۱۰ بهمن ۱۳۸۲، ۱۱:۵۱

احوال و آثار مرحوم سلطان علي مشهدي

بنده ، سلطان علي ؛ غلام علي (ع)

خبرگزاري مهر: سلطان علي مشهدي كه القاب و عناوين بسيار به وي نسبت داده اند و شاگردان بنام تربيت كرده است ، خود را بنده اميرالمومنين ، علي (ع) مي خواند .

در بين خوشنويسان نستعليق ، هيچ يك به اندازه سلطان علي مشهدي در دوره زندگي خود كسب شهرت نكرده است و كسي از مورخان و خصوصا تذكره نويسان معاصر وي و بعد از وي نيست كه ذكري از خوشنويسي نكرده و ترجمه احوال او را نياورده باشد ؛ چنانكه حتي خود وي نيز در رساله منظومي كه در موضوع خط نوشته ، از ذكر شرح حال خود دريغ نكرده است.

آنچه از مفاد اين منظومه درباره گزارش زندگي سلطان علي معلوم مي شود اين است : پدر و مادرش ساكن شهر مشهد بوده اند و سلطان علي در هفت سالگي يتيم مانده و پدرش د رچهل سالگي بدرود حيات گفته است .

سلطان علي پس از مرگ پدر ، در كنف حمايت و دامان تربيت مادر مهربان و پرهيزگار خود روزگار گذرانده است . در 20 سالگي به مدرسه اي در همان شهر رفته و از صبح تا شام به مشق خط پرداخته و بسا روزها كه روزه دار بوده و شام هنگام ، به آستانه رضوي به زيارت رفته و از آنجا نزد مادر آمده و كمر خدمت وي را بسته است . ممارست در مشق خط او را شهره شهر مشهد ساخته و شاگردان بسيار براي تعليم گرفتن خط نزد وي مي آمده اند و او نيز با شوق فراوان به تعليم ايشان مشغول بوده است .

 پس از زماني ترك مدرسه گفته ودر خانه منزوي شده و دريافته است كه هنوز مايه خط وي شايسته تعليم دادن نيست و به خود گفته است كه يا مشق را ترك بايد گفت و يا بايد آنرا به بهترين وجه نوشت . پس با جد تمام ، روزها تا شام ، از پس زانوي رياضت مشق برنخاسته و از همه كس بريده تا به مطلوب رسيده است . از دوران كودكي شوق خط در سر داشته و به جاي به سر كوي و برزن رفتن و با كودكان بازي كردن ، پيوسته در عالم كودكانه خود بدون معلم و سرمشق ، مشق مي كرده است ، تا روزي مير مفلسي از شعرا و اوتاد عارفان مشهد ، او را ديده و دلسردي را قلم و دوات و كاغذ از وي گرفته و حروف را مقطا نوشته است و سرمشق وار به وي داده است . سلطان علي با اين مهرباني ميرمفلسي ، يا از آن رو كه خط وي خوش بود ، يا چنان كه خود گويد : چون صاحب حال بوده ، موجب تبديل احوال وي گرديده و سبب شد كه شوق وي به خط زياد گردد تا آنجا كه نيت روزه اميرالمومنين علي كرده و آن حضرت به خواب وي آمده و قلم به دستش داده و اسرار خط به وي آموخته است .

از القابي كه به وي داده اند : يكي " قبله الكتاب " است كه معاصران وي و متقدمان و متاخران تذكره نويس متذكر آنند و نيز ممكن است " زبده الكتاب " را از القاب او دانست و اگر از اين قبيل عناوين را لقب بناميم ، او را به لقب " سلطان الخطاطين " هم ناميده اند و ظاهرا همگي آن را از قول مير علي هروي در رساله " مداد الخطوط " اقتباس كرده اند كه در آنجا آورده است " ... و قبل از اين در قواعد الخطوط ، سلطان الخطاطين سلطان علي مشهدي ..."

وي در 20 سالگي به حدي رسيده است كه شهره شده و عده اي از ترك و تاجيك ، براي تعليم خط نزد وي مي آمدند و او بدون اطلاع از قواعد خوشنويسي ، به سليقه خود شاگردان را تعليم مي داده است . پس از چندي تعليم و مشق ، سلطان علي را چنان كه خود گفته معلوم شده كه تا آن وقت خط وي بي اسلوب است و فقط به صافي و استواري خط خود غره بوده است .

 باري چون صيت خوشنويسي سلطان علي به اطراف خراسان رسيد ، سلطان حسين ميرزا بايقرا گوركاني وي را به هرات فراخواند و او را در كتابخانه خاصه به كار كتابت گماشت . سلطان علي به همين مناسبت در بعضي از نسخه ها كه نوشته بعد از نام خود ، عنوان " كاتب السلطان " را افزوده است . سلطان علي پس از آنكه به دستگاه سلطان حسين ميرزا وارد شد ، با وزير دانشمند هنرپرور ، اميرعلي شيرنوايي نيز آشنا شد و آثار بنام اين وزير از، خود به يادگار گذاشت و نيز در همان دربار ، با عبدالرحمان جامي كه از مقربان و محترمان درگاه سلطان حسين ميرزا بود آشنا شد و بنا به ارادتي كه به وي پيدا كرد و علاقه اي كه در جامي به خط سلطان علي يافت ، بسياري از آثار منظوم و منثور جامي را كتابت كرد .

پس از سالها كه سلطان علي در دربار سلطان حسين ميرزا بايقرا به آسايش و آبرومندي روزگار گذراند ، سلطان حسين درگذشت و سلطنت وي به دست شاهي بيك اوزبك در هرات برافتاد . سلطان علي كه مي پنداشت فرمانرواي تازه نيز از هنرشناسي بهره اي دارد ، قطعه اي نوشت و خود را بدين سان به وي عرضه كرد ؛ ولي بسيار در شگفت آمد كه ديد به قول صاحب گلستان هنر ، " آن ترك جاهل به دست گرفته مولانا را پيش طلبيده آن قطعه را به قلم تعليم و اصلاح درآورد . "

 همان هنگام بود كه سلطان علي دريافت كه جاي وي در آن دستگاه نيست . پس از هرات رخت به سوي زادگاه خود ، مشهد كشيد و هم در آن شهر انزوا گزيد و پس از تحمل چند سال رنج لنگي آبله ، كه خود در پايان منظومه قواعد خطوط متذكر است ، به تاريخ دهم شهر ربيع الاول سال 926 به سن هشتاد و پنج سالگي ، رخت به جهان ديگر كشيد و به قول صاحب گلستان هنر ، در محاذي ميان پاي مزار حضرت امام رضا ، كه از بيرون متصل به گنبد امير علي شير نوايي و مدرسه شاهرخي است ، نزديك پنجاه فولاد به خاك سپرده شد .

سلطان علي در دوران طولاني زندگي و خوشنويسي خود شاگردان زبردست تربيت كرد كه از آن جمله چندتن از استادان بنامند و غالب تذكره نويسان شاگردي ايشان را نسبت به شاگردي سلطان علي داده اند كه به موجب تطابق زماني حيات آنها با دوره زندگي سلطان علي ، اشكالي در اين انتساب به نظر نمي رسد : علاالدين رزه اي ، پير علي جامي ، محمد قاسم شاديشاه ، عبدي نيشابوري ، قلندر كاتب ، مير هبه الله كاشاني ، رستم علي خراساني ، ملا غياث الدين محمد مذهب ، ملا محمد سروستاني ، مقصود علي ترك، سلطان علي سبز مشهدي ، جلال الدين محمود ، شيخ نورالدين پوراني ، عبدالواحد مشهدي ، شمس الدين محمد كرماني ، جمشيد معمايي و عبدالصمد .

 

کد خبر 55793

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha