خبرگزاری مهر، گروه استانها: کافی است عصر روز پنج شنبه باشد تا دلت هوای عزیزانی را بکند که سالهاست دیگر در میان ما نیستند و میتوانیم با خاطراتشان ایام را سپری کنیم.
هوا بارانی است. نم نم باران زمین را خیس کرده و انگار آسمان به زمین نزدیکتر شده است. نزدیک مزار درگذشتگان که میرسم بر دست هر عزیزی شاخه گلی میبینم که به سمتی حرکت میکنند.
حرکت در مسیر مهمانی لالهها
تازه یادم میافتد که امروز برنامه مهمانی لالهها است. بیشتر جمعیت به سمت قطعه یک شهدا در حرکت هستند. جایی که شهدای انقلاب از شهید سورگی، شهید حسینی، شهید خاکشور و شهید سندروس در آنجا دفن هستند.
دل هوایی میشود و احساس میکنی شهدا تو را دعوت کردهاند. به سمت گلزار شهدا حرکت میکنم. معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز امروز به مهمانی شهدای بیرجند آمده است.
ابتدا به بر مزار شهید علی سندروس حاضر میشوم و تاریخ شهادت شهید نشان میدهد که تنها ۱۴ سال داشته که خونش در همین شهر دیدار در روزهای زمستان ۵۷ به زمین ریخته شد.
بعد از خواندن فاتحه، آقایی به رسم ادب تشکر میکند بعد می فهم که برادر شهید سندروس است. لحظاتی را پای صحبت آقای مجید سندروس شهید مینشینم و از آن روزها از ایشان میپرسم.
مجری جلسات قرآن در ایام نوجوانی
وی در گفت و گو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه برادر من روز هفتم بهمن ۵۷ تنها پنج روز قبل از ورود امام به شهادت رسید، گفت: اخلاق مداری، نماز اول وقت و اهتمام به قرائت قرآن از خصوصیات برادرم در همان ایام نوجوانی بود.
سندروس با تأکید به اینکه برادرم در همان نوجوانی مجری جلسات قرآن بود، اظهار کرد: چیزی که جوان و نوجوان آن زمان را به اعتراض وامیداشت ظلم پهلوی بود و ظلم ستیزی او را به این مسیر کشاند.
وی بیان کرد: ۲۵ روز قبل از شهادت برادرم مرحوم محمد تقی خاکشور به شهادت رسید و از همان روز علی ما نیز آرزوی شهادت کرد.
برادر شهید سندروس گفت: وقتی علی از تشییع جنازه شهید خاکشور برگشت با حسرت از شکوه آن تشییع جنازه میگفت.
ظلم ستیزی جوانان را وارد مسیر انقلاب کرد
سندروس با اشاره به اینکه بی دینی، ظلم و مزدوری برای استکبار در رژیم پهلوی جوانان را وارد مسیر مبارزه کرده بود، یادآور شد: امروز نیز هر چند مشکلاتی در کشور وجود دارد ولی اگر پشتیبان ولایت فقیه باشیم آسیبی به کشور ما نخواهد رسید.
سخن که به راهپیمایی خانوادگی شهید سندروس در آن ایام رسید به یاد کتاب خاطرات مادر شهید افتادم و جویای احوال خانم حسین نژاد مادر شهید شدم که فهمیدم خوشبختانه در قید حیات هستند.
مصاحبهام که به پایان میرسد. بانویی به سراغم میآید و من را بر سر مزار شهید دیگر انقلاب شهید پرویز حسینی میکشاند.
وی که خود را مرضیه دارویی، مسئول گروه جهادی زینبیون معرفی میکند با اشاره به اینکه ما هر سال برای شهید حسینی به صورت خودجوش یادواره برگزار میکنیم، گفت: شهید پرویز حسینی در پنجم اسفند به شهادت رسید.
هر سال برای شهید حسینی یادواره برگزار میکنیم
این بانوی جهادی درباره شیوه شهادت شهید میگوید ایشان در مسیر روستای منصور آباد به بیرجند در حرکت و عکس امام (ره) نیز جلوی موتورش نصب بوده است.
مرادی بیان کرد: مزدوران رژیم پهلوی او را متوقف کرده و میخواهند که به امام توهین کند که او از این کار اجتناب کرده و در نهایت به دست همان مزدوران به شهادت میرسد.
وی با چشمانی بارانی میگوید بسیاری از اعضای خانواده این شهید از دنیا رفتهاند و شهید غریب است و برای همین ما همیشه در روستا برای ایشان یادواره برگزار میکنیم و به برکت شهید همیشه همه امکانات یادواره فراهم میشود.
نزول رحمت الهی در روز مهمانی لالهها
نم نم باران شدت میگیرد. برکت خداوند از آسمان به زمین میرسد. مانند چشمان همان مادر شهیدی که با کهولت سن خود را بر مزار فرزندش رسانده و علی رغم گذشت سالهای سال از شهادت فرزند هنوز اشک میریزد.
مراسم تمام میشود. در تمام طول مسیر برگشت حس پس از زیارت قبور متبرکه اولیا الهی را دارم. انگار از زیارت امامزادهای واجبالتعظیم برگشتهام. چه نور و برکتی دارند این شهدا.
نظر شما