به گزارش خبرگزاری مهر، علی دهباشی در ابتدای این مراسم گفت: کالوینو به ایران سفر کرده و به یزد، شیراز، تخت جمشید و اصفهان سر زده است. سفر کالوینو به ایران حاصلش مشاهدات توریستی نبوده است. او مشاهده گری بوده که واحه هایی را در کویر ذهنیت خود نسبت به فرهنگ ایرانی کشف کرده است. او می نویسد: " آیا من برای جمع آوری پژواکی از ریشه های اسطوره ای کلمه است که تا به این جا آمده ام یا برای دیدن این آمده ام که آیا چیزی آتشی را که از دوران کوروش، داریوش و خشایارشا بزرگ می سوزد از دیگر آتش ها متمایز می کند. آتشی شعله ور از تسلسل بی وقفه کنده هایی که هرگز نگذاشته اند خاموش شود."
وی افزود: نکته دیگر درباره کالوینو این است که او نویسنده خوش شانسی در ایران بوده است. بعضی نویسنده ها در ترجمه شانس می آورند بعضی با ناکامی روبرو می شوند و گرفتار مترجمان نااهل می شوند اما کالوینو در مجموع خوش شانس بوده است. با یک نگاه به مترجمان آثار کالوینو از قبیل لیلی گلستان، شهریار وقفی پور، آزیتا همپارتیان، سمانه سادات افسری، ترانه یلدا، محمدرضا فرزاد، رضا قیصریه، اعظم رسولی، مژگان مهران، موگه رازانی، مهدی سحابی، پرویز شهدی، میلاد ذکریا، محسن ابراهیم و چند تن دیگر می بینیم که از جهت ترجمه کالوینو در زبان فارسی موقعیت خوبی را دارد.
پس از آن دکتر روبرتو توسکانو - سفیر ایتالیا - درخصوص ویژگی های کالوینوی نویسنده سخن گفت که سخنان او را هانیه اینانلو به فارسی برگرداند. وی خاطرنشان کرد: اگر چه من ادیب نیستم و تخصص من در ادبیات نیست، لکن سعی خواهم کرد نظر خود را پیرامون خصوصیاتی از ایتالو کالوینو بیان کنم که او را به نویسنده ای با ویژگی های منحصر به فرد تبدیل می کند، نویسنده ای که هرگز به هیچ یک از مکاتب ادبی یا جریانهای فلسفی متمایل نیست.
توسکانو ادامه داد: فکر می کنم همین ویژگی های خاص و منحصر به فرد به خوبی بیانگر توفیق آثار وی خارج از مرزهای ایتالیا و همچنین ـ با توجه به ترجمه های متعدد آثار او ـ در فراسوی زبان ایتالیایی باشد. بنابراین کالوینوی اساساً ایتالیایی در حقیقت یک نویسنده جهانی است. قدرت این نویسنده به گونه ای است که آثار او در فرهنگ های مختلف نه تنها خوانده، بلکه عمیقاً درک می شوند. از این رو من به عنوان سفیر ایتالیا در تهران بسیار مشتاق هستم این مهم در ایران نیز محقق باشد.
وی ویژگی های کالوینو را چنین دسته بندی کرد: کالوینو در سنت های مردمی یا در قدیمی ترین مسائل موجود در فرهنگ های مختلف ریشه دارد. توانایی قابل توجه وی در بیرون آوردن عمیق ترین معانی از دل سنت ها که از گذشته جدا شده و در عوض با شرایط انسانی سر و کار پیدا می کند ـ منظور شرایط انسانی ورای هر یک از سنت های فرهنگی ـ هنوز هم به وضوح در کار برجسته او بر روی افسانه های ایتالیایی نمایان است. دیگر اینکه کالوینو ادیب است نه فیلسوف و یا حتی به تراز آن نظریه پرداز. خود او در این باره می نویسد: « نویسنده ای که می خواهد با موشکافی های دقیق شخصیت های خود با فیلسوف رقابت کند، در بهترین حالت دچار سردرگمی مجاب کننده و روزمره ذهن می شود بی آنکه به آن اجازه تنفس در بلندای تفکر را بدهد.»
سفیر ایتالیا در ایران اضافه کرد: کالوینو طبیعی، روان، زیبا، و عاری از تصنع و عناصری است که مطالعه شده به نظر می آیند. اما در پس این طبیعی بودن یک طرح زیبایی شناختی دقیق وجود دارد؛ به عبارتی یک نظم استوار. در کارهای او اصول زیبایی شناختی روشن و واضحی به چشم می خورند. در « درس های هاروارد» - که متاسفانه به خاطر مرگ زود هنگام نویسنده هرگز ارائه نشدند - کالوینو به بیان پنج معیار اساسی یا به عبارتی نوعی « قواعد کار » یک نویسنده می پردازد: سبکی، چالاکی، درستی، مرئی بودن و کثرت. قواعدی که خود او همواره سعی داشت با صحت و دقت خاص به کار بندد. همچنین کالوینو هوشیار و دور از توهمات بوده و هرگز بدبین و ناامید نیست.
وی افزود: گفتیم که یک رابطه عاطفی با حقیقت مد نظر نیست. ما به تاثر، دلتنگی، ایده آل حجابی برای ندیدن واقعیات تلخ، راه حل های فریبنده برای سختی امروز علاقه نداریم. زبان تلخ کسی را ترجیح می دهیم که نمی خواهد هیچ چیز از واقعیت جهان را از خود مخفی بدارد. بله این بهتر است به شرط آن که نگاه همراه با خضوع و نبوغ باشد تا همواره بتواند جنبش آن چیزی را درک کند که در یک برخورد انسانی، در یک عمل تمدنی و در جهانی که در آن زمان می گذرد به شکل غیر منتظره ای خود را در مقابل تو درست، زیبا، و حقیقی جلوه می دهد. با اشاره به دستور مشهور یکی دیگر از نویسندگان برجسته ایتالیا " آنتونیو گرامشی " بطور خلاصه لازم است برای کالوینو نیز به بدبینی هوش و خوش بینی اراده تکیه کنیم. نه توهمی در کار است و البته نه بی توجهی و بی تفاوتی.
در ادامه، فرناز حائری زندگینامه خود نوشت کالوینو را خواند و سپس آنتونیا شرکاء با موضوع « کالوینو در آثار متقدم خویش » به بررسی آثار این نویسنده پرداخت.
وی خاطرنشان کرد: دو گرایش اصلی کالوینو - که دوره اول ادبیات او را رقم می زند - از همان اولین اثرش کوره راه های عنکبوت آشکار است: واقع گرایی و خیال.
وی ادامه داد: کالوینو در کوره راه های عنکبوت (1947) در بستری نئورئالیستی به شرح یک مبارزه پارتیزانی می پردازد که ملهم از تجربه شخصی خودش است. گو اینکه کتاب در سال های اولیه پس از جنگ دوم جهانی نوشته شده و ضرورت جنبه اجتماعی به این تجربه فردی و عطش مردم به ایجاد تغییراتی اساسی و عدالت خواهانه در ایتالیا در جای جای رمان نمود دارد اما کالوینو – چنانکه در مقدمه ای که 17 سال بعد به کتاب می افزاید اشاره می کند - ابا دارد از اینکه وجهه ای اسطوره ای و باشکوه به جنبش مقاومت ببخشد. کما اینکه اعضای گروه اصلی پارتیزان در رمان کسانی نیستند جز یک مشت آدم حاشیه ای و شرور که کالوینو به واسطه ی آنها نشان می دهد. کسانی هم که بدون انگیزه های روشن و آرمان گرایانه وارد این مبارزه مردمی بر علیه فاشیسم شده بودند، کمتر از دیگر پارتیزان های آگاه و مباررز در جستجوی رستگاری بشری نبودند و همین انگیزش قوی می توانست اتحاد آنها را به یک نیروی فعال تاریخی بدل کند.
وی افزود: به این ترتیب کالوینو با این انتخاب خود به این که ادبیات را به سیاست تقلیل ندهد و به جریان تبلیغاتی غالب در آن دوران تن در ندهد، استقلال روشنفکرانه خود را از همان ابتدا اعلام می کند. آنچه کالوینو را از استانداردهای نئورئالیستی مرسوم دور می کند این است که اثر او با اینکه شخصیت ها و فضاهای کارگری و متعلق به اقشار پایین جامعه دارد، به هیچ عنوان لحن مستند و ناتورالیستی به خود نمی گیرد و برعکس حال و هوایی تخیلی و قصه مانند دارد. کما اینکه ماجرا از زبان کودکی روایت می شود که قهرمان داستان است.
آنتونیا شرکاء سپس تحلیل خود را از کتاب های "کلاغ آخر می آید" ، "ویکونت شقه شده" و "بارون درخت نشین" کالوینو ارائه داد.
در ادامه نشست مقاله مهدی سحابی درباره ایتالو کالوینو توسط فرزانه قوجلو قرائت شد. در بخشی از این مقاله آمده بود: پدر و مادر کالوینو هر دو حرفه گیاه شناسی داشتند و سروکارشان با درخت و گل و گیاه بود. همه کودکی و نوجوانی کالوینو میان درخت و جنگل گذشت. در آثار او درخت جای خاصی دارد. یکی از بهترین کتاب هایش - بارون درخت نشین - اصلا یک کتاب درختی است. این کتاب فقط شرح حال آدمی نیست که به دلیلی رفته لا بلای درخت ها و آنجا مانده و بقیه را با نگاه یک آدم زمینی از بالا تماشا می کند بلکه اگر خوب حسابش را بکنیم، شرح حال ما آدم های زمینی است از نگاه یک اهل درخت. یک آدم درختی که خودش آزاد است و مثل یک پرنده در هوا و دارد ما را نگاه می کند که چطور چسبیده ایم به زمین ، پا در گل.
وی افزود: گذشته از این رابطه تنگاتنگ و عاطفی که کالوینو با درخت دارد، از جنبه اساسی تری هم می شود بین آنها رابطه برقرار کرد. می توان کل آثار او را با کلید درخت بررسی کرد. کافی است به بعضی از از ویژگی های درخت توجه کنیم. یکی از مهمترین ویژگی های درخت این است که در نگاه اول کمی بیهوده به نظر می رسد؛ انگار که از زمین سفت و سخت و از سر تصادف بیرون زده. شکلش انگار با منطق زمین و جغرافی ناسازگاری دارد. رشد و بالندگی اش هم فقط دلبخواه خودش است. کتاب های کالوینو هم بطور کلی - تقریبا همه شان - همین حالت درخت را دارند. یک جور سادگی و حالت اتفاقی درش آنها هست. عین همان به اصطلاح « فروتنی » درختها را دارند. شاید اولین حسی که بعد از خواندنشان در ذهن می ماند حالت خاصی از « بالبداهگی » است و با همه ساختار پیچیده و خیلی حساب شده ای هم که درشان هست انگار خود به خودی و اتفاقی جفت و جور شده اند.
این مترجم اضافه کرد: شاید به خاطر همین عمق خیلی جدی در عین ظاهر بی تکلف است که کارهای کالوینو روی آدم تأثیر ماندگار می گذارد. هم تأثیر فکری و هم تأثیر حسی. این تأثیر دومی شاید بیشتر به خاطر بار تخیلی آثارش باشد و بخصوص نوع تخیلی که می شود گفت تقریبا خاص اوست.
سحابی تصریح کرد: یکی دیگر از دلایل عمده تأثیر و کارایی آثار کالوینو زبان روشن و زلال اوست. نوعی بداهت و بی فاصلگی که البته تا اندازه ای هم به ویژگی زبان ایتالیایی برمی گردد. زبانی که سادگی و بی پیرایگی جزو مشخصه های ذاتی اش است. اینجاست که کالوینو از دوستان فرانسوی اش متمایز می شود. کار چندانی با چند و چون خود زبان ندارد، در بند کلنجار رفتن با اس و اساس زبان نیست در حالی که برای همگنان فرانسوی او همین کلنجار پایه و مایه خیلی از کتاب هاست. کتاب هایی اغلب هم خیلی موفق اما متأسفانه اغلب با بردی که در داخل همان زبان محدود می ماند. کالوینو با خود زبان مسأله ندارد. هدفش اول از همه قصه گویی است و مثل اکثر قصه گوها بیشتر به خود آنچه می گوید پایبند است و نه چندان به این که با خود زبان هم باید درافتاد و یا نه. برای او مضمون اصل است.
سخنران بعدی فیورنزو گرستا بود که سخنانی با عنوان "ادبیات و فرضیاتی برای هزاره جدید" ارائه کرد. وی گفت: بیش از آنکه ایتالیا به خود ببالد ایتالو کالوینو مایه سربلندی و افتخار برای ایتالیاست. او شخصتیی ست نامدار با آثاری ذاتا متنوع و برخی مواقع پیجیده. زندگی کالوینو همانند کلیه آثارش که با منطقی دقیق و رئالیستی هماهنگ با خلاقیتی آزاد و غیرقابل تفکیک همراه است شناخته می شود. کالوینو ترسی از آن نداشت که مبارزه ادبی خود را با به تصویر کشیدن گیاه آرتیشو به نمایش بگذارد، نه یک بار بلکه چندین بار این کار را کرد. آرتیشوو را نشانه دنیا دانسته بود. دنیایی که در نگاه ما به شکل برگ های خارداری می مانست که باید این برگ ها را تا بی نهایت کند. شگفتی ادبیات در این است که می توان دنیای ادبیات را به آرتیشو تشبیه کرد و در نهایت به لطافت ، سرعت ، صحت ، قابلیت رؤیت ، چندگانگی و ثبات رسید.
سپس محمد رضا فرزاد - مترجم و روزنامه نگار - درباره کالوینو گفت: فصل درخشانی از کارنامه ادبی او یعنی آثاری که در دهه شصت و هفتاد میلادی تحت تأثیر گروه « اولیپو » و نظریه ساخت گرای فرانسوی می نویسد در ابتدا به شکل داستان هایی کوتاه در مجلات و روزنامه ها منشتر می شود و بعدها در آثاری چون قصر سرنوشت های متقاطع و کمدی های کیهانی جلوه می کند. به عبارت دقیق تر داستان های کوتاه او خطوط چهره کالوینویی را که مسحور فرم و قوانین ریاضی و فیزیک است ترسیم و کامل می نماید.
در بخشی پایانی مراسم نیز مسعود کازری - مدیر کتاب خورشید - از تأثیر کالوینو و انگیزه ترجمه و انتشار آثار کالوینو به فارسی سخن گفت.
نظر شما