به گزارش خبرنگار مهر، ضعف در نظام آموزشی دیگر رشته ها هم وجود دارد اما زبان فارسی چون زبان مادری ماست اهمیت ویژه ای دارد.
دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را اساتید و محققان تاسیس کردند
علی دهباشی سردبیرمجله ادبی بخارا در مورد سابقه این رشته می گوید: ادبیات فارسی یکی از رشته هایی است که تاریخچه درخشانی در گذشته داشته است؛ این مساله از اولین فارغ التحصیل دکتری این رشته یعنی دکتر مبین آغاز شده و تا دوره بعد که حاصل آن دکتر زرین کوب، شفیعی کدکنی، یوسفی و بسیاری دیگر از استادان بنام این رشته بود ادامه می یابد. در آن زمان دانشکده ادبیات یکی از مهم ترین دانشکده های دانشگاه تهران بود.
دکتر علی محمد موذنی رئیس گروه سابق زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران هم در این مورد نظرات دهباشی را تایید می کند: آموزش ادبیات در ایران به صورت آکادمیک سابقه طولانی دارد. هنگام تاسیس دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی و به طور خاص رشته زبان و ادبیات فارسی وجود داشت. برای تاسیس این رشته از شاعران، محققان و ادیبان مختلف سراسر کشور دعوت به عمل آمد و آنها در دانشگاه تهران و دانشسرای عالی جمع شدند و شروع به تحصیل این رشته کردند. برنامه ریزی آنها در زمان خیلی موفق بود و منجر به تربیت افراد طراز اول در این رشته شد.
پس اشکال کار از کجا به وجود آمد؟ چه چیز باعث شد تا یکی از قوی ترین رشته ها، بسیار ضعیف شد؟ در این مورد نظرات متفاوتی وجود دارد. موذنی عواملی چون بازنشستگی استادان، تبدیل نظام سالی به ترمی و عدم بازنگری و ایجاد تغییر در سرفصل های درسی را در این رابطه بسیار موثر می داند. در زمان اساتید نسل اول، درسها در یک سال به دانشجویان ارائه می شد ولی با بازنشستگی آنها در طی 40 -30 سال گذشته این نظام به نظام ترمی تبدیل شد و در حال حاضر هر درس در یک نیم سال یعنی حدود 17 هفته ارائه می شود. دانشجویان به اندازه برداشت خود از درس استفاده می کنند؛ به غیر از دانشجویان علاقه مند که خود به تحقیق و پژوهش در آن زمینه ادامه می دهند.
ادبیات کلاسیک پتانسیل های زیادی دارد اما نیازهای جامعه در چند سال اخیر توقعاتی را ایجاد کرده که تصور عده ای از دانشجویان را از ادبیات فارسی تغییر داده است. آنها ایده دیگری از ادبیات در ذهن خود دارند و ممکن است به دلیل قدیمی بودن برنامه و عدم توانایی آن در انطباق فرد با جامعه، این دانشجویان سرخورده شوند.
دانشگاه، ادبیات را به میان مردم ببرد
آن دسته از دانشجویان که به ادبیات داستانی روی آورده و به نقد علاقه مندند، به دلیل ارائه ضعیف این درسها در دانشگاه سرخورده می شوند. باید گرایشی به نام "داستان سرایی" در دانشگاه ایجاد شود که پاسخگوی نیازهای آنها باشد. در چند سال اخیر ما به بازنگری دروس پرداختیم یعنی 136 واحد دوره لیسانس را از لحاظ محتوا و کیفیت تغییر داده و برای آن سرفصل های جدید تعریف کرده ایم؛ به غیر از آن رشته ای به نام "ادبیات کاربردی" ایجاد کرده ایم که در آن واحدهایی را مانند ویرایش، خلاقیت های ادبی، فیلمنامه نویسی، ادبیات کودک، ادبیات عامه و ادبیات و انتشارات اضافه کرده ایم.
حسن ذوالفقاری استاد دانشگاه تربیت مدرس به نکات دیگری اشاره می کند؛ به نظر او ادبیات باید کاربردی شود و دانشگاه آن را به میان مردم ببرد: "زبان و ادبیات فارسی به عنوان رشته ای که خاستگاهش ایران است باید به گونه ای باشد که هر کس در هر کشوری می خواهد این علم را تحصیل کند به ایران بیاید. از این جهت این رشته باید بیشتر از رشته های دیگر مورد توجه قرار گیرد."
مردم ما با ادبیات متولد می شوند و با ادبیات هم می میرند. با لالایی بزرگ می شوند و با شعر به گور می روند. این است که مردم با ادبیات پیوند دیرینه دارند. البته در حال حاضر رسانه ها و رایانه ها جایگزین ادبیات و باعث کمرنگ شدن ادبیات مردمی شده اند. ادبیات شفاهی کمتر تولید می شود چون گفتمان کمتر شده است. مردم کمتر رمان می خوانند. کارکرد ادبیات تلطیف ذهن و زبان مردم است و مشکلات زندگی را ساده می کند. در حال حاضر کمتر به این ابعاد توجه می شود. در زمان ما ادبیات را به صورت یک رشته در کنار فیزیک و شیمی می بینند، در حالی که ادبیات یک رشته نیست. ادبیات باید روح زندگی ما باشد و هر کسی می تواند برای تسکین به ادبیات روی آورد. (ادامه دارد)
نظر شما