌گویم».

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

روستای هادی آب و هوای گرم و مرطوبی دارد و مملو از نخیلات چندین ساله و کشاورزی توسعه یافته است. مردمش در سرودن شعر عربی توفیق موروثی دارند. جایی که او در آن زندگی می‌کند با دریا به لحاظ ارتفاع از سطح دریا در کمترین حد قرار دارد و با جزر و مد دریا آب رودخانه‌های سطح شهر به جریان می‌افتند.

زمین‌های ۵۷ هزار هکتاری قابل کشت سرتاسر روستای او وجود دارد که به «شادگان» موسوم است؛ یک تالاب طبیعی در نزدیکی روستایش وجود دارد با قدمت هزاران ساله که در شناسایی و سرشماری سال ١۳٨٨ وسعت ۵۳۷ هزار و ٧٠٠ هکتاری زمین و آسمانش میزبان بیش از ٧٢ گونه از ۱۴ خانواده و ۶ راسته پرندگان آبزی و کنار آبچر بومی و مهاجر بوده است.

در سرشماری سال ١۳٩٩ حدود ۱۷۴ گونه پرنده از ۳٨ خانواده بومی و مهاجر شناسایی شده که در وسعت ۴۰۰ هزار هکتاری تالاب با ۳۶ گونه پستاندار و سه گونه دوزیست و ۹ گونه خزنده همنشین هستند.

از پرندگان می‌توان به شیجه، مرزل، غاگ، غراب، زرزور، فاخته، شگرگه، نعجه ماء و عقاب در بین این اسامی طولانی و متنوع اشاره کرد؛ همچنین در بستر آبی‌اش ماهیان بومی لذیذی زندگی می‌کنند که مقاوم‌ترین هایشان نسبت به شرایط محیطی تالاب چون کپور، بنی، بیاح، حمری، شلج، اسبله و کاراس دوام آورده‌اند و همچنان در پهنه آبی تالاب شنا می‌کنند و جادویی که آنها را اینجا گرد هم آورده است، وجود این تالاب است.

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

دلیل این ضیافت در پهنه آبی تالاب، آب است که از رشته‌کوه‌های زاگرس در استان کهگیلویه و بویراحمد به رودخانه‌های جن (موگرمون)، چهار روستا، رودخانه کور و آبریز سرازیر می‌شود سپس پشت سد مارون جمع شده و به اسم رودخانه مارون با گذر از بهبهان و آغاجری، دشت‌های کشاورزی و باغات را سیراب می‌کند و با نام رود جراحی به درون وسعت تشنه تالاب شادگان می‌ریزد. همچنین در فصل‌های پر آب مازاد آن به خلیج فارس می‌ریزد.

سد مارون بهبهان از سال ۱۳۶۸ ساخت آن کلید خورد و در سال ۱۳۷۷ روی رود مارون نشست؛ این سد به منظور تأمین آب کشاورزی و نیروی برق‌آبی ساخته شد. اکنون برای مصارف شرب، زیست محیطی، صنعت، باغات و نخیلات، کشت‌های دائم و فصلی شهرهای پایین دست از جمله بهبهان، جایزان، رامهرمز، رامشیر، جراحی، ماهشهر و شادگان و در انتهای حوزه مارون تأمین حقابه تالاب بین‌المللی شادگان استفاده می‌شود.

«سد مارون ۲» تنش آبی در خوزستان را تشدید می‌کند

مدیر امور آب منطقه شرق خوزستان می‌گوید: «در سال‌های اخیر به دلیل کاهش بارندگی و نزولات جوی در بالادست خوزستان، آورد رودخانه مارون به سد مارون بهبهان کاهش قابل توجهی داشت به گونه‌ای که در سال آبی جاری نسبت به سال گذشته منفی ٢٠ درصد و نسبت به آمار بلند مدت (٦٨ سال آمار)، منفی ۳٨ درصد کاهش را در سال جاری نشان می‌دهد».

با این وجود، سد مخزنی مارون دو که با نام «سد آبریز» هم شناخته می‌شود در سال جاری در لایحه بودجه قرار گرفت تا بر سرچشمه اصلی مارون در محدوده روستای آبریز در شمال شرقی شهر دهدشت که مرکز شهرستان کهگیلویه است و اندرون دشمن زیاری با ارتفاع ١۵٠ متر از سطح دریا به صورت بتن غلتکی (RCC) و مخزن ١٧٧ میلیون متر مکعبی به منظور انتقال آب از حوضه مارون به حوضه زهره (چرام و دهدشت) اجرا شود.

با اجرای این طرح، آب به صورت ثقلی از یک تونل به طول چهار هزار و ٩٠٠ متر به لوله‌هایی به طول هفت هزار و ۴۰۰ متر انتقال داده شده و با احداث تونلی به طول ۶ هزار و ٤۵٠ متر آب به دشت‌های کهگیلویه و چرام خواهد رسید؛ همچنین این طرح با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و از طریق قرارداد EPC (مهندسی، تأمین، تجهیزات و اجرا) اجرایی خواهد شد.

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

به گفته مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای کهگیلویه و بویراحمد، در مجموع ۴۰۰ میلیون مترمکعب آب از رودخانه مارون در برنامه‌ریزی برداشت آب قرار گرفته و این میزان برداشت آب در بالادست سد مارون بهبهان با توجه به بیلان منفی، رودخانه مارون خوزستان در حوضه مارون را دچار تنش آبی شدید خواهد کرد و باعث کاهش بیش از پیش آورد رودخانه مارون بهبهان می‌شود.

این در حالی است که «محمد موحد» از صدور مجوز زیست محیطی طرح سد مارون دو با حضور استاندار از سوی مسئولان محیط زیست و قابل اجرایی بودن این طرح خبر داده است.

نماینده مردم شهرستان‌های کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام در مجلس نیز این طرح را در راستای مهار آب و توسعه اشتغال‌زایی از طریق تجهیز شبکه آبیاری برای کشت آبی و توسعه بیش از ۳٠ هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی دیم شهرستان‌های کهگیلویه، چرام و لنده و ذخیره و تولید ۳٠ مگاوات برق در سال و ایجاد تورهای آبی و گردشگری طبیعی، ورزش و سلامت جوانان این منطقه ضروری می‌داند.

بحران تشدید تنش آبی در خوزستان هم تکلیفش روشن است چرا که این مصارف که برای حیات توسعه یافته و حقابه تالاب را که بدون این سد هم در وضعیت بحرانی است و آب قطره چکانی به بسترش می‌ریزد به خطر می‌اندازد.

کوچ ابدی گاومیش‌های تالاب

در این سرزمین (همان خوزستان به ویژه شادگان) دام‌های بومی دامداران، حیواناتی عظیم‌الجثه هستند که به خاطر شاخ‌های خمیده بزرگی که دارند به «وایکینگ‌های کلاه‌دار» معروف هستند که زندگی در کنار تالاب آنها را به اینجا کشانده است؛ آنها ساعت‌ها پشم سیاه رنگ خود را در گل‌ولای می‌غلطانند تا پشه‌های مزاحم را فراری بدهند.

وقتی از کنارت رد می‌شوند با صورت‌های خشن و زمخت به چشمانت زل می‌زنند به طوری که ته دلت خالی می‌شود با اینکه میدانی چه قدر مهربان و بی آزار هستند. آنها در بیشتر اوقات در آب رودخانه‌ها فرو می‌روند به طوری که فقط سرشان از آب بیرون بماند.

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

اهمیت گاومیش‌ها برای گاومیش‌دارها تا حدی است که بقای حرفه آباءواجدادی و حیاتشان به این موجودات بستگی دارد؛ پچ‌پچ‌های مرگ تالاب، پیرمرد عربی را به یادم می‌آورد که خیلی وقت پیش لب مرز تالاب نیمه جان هورالعظیم زیر ضل آفتاب کنار خانه‌اش ایستاده بود و باریکه رودی از کنارش می‌گذشت که بسترش نشان می‌داد زمانی رود پر آبی بوده است. پیرمرد نگران وضعیت بد حیواناتش بود. او به سمت تپه خاکی کناره رود رفت به دام‌هایش اشاره کرد و با ناراحتی و بغض گفت: «گاومیش جلدش سیاه، اُو … آبم قلیل، پوستش ترک می‌خوره» و آهی از نهادش برخاست؛ به او گفتم: «یعنی چون رنگش سیاه است، در آفتاب، گرمای بیش‌تری به گاومیش می‌رسد و بیشتر عرق می‌کند، همیشه باید پوستش مرطوب باشد چون بدنش آب زیاد از دست می‌دهد و پوستش خشک می‌شود پس باید نزدیک آب زندگی کند» اینها را در اخبار خوانده بودم که گاومیش‌ها اغلب نواحی سبز و باتلاقی را برای زندگی انتخاب می‌کنند.

پیرمرد دوباره آهی کشید و گفت: «آره… همین که گفتی». موقع آمدنم گاومیش‌هایی را دیده بودم که در مسیر بازگشت به طور گله‌ای زیر سایه درخت‌ها از گزند تیغه‌های سوزان آفتاب پناه گرفته بودند و موقع رد شدن از کنارم، قسمت‌هایی از بدنشان را دیدم که موها و پوستشان به خاطر کم آبی کنده شده است. از فرق سر تا نوک پایمان قطرات عرق سرازیر می‌شد و قطره‌های شور و داغ آن توی چشم‌هایمان فرو می‌رفت در حالی که بر روی تپه خاکی ایستاده بودیم و جلوی چشم‌هایمان هیبت‌های بزرگ جثه سیاهی که به آب احتیاج داشتند تا پوستشان ترک نخورد و تلف نشوند تنها تا مچ پاهایشان در آب بود، آن هم باریکه‌ای کدر و شور.

گاومیش‌ها دام‌های خوبی هستند. آنها با شرایط اقلیمی سازگار هستند و در مقابل بیماری‌ها مقاومت بالایی دارند. خوب عمر می‌کنند و محصولات لبنی آنها زبانزد خاص و عام است چون هر گاومیش در روز حدود ٢٠ کیلوگرم شیر می‌دهد و این در حالی است که کیفیت شیر گاومیش با آب رابطه مستقیمی دارد.

هر عضو جدیدی که از میان این خانواده عظیم‌الجثه متولد بشود، عضو جدیدی از خانواده گاومیش‌دار می‌شود و اسمی برای او انتخاب می‌کنند. اسمی که خود گاومیش هم با شنیدنش او را می‌شناسد. «گاومیش‌ها باهوش هستند، حتی وقتی ناراحت باشی، حس می‌کنند. آنها حتی گریه هم می‌کنند». اینها را از زبان یک گاومیش دار عرب شادگانی شنیدم که تا حدودی فارسی بلد بود.

«لفته منصوری» دکترای جامعه شناسی، نگران کوچ گاومیش‌هاست که در سال‌های اخیر کاهش آورد رودخانه‌ها، خشکسالی و گرانی هزینه‌های نگهداری و باگاس و همچنین پول خوبی که عراقی‌ها برای این دام پیشنهاد می‌دهند به تشدید آن دامن زده است.

این پژوهشگر خوزستانی با اشاره به اینکه این حیوانات بومی از دو هزار و ۵٠٠ سال قبل از میلاد مسیح در سرزمین بین‌النهرین و دره ایندوس اهلی شدند، می‌گوید: «در حالی که صنعت گاومیش‌داری در خوزستان یکی از صنایع موفق و پیشتاز است، نسل گاومیش‌ها روی خط مهاجرت در حال پیشروی است و با تشدید این تنش آبی یک کوچ ابدی از گاومیش‌ها راه است. گفته می‌شود هر گاومیش‌دار زمانی تا ١٠٠ رأس از این دام داشته است اما اکنون تنها به ۵ رأس دام رسیده است».

تا سال ١۳٩٩ تنها کمتر از نیم میلیون از گاومیش‌ها در ایران باقی ماندند تا اینکه تشدید بی‌آبی در سال ۱۴۰۰ و گرانی باگاس (خوراک گاومیش)، پایین بودن نرخ شیر نسبت به هزینه‌های نگهداری و پرورش آن و سقط جنین تعداد زیادی از گاومیش‌ها را تلف کرد.

«گاومیش‌ها برای زایمان باید در آب شفاف و زیاد بروند تا بتوانند یک گاومیش زنده و سالم به دنیا بی اروند. شوری آب، کثیف و کم بودن آب بی شک زیست، زادوولد و محصول گاومیش را به خطر می‌اندازد» اینها را عضو شورای روستای رفیع گفته است که من را به خانه پیرمرد رسانده بود.

صدور حکم مرگ نخلستان و تالاب شادگان

شهر شادگان که روستای هادی و تالاب را در آغوش گرفته است گیاهانی دارد که الیاف به تن دارند و ساقه‌هایی سبز از انتهایشان با رشد قطری افقی با برگ‌های عمودی چندتایی از هر دو طرف ساقه به رنگ سبز روشن‌تر بر رویشان، رشد می‌کنند و هر نفرشان قامتش به بیش از ٧ متر هم می‌رسد.

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

مرغوب‌ترین آنها که طبع خیلی گرمی دارد به «سعمران» مشهور است و خرمایش به روسیه صادر می‌شود؛ سمعران، برحی و بریم در فصل برداشت که به فصل خرماپزان مشهور است از شهریورماه تا مهر ماه هر سال برداشت می‌شوند.

به گفته «خلیل منیعات» مدیر جهاد کشاورزی شادگان، بسته‌بندی خرما در ۳٢ کارگاه فرآوری شادگان به کشورهایی مثل روسیه، ارمنستان، ازبکستان، امارات متحده عربی، ترکیه، چین و تایلند صادر می‌شوند؛ او فعالیت کارگاه‌های بسته‌بندی و فرآوری شیره خرما در شادگان را به صورت مستقیم و غیر مستقیم با اشتغال ۵ هزار نفر در شادگان مرتبط می‌داند.

«نخل ها ایستاده می‌میرند» این را بارها شنیده‌اید؛ زیرا برخلاف گیاهان دیگر نخل‌ها در تمام طول عمر درازشان تا وقتی سرشان را قطع نکنند در برابر گرمای شدید هوا، کم آبی و شوری آب مقاومت می‌کنند و محصولاتی می‌دهند که یک دانه‌اش به تنهایی یک وعده غذایی کامل است

این میوه گوشتی قهوه‌ای رنگ دمای بدن انسان را با محیط سازگارتر می‌کند و به او خلق و خوی خوش می‌دهد با این حال تا کنون بیش از ۵ هزار از نخل‌های شادگان خشک شده است و هزاران هزار نفرشان سوخته‌اند یا از بین رفتند.

در نخلستان‌های شادگان ٧٠ رقم خرما وجود دارد که در روزهای ماه‌های پایانی سال ۱۴۰۰ تنها ۱۴ هزار هکتار از این گونه متنوع در شادگان باقی مانده‌اند که حکم مرگشان با تصویب بودجه ساخت سد مارون ۲، صادر شده است.

به گفته یک دکترای مهندسی آب، با اجرای سد آبریز ۴۰۰ میلیون متر مکعب از آورد رودخانه مارون دیگر به خوزستان نمی‌آید که با توجه به مصرف حدود ٩۵ درصد آورد رودخانه مارون در امور شرب، بهداشت و کشاورزی در مسیر رودخانه مارون با در نظر گرفتن وضعیت متوسط سال آبی نرمال حدود ٢٠ تا ۳٠ درصد زمین‌های زیرکشت با خشکسالی مواجه می‌شوند به خصوص تالاب شادگان چون در پایین دست‌ترین نقطه این حوضه است؛ بنابراین اولین صدمه را تالاب و نخیلات شادگان از سد مارون ۲ می‌خورند.

ونیز ایران خشک می‌شود

روستای صراخیه، جایی است که هادی در آن زندگی می‌کند؛ یکی از روستاهای خوزستان که در کنارش تالابی شناخته شده با شهرت جهانی وجود دارد و مردمش از کوچه‌هایی بر بستر آب در بین خانه‌هایشان رفت و آمد می‌کنند.

منظره زیبای پر رنگ و لعاب همزیستی آدم‌ها و آب با وجود سه اکوسیستم آب شیرین، آب شور و آب لب شور با پوشش گیاهانی چون جگن، لویی و نی به همراه ١١٠گونه متنوع گیاهی دیگر که ٢١ گونه آن خاصیت دارویی دارند و پرندگان، ماهیان و نخلستان، مسافران و علاقمندان زیادی را هر ساله به سوی خود فرامی‌خواند.

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

بومیان یک ایستگاه قایق سواری یا ورودی تالاب برای کسانی که کنجکاوند، ساخته‌اند تا ونیز ایران را از نزدیک ببینند و آواز پرندگان آسمانش را درون قایق‌های معلق روان در دالان آبی تالاب در محاصره نی‌های بلند سبز تیره رنگ بشنوند که سر از آبی آب برآورده‌اند و تک زدن دزدکانه ماهی‌ها به سطح آب را تماشا کنند.

در این سرزمین اقامتگاه‌هایی از نی‌های تالاب برای مسافران ساخته می‌شوند. ریش سفیدهای تالاب مهارت بیشتری در بافتن دارند. این خانه‌های بافته از نی که از بیرون گنبدی شکل هستند به طور معمول درونشان مخدع برای لم دادن و استراحت کردن و بساط منقل و قهوه دله عربی و کنارش یک سینی با چند عدد استکان کمرباریک و ظرف آلومینیومی کوچک برای شست‌وشوی استکان و نعلبکی‌ها به راه است.

اهالی تالاب در شنا کردن ماهر هستند. قایق راندن و آبتنی برایشان یک عادت و هم تفریح شده است. جمعیت تالاب یا دامدار یا کشاورز یا ماهیگیر هستند که همه این مشاغل و حرفه‌ها بدون آب حیاتشان در خطر نابودی است؛ این در حالی است که به گفته سرپرست سابق فرمانداری شادگان، «امید صبری پور»، در دی ماه سال ١۳٩٩ نرخ بیکاری در شادگان ۴۵ درصد افزایش داشته است.

تشدید بیکاری و افزایش حاشیه‌نشینی

نابودی روستاها به دلایل تغییرات اقلیمی و به طور خاص خشکسالی به زمینه بهره‌وری پایین کشاورزی و فقیر شدن جمعیت مبدأ می‌انجامد که جابه‌جایی‌هایی را به دنبال خواهد داشت؛ این نوع جابه‌جایی‌ها و خالی از سکنه شدن بسیاری از مناطق تبعات متعدد سیاسی و امنیتی بسیاری در پی دارد. اینها گفته‌های «ایمان ممبینی» دکترای جامعه شناسی است.

به عقیده وی، افزایش مهاجرت داخلی سبب بروز بی‌نظمی‌هایی در گسترش فیزیکی کلانشهرها، ایجاد حاشیه‌نشینی و حلبی آبادها، گسترش مشاغل کاذب و به هم خوردن تعادل جمعیتی استان‌های مهاجرفرست و مهاجرپذیر می‌شود که در استان مهاجرپذیر پیامدهای جدی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این پدیده سبب پیدایش بعضی عوارض ناخوشایند اجتماعی و روانی خواهد شد.

«کیوان لطفی» دکترای علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی همچنین معتقد است «حاشیه‌نشینی باعث می‌شود که هیچ وقت مهاجران نتوانند با جامعه مقصد خود ارتباط برقرار کنند و در نتیجه به مشاغل کاذب روی می‌آوردند که در پی آن بیکاری تشدید می‌شود، سپس برای تأمین زندگی دست به ناامنی می‌زنند و مثل یک غیر با آن جامعه برخورد می‌کنند».

او می‌افزاید: این مهاجران ثباتشان را از دست می‌دهند و شهرنشین‌ها هم آنها را نمی‌توانند در درون خودشان هضم کنند در نتیجه توسعه شهری مختل می‌شود.

این روزنامه‌نگار در ادامه می‌گوید: «وقتی شهرنشینان نتوانند جامعه مهاجر را در دامان خود بپذیرند در نتیجه آنها هم ناخواسته به جامعه مهاجر آسیب می‌زنند؛ بنابراین ناامنی، خشونت و به هم ریختگی اجتماعی با رشد گسترش حاشیه نشینی تشدید می‌شود».

تولد کانون ریزگرد به دنبال مرگ تالاب شادگان

خشکی تالاب علاوه بر مرگ حیات در تالاب شادگان پیامدهای ناگواری دارد وقتی خود تبدیل به کانون ریزگرد شود و این مسئله تنها به تزریق مداوم آب در رگ‌های حوضه مارون و جاری شدن آن به تالاب شادگان قابل پیشگیری است.

«مهدی قمیشی»، استاد رشته سازه‌های آبی دانشگاه شهید چمران اهواز در واکنش به یادداشت «مقداد مرتضوی‌پور» که رودخانه مارون را جزئی از حوزه جغرافیایی استان کهگیلویه و بویراحمد و سد مارون دو را بخشی از حق و حقوق مردم این استان می‌داند، اینگونه پاسخ می‌دهد: راجع به منابع آب و مسائل حقابه‌ها و اکوسیستم این گونه صحبت نمی‌شود، بلکه مارون یکی از شاخه‌های اصلی رودخانه جراحی است که حقابه تالاب شادگان را تأمین می‌کند».

او می‌گوید: «اگر بخواهیم به این صورت تفکیک کنیم آن وقت ما چه‌طور می‌خواهیم بر ترکیه ایراد بگیریم که چرا حقابه‌ای برای سوریه و عراق نمی‌فرستد که ما از گزند هجوم گرد و غبار در امان باشیم یا چرا انتظار داریم افغانستان حقابه ایران را از هیرمند تأمین کند تا مردم ما در سیستان و بلوچستان مشکل آب شرب و بهداشت نداشته باشند».

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

قمیشی در ادامه گفته‌های مرتضوی‌پور را بدون تناسب با مسائل اکوسیستمی و اهمیت یک جامعه واحد عنوان می‌کند و با تأکید بر نادرست بودن این ادعا می‌افزاید: «کسی که این حرف را زده است هیچ گونه آشنایی با بحث آب ندارد».

او ادامه می‌دهد: از شاخه مارون شادگان حقابه ای دارد که تماماً از رودخانه جراحی باید تأمین شود که حدود یک و نیم میلیارد متر مکعب در سال است و بیش از دو سوم آن یعنی یک میلیارد متر مکعب از حقابه تالاب شادگان از رودخانه مارون باید تأمین شود.

رئیس دانشکده مهندسی آب و محیط زیست دانشگاه شهید چمران اهواز بیان می‌کند: «متوسط آورد رودخانه مارون در بلند مدت حدود یک و شش‌دهم میلیارد مترمکعب بوده است که در ۲۰ سال گذشته مقداری کاهش پیدا کرد؛ این آورد اکنون حدود یک و سه‌دهم میلیارد متر مکعب از رودخانه مارون به درون خوزستان است و این حجم هم درست روی همان حجمی را که از مارون روی این استان قرار دارد، کاملاً پوشش می‌دهد، یعنی حجم این سد حدود یک و سه‌دهم است».

این دکترای سازه‌های آبی تصریح می‌کند: «به منظور توسعه مسائل کشاورزی در این حوزه بیشتر آورد رودخانه مارون صرف امور کشاورزی و شرب و بهداشت مردم منطقه می‌شود و در این چند ساله در تأمین حقابه زیست محیطی تالاب شادگان همیشه کم آورده یا آوردش صفر بوده است».

وی ادامه می‌دهد: «وضعیت رودخانه مارون در همین وضعیتش هم بسیار بحرانی است و نمی‌تواند وظایف اکولوژیک و زیست محیطی خود را تأمین کند و خود به خود ما را به این نتیجه می‌رساند که زدن سد مارون دو به منظور استفاده در امور کشاورزی، صنعت، شرب و بهداشت به مناطق دیگر لطمه جدی به آورد رودخانه مارون در خوزستان خواهد زد و به خصوص به تالاب شادگان ضربه اساسی را وارد خواهد کرد زیرا با این سد دیگر هیچ وقت هیچ آبی به تالاب شادگان نخواهد رسید و در شادگان با بحران روبه‌رو خواهیم شد».

او اظهار می‌کند: با سد آبریز، وضعیت توزیع در پایین دست رودخانه مارون به شدت دچار تهدید می‌شود و امکان تأمین آب کشاورزی‌هایی را که تاکنون توسعه پیدا کردند دچار تنش آبی می‌کند؛ بنابراین زدن سد مارون۲ از دید منافع ملی به طور کامل اشتباه است و اولین لطمه آن را خوزستان می‌بیند و تالاب شادگان به زودی به سرنوشت هورالعظیم دچار می‌شود».

یک زمین سوخته در خوزستان باقی می‌ماند

این دکترای مهندسی آب از دانشگاه استرالیا بیان می‌کند: «لطمه به تالاب شادگان از اکنون شروع شده است و اگر این سد زده بشود حتماً تالاب شادگان به افسانه‌ها خواهد پیوست و جای‌گذاری این سد روی شاخه مارون هر کجا که باشد، اضافه و غلط است و هیچ توجیهی ندارد، چون سد مارون فعلی هم بیشتر از حقابه تالاب، ظرفیت آب آن پر نمی‌شود؛ بنابراین خود به خود نتیجه آن هدر دادن بودجه‌های ملی برای امری می‌شود که خاصیتی جز ضرر ندارد».

مهدی قمیشی معتقد است «سازمان محیط زیست به عنوان متولی تالاب‌ها باید نقش خود را پررنگ‌تر کند چون صدمه این امر برای تالاب شادگان بسیار محرز و سنگین خواهد بود و در حوضه کرخه و کارون هم که تکلیف روشن است، یک زمین سوخته در خوزستان باقی می‌ماند».

اهداف «سد مارون ۲» اشکال دارد

«سدها به منظورهای مختلف ساخته می‌شوند؛ یکی از این اهداف ذخیره آب برای فصول کم آبی برای امر کشاورزی یا صنعت یا برق آبی یا امور تفریحی - کشتیرانی است، حال اگر سدها به منظور تولید برق و یا جلوگیری از سیل طراحی بشوند، اشکال کمتری دارد؛ بنابراین ساخت سد وقتی به منظور توسعه استفاده از آب باشد، این اشکال دارد» اینها را مهدی قمیشی بیان می‌کند.

او می‌افزاید: «در تعاریفی که برای سد در حقیقت نام بردیم، توسعه در بخش کشاورزی، شرب، بهداشت و صنعت است که خود به خود از این حجم آب قراراست که استفاده بشود، این خصلتش اشکال دارد؛ بنابراین اگر سد می‌خواهد به منظور سیل‌گیری و تولید نیرو باشد، اشکالی ندارد چون از منبع آب استفاده‌ای نمی‌شود و همان منبع آب را خواهیم داشت ولی به منظور توسعه این رودخانه آب کافی وجود ندارد».

قمیشی اظهار می‌کند: «تجربه در کشور ما نشان می‌دهد سدهایی که به منظور سیل‌گیری و تولید نیرو ساخته شدند، بعد از مدتی تعاریفش عوض می‌شوند و به منظور کشاورزی به کار گرفته می‌شوند، مثالش هم سد سیمره در استان ایلام و لرستان که به منظور سیل‌گیری و تولید برق آبی ساخته شد ولی اکنون به منظور توسعه کشاورزی در آن مناطق استفاده می‌شود که برخلاف اهداف سد است».

به گزارش مهر، آب در استان خوزستان برای نخیلات گرانبهایی که یک محصول دائمی و چندین ساله است، استفاده می‌شود؛ توسعه‌ای که به راحتی قابل دستیابی نیست.

ساخت سد «مارون ۲»جان می‌گیرد/یک زمین سوخته درخوزستان باقی می‌ماند

به هر صورت ما می‌خواهیم بخش آب مربوط به نخیلات را بگیریم به کجا بدهیم؟ به جایی که در آن کشاورزها دارند کشت دیم می‌کنند و موفق هستند، چون بارندگی آنجا بیشتر است و مشکلی از نظر کشت ندارند و اگر هم بخواهند از رودخانه استفاده بکنند، اشکالی ندارد اما وقتی سد زده بشود معنی و مفهومش تغییر عادت‌های کشاورزان از کشت دیم به آبی است و تعطیلی محل کشاورزی در خوزستان به خصوص که آورد رودخانه مارون در این بیست سال گذشته یک و سه دهم میلیارد آوردش در سال کاهش داشته است.

پس رودخانه مارون در این سال‌ها خیلی مشکل داشته و منابع آبی‌اش کاهش قابل توجهی پیدا کرد و به طور حتم ضربه اساسی به پایین دستش وارد می‌کند و اکنون سد مارون دو، کوچ گاومیش‌های بومی و مرگ نخیلات و باغات و کوچ اجباری مردم این مناطق را برای کشور به جای می‌گذارد و تالابی که با آواز ملافاضل سکرانی غروب می‌کند، دیگر طلوع نخواهد کرد.

کد خبر 5502988

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha