* خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: دگرگونی های نشر و از میان رفتن انحصار نشر به چاپ، پدیده نوظهوری به نام "خود ناشری" را به وجود آورده است. تعریف شما از این پدیده چیست و تفاوت های آن را با "نشر تجاری" یا نشر "سود آور" در چه مولفه هایی می دانید؟
عبدالحسین آذرنگ: "خودناشری" در حقیقت پدیده عصر انقلاب الکترونیک است و این انقلاب از آنجا که در قلمرو ارتباطات، دگرگونی های بسیار زیاد و متنوعی به بار آورده و بر شمار فراوانی از گونه های ارتباطی تاثیرهای ژرف گذشته است، طبعا رابطه میان پدید آورندگان آثار و مخاطبان آنها را هم از تاثیرهای خود بی بهره نگذاشته است. در واقع از زمانی که احساس شد پدیدآورنده می تواند بدون واسطه و بدون برخی مانع ها و حایل های مرسوم با خواننده خود مستقیما روبرو شود، باب تازه ای در نشر گشوده شد؛ افزون بر اینکه تحولات نرم افزاری هم این امکان را در اختیار پدیدآورندگان قرار داد که بسیاری از مسئولیت هایی را که پیش از آن ناشران انجام می دادند خود انجام دهند؛ مانند نرم افزارهای مربوط به املای کلمات، نشانه گذاری ها یا حتی برخی ساختارهای نحوی، دسترسی رایانه ای و شبکه ای به انبوهی از اطلاعات و شمار عظیمی از منابع مرجع، که عملا کتابخانه های مرجع بزرگی را به میز نویسندگان منتقل کرد که خود انقلابی بزرگ در استفاده آسان از منابع و به ویژه در نقاط جغرافیایی دور دست بود.
در سطح جهانی و همه "غول ناشران" همان روشی را دنبال می کردند که سینمای هالیوودی با ستاره ها و بازارها و تبلیغاتش می کرد. پیداست که در این گونه مناسبات و در این بافت ماهیتا اقتصادی که عنصر سود سایر عنصرها را تحت الشعاع خود قرار می دهد چه بسا استعدادها، اندیشه ها و توانایی ها از چرخه نشر بیرون بماند |
در سطح جهانی و همه "غول ناشران" همان روشی را دنبال می کردند که سینمای هالیوودی با ستاره ها و بازارها و تبلیغاتش می کرد. پیداست که در این گونه مناسبات و در این بافت ماهیتا اقتصادی که عنصر سود سایر عنصرها را تحت الشعاع خود قرار می دهد، چه بسا استعدادها، اندیشه ها و توانایی ها از چرخه نشر بیرون بماند. رویدادهایی که در پی انقلاب الکترونیک از راه رسید، گزینه دیگری را هم در برابر گزینه پیشین اقتصاد نشر به میان آورد و با گذشت زمان، عامل های آفرینشی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فنی به هم نزدیک شدند و دست به دست دادند و تعریف های دیگری از نشر پیش کشیدند که "خود ناشری"، "نشر برپایه تقاضا "، "نشر دیجیتال" و چند گونه دیگر از جمله آنهاست.
* خودناشری چه اقتضائاتی را بر حوزه های مختلفی چون صدور مجوز چاپ، سانسورها، حق التالیف، توزیع، تبلیغ و غیره تحمیل کرده است؟
- "خودناشران" یعنی پدیدآورندگانی که خودشان آثار خودشان را برای نشر آماده می کنند، دو گزینه نشر را پیش رو دارند: نشر کاغذی که در سال های اخیر اصطلاحا به آن نشر سنتی هم می گویند و نشر الکترونیکی که می تواند شبکه ای یا رسانه ای باشد ( یعنی اثر از راه اینترنت به مخاطب برسد و یا روی رسانه ای غیر کاغذی مانند فلاپی، سی دی، دی وی دی و رسانه های دیگری که باز هم دارد از راه می رسد در اختیار مخاطب قرار گیرد). در همه این گزینه ها تولید انتشاراتی یعنی فرایندی که اثر تک نسخه ای پدید آورنده را به اثری تکثیر شده، تولید شده و در هر تعداد نسخه که لازم است تبدیل کند، اجتناب ناپذیر است. (تولید انتشاراتی یا این بخش از فرایند نشر را تا پیش از انقلاب الکترونیک، ناشران، چاپگران، پخش گران، تبلیغ گران، واسطه گان و کتاب فروشان به اصطلاح سنتی انجام می دادند که هر کدام نهادها، سازوکارها، تجهیزات و شیوه های مخصوص به خودشان را داشتند)
شمار زیادی از همین عناصر نشر حفظ شده و به کار خود ادامه می دهند و حتی خود را به همه امکانات الکترونیک مجهز و مجهزتر می کنند و گذشته از نشر کاغذی، نشر غیر کاغذی، نشر رسانه ای و حتی نشر شبکه ای را هم به قلمرو کار خود راه داده اند و به این ترتیب پدیدآورندگانی که با آنها کار می کنند، می توانند در شبکه و مناسبات نشر - اما با فن آوری های این روزگار - به کار خود ادامه دهند ولی بخشی دیگر از این شبکه و مناسبات خارج شده و قاعده های بازی را تغییر داده است و اینها هستند که از دیدگاه تغییرات و تحولات نشر، موضوع بحث های فراوان و فراخ دامن این سالها را در عرصه نشر تشکیل داده اند. بحث هایی که فقر نظری آن در کشور ما متاسفانه شدید است.
* شما معتقدید در پدیده خودناشری و از راه تکنولوژی های مدرن، واسطگی و سودجویی از میان می رود؟
در کشورهایی که نهادهای حمایت از پدیدآورندگان قوی است ( اعم از نهادهای صنفی، جمعی و حتی دولتی) پدیدآورندگان به یاری آنها هم مانع ها و حایل ها را از سر راه خود و مخاطبان بر می دارند، هم خود را از چنبره نشرهای سود محور رها می سازند و هم بر دامنه آزادی های خود می افزایند |
- خیر. باید افزود که این بخش هم البته یکدست نیست زیرا شماری از فعالان این بخش به صورت شرکت های کوچکی هستند که در پی منافع اقتصادی از راه نشرند و می خواهند با ناشران بزرگ وغول ناشران و شبکه های نشر رقابت کنند اما بخشی که منافع خود را در منابع مالی پدیدآورندگان یا هدف های غیرمالی خود را در مصالح او دنبال می کنند، از سود پدید آورندگان سود می برند و از تاثیرهای فرهنگی اثر او بهره می گیرند.
این دسته در مواردی وارد عمل می شوند که "خود ناشر" نتواند یا نخواهد پس از فرایند تولید اثر، فرایند تولید انتشاراتی را به دلایلی خود انجام دهد وگرنه بسیاری از پدیدآورندگان "خود ناشر" هستند که همه مراحل را تا آخرین حلقه چرخه نشر یعنی بازتاب و بازخورد خوانده شدن اثر، خود شخصا انجام می دهند و آمارها هم نشان می دهد که شمارشان به ویژه در کشورهای فراصنعتی و توسعه یافته نسبتا با سرعت در حال افزایش است.
اما پدید آورندگانی که پس از تولید آثارشان و برای مرحله تولید انتشاراتی به یاری های فنی، اقتصادی و عملیاتی نیاز داشته باشند، وضع شان در جامعه های مختلف فرق می کند. برای مثال در کشورهایی که نهادهای حمایت از پدیدآورندگان قوی است ( اعم از نهادهای صنفی، جمعی و حتی دولتی) پدیدآورندگان به یاری آنها هم مانع ها و حایل ها را از سر راه خود و مخاطبان بر می دارند، هم خود را از چنبره نشرهای سود محور رها می سازند و هم بر دامنه آزادی های خود می افزایند.
این ویژگی البته فقط در جامعه هایی ممکن است که چند عامل حتما در آنها باشد: ساختارهای مردم سالار، دولت حامی تکثرگرایی و تبادل آزادانه اندیشه و پشتیبان ذهن های آفرینشگر و زیرساخت های ارتباطی و الکترونیک که دولت در آنها سرمایه گذاری کرده باشد.
البته ساختارهای مردم سالار که وجود داشته باشد، نهادهای غیردولتی هم رشد می کند، اتحادیه ها و انجمن های پدیدآورندگان، قانونی، نیرومند، متشکل و قوی می شود، بنا به سرشت خود از حقوق، آزادی ها و منافع پدیدآورندگان در برابر نشر "سود محور" و نهادهای هنجارشکن دفاع می کند، فن آوری های نوین را در اختیار آنها می گذارد و بسیاری از پدیدآورندگان به ویژه "نخست اثران" که در همه جوامع برای انتشار نخستین آثارشان با دشواری های فراوان روبرو هستند و دگراندیشان، منفردان، تک روان، منزویان یا منزوی شدگان، گوشه گیران، استعدادهای جامعه گریز، حاشیه نشینان، رانده شدگان، دور زیان و انواع گروه های متفاوت فکری، اجتماعی و عقیدتی می توانند به یاری آن نهادها و فن آوری های ارتباطی با مخاطبان خود در گوشه و کنار جهان حرف بزنند. این یکی از مظاهر پدیده ای است که می توان نام "انقلاب نشر" بر آن نهاد؛ هر چند که ممکن است سرشت آن زیر نام های دیگری پنهان باشد مانند خود ناشری، نشر دیجیتال، نشر الکترونیک، نشر غیرسنتی و تعبیرهای دیگر.
* تبعات "خود ناشری" در کشورهایی که همه قوانین شان بر اساس سنت چاپ کتبی چیده شده چیست؟
- اگر خود ناشری بتواند به معنای درست کلمه و با همان کیفیتی که عرض کردم در جامعه ای راه بیفتد، پی آمدهای خودش را دارد و همان کاری را با نشر سنتی - البته نشر سنتی سود محور - می کند که هم اکنون در جامعه های پساصنعتی و آزاد دارد با نشر می کند. "خود ناشران" و "آزاد قلمان" - که این دسته بیشتر کسانی هستند که در خانه های خود کارمی کنند - به ناشران وابستگی ندارند و به گونه های مختلف با مخاطبان ویژه شان در ارتباط مستقیم هستند. اینها مرز و مانعی برای قلم نمی شناسند و از امکانات الکترونیک برای تبادل آزاد اندیشه استفاده می کنند.
نشر سنتی با این پدیده می خواهد چه کار کند؟ نشر سنتی باید کلاهش را بچسبد که باد نبرد؛ نشر سنتی باید به سرعت خود را با واقعیت دیجیتال تطبیق دهد که پس نماند و ورشکست نشود؛ نشر سنتی باید بی درنگ پدید آورنده جذب کند که تولیداتش از دست نرود. نشر سنتی مگر می تواند سر راه انقلاب عصر ارتباطات بایستد؟ اگر شما می بینید در جامعه هایی ناشرانی هستند که به این واقعیت ها بی اعتنا هستند، این بی اعتنایی از بی اطلاعی، بی خبری، نادانی، بی سوادی، از بسته بودن چشم و ذهن و از بی ارتباطی با عصر دستخوش تحول است. اگر اینها درست و به موقع نجنبند روند ارتباطی با آنها همان کاری را می کند که فن آوری خودرو با درشکه چی ها و کالسکه چی ها کرد. وظیفه شما مطبوعاتی هاست که به اینها هشدار بدهید واپس نمانند.
نظر شما