در عشق تو من کیم که در منزل من از وصل رخت گلی دمد بر گل من
الهی، ای راهنما به کرم، فرو ماندم در حیرت یکدم آن کدام است؟ دمی که نه حوا در آن گنجد نه آدم. اگر من آن دم بیابم چون من کیست؟ بیچاره زنده ای که بی نفیش باید زیست.
ای یار بارم ده تا داستان درد خود به تو پردازم، بر درگاه تو می زارم و در امید تو می نازم. یک نظر در من نگر تا دو گیتی به آب اندازم.
مهر تو به مهر خاتم ندهم وصلت به دم مسیح مریم ندهم
عشقت به هزار باغ خرم ندهم یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم
الهی هر چند ما گنهکاریم تو غفاری، هر چند ما زشت کاریم تو ستاری، پادشاهان گنج فضل تو داری و بی نظیر و بی یاری سزاست که خطاهای ما را درگذری.
الهی به نشانت بینندگانیم، به نامت زندگانیم، به فضلت شادانیم، به مهرت نازانیم، از جام مهر تو مست ماییم، صید عشق تو در دام ماییم.
زنجیر معنبر تو دام دل ماست عنبر ز نسیم او غلام دل ماست
در عشق تو چون خطی بنام دل ماست گویی که همه جهان به کام دل ماست
نظر شما