به گزارش خبرنگار مهر، دکتر سید جواد طباطبایی پژوهشگر برجسته و صاحب آثاری درباره تاریخ اندیشههای سیاسی، عصر چهارشنبه در دومین جلسه از سلسله نشستهای آموزش فلسفه سیاسی فرانسه که درمؤسسه مطالعاتی اندیشه سیاسی - اقتصادی برگزار شد، به بیان اهمیت انقلاب فرانسه در ابعاد فلسفی، حقوقی و سیاسی پرداخت.
نویسنده "زوال اندیشه سیاسی در ایران" در ادامه بحث هفته پیشین خود که راجع به جریانهای فکری و فلسفی قرن نوزدهم پس از انقلاب فرانسه و متاثر از آن بود، این جلسه را به بیان حوادث مهم و تاثیر گذار تاریخی در انقلاب فرانسه اختصاص داد و ضمن تأکید بر تمایز انقلاب فرانسه از دیگر جریانهای انقلابی عصر مدرن، بر اهمیت آن به عنوان حادثهای شگفت در تاریخ اندیشه تأکید کرد. وی در این راستا اظهار داشت: موج عظیمی که انقلاب فرانسه در حوزه فکر ایجاد نمود برای ما ناشناخته است و یکی از این اتفاقات نوشتن اعلامیه حقوق بشر و شهروندی بود.
دکتر طباطبایی که سال گذشته نیز در درسگفتارهای هگلشناسی، به یکی دیگر از جریانهای مهم اندیشه سیاسی در سدههای هجدهم و نوزدهم پرداخت، سقوط زندان باستیل در چهارم ژوئیه سال 1789 را به عنوان نخستین حادثه مهم در تاریخنگاری انقلاب فرانسه خواند و آن را به عنوان پایان حوادثی خواند که در فاصله سالهای 1780 تا 1789 رخ داده بود.
وی سپس با اشاره به مجلس اصناف فرانسه، فرانسه آن روزگار را متشکل از دو صنف ممتاز یعنی صنف روحانیت و صنف اشراف خواند که به یک معنا از یکدیگر متمایز نبودند و صنف سوم نیز عامه مردم و اکثریت ایشان بودند که البته از قشر حاشیهنشین و اوباش و بیکارگان متمایز بودند و مجلس اصناف را این سه صنف بزرگ تشکیل میدادند.
وی اظهار داشت: صنف اشراف در فرانسه و اروپا متمایز از آنچه در ایران بود شکل گرفت و این لویی چهاردهم بود که این صنف را تضعیف کرد و همین امر موجب شد که این صنف در زمان لویی شانزدهم به جمع مخالفان سلطنت بپیوندد.
دکتر طباطبایی کار مجلس اصناف را تهیه جزوههایی به شکل عریضه خواند که در جلساتی که تشکیل میشد، به شاه ارائه میشد. وی سپس به اهمیت چهرههای به نام سیرس اشاره کرد که جزوههای علیه امتیازات نوشت و بعداً نیز بیانیه مهمی به نام صنف سوم چیست؟ نوشت که در آن روشن کرد که صنف سوم یا به طور مسامحه طبقه سوم چیست و میخواهد به رسمیت شناخته شود.
وی در ادامه نوشت: در ادامه این حوادث بود که مردم به باستیل حمله کردند و اشراف نیز از این وضعیت برای بهبود وضعیت خود سود جستند. در ادامه مذاکراتی که صورت گرفت در 4 اوت نوشتن اعلامیه حقوق و شهروند شروع شد. در همین جلسه مهم بود که برخی از قوانین نظام فئودالی ملغا شد و همچنین عشریه کلیسا لغو شد.
نویسنده «دیباچه ای بر نظریه انحطاط» سپس به رشد توهم توطئه در همین دوران اشاره کرد و گفت: این موج هر روز گستردهتر میشد، تا اینکه توهم توطئه به وحشت گستردهای منجر شد و از این دوره به ترس بزرگ یاد میکنند. این توهم از یکسو متوجه شاه و از سوی دیگر متوجه نیروهای خارجی چون انگلیس و ایتالیا بود و به رادیکالتر کردن تودههای انقلابی و بالارفتن خشونت انقلابی انجامید که به ظهور و قدرت گرفتن ماکسیمیلیان روبسپیر از میان ژاکوبنها (گروه تندرو در برابر ژیرودنها که معتدلتر بودند) انجامید.
مترجم "تاریخ فلسفه اسلامی هانری کربن" به اختراع گیوتین و ترورهای وسیعی که در این دوره رخ داد اشاره کرد و گفت: کلمه ترور نخستین باردر ادبیات سیاسی در اینجا به کار رفت و بیش از 16600 نفر در عرض کمتر از 16 ماهی که ترور ادامه پیدا کرد با گیوتین کشته شدند و البته بسیاری دیگر نیز کشته شدند که آماری از آنها در دست نیست. در ماه ترمیدور( اسامی یکی از ماهها که روبسپیر و همفکرانش به دلیل نوع فکرشان مبنی بر تقسیم تاریخ به قبل و بعد از انقلاب فرانسه انتخاب کردند). از سال 1794 روبسپیر برکنار و با گیوتین کشته شد و دوران موسوم به ترمیدور با شورش و هرج و مرج در فرانسه آغاز شد. در این دوران تا سال 1797 دیرکتوار یا هیئت مدیران فرانسه را اداره میکردند تا اینکه ناپلئون ظهور کرد. او از خانوادهای از صنف متوسط در جنوب فرانسه بود که از مهاجران جزیره کورس بودند. ناپلئون به همراه سیئیس و فرد دیگری نظام دیرکتوار را حذف کردند . با الهام از جمهوری رم هیئت کنسولهای سه نفره را تشکیل دادند تا اینکه در 18 برومر(نام ماه دیگری از تقویم انقلاب فرانسه) سال 1799 انقلاب فرانسه تعطیل شد و دیکتاتوری نظامی ناپلئون سر کار آمد.
نظر شما