به گزارش خبرنگار مهر، در تیرماه 86 خبر ساخت یک فیلم مستند از علی پروین حاشیههایی آفرید و کمی بعد به سکوت انجامید. مجید توکلی پس از ساخت مستندی از پشت صحنه "میم مثل مادر" و یک فیلم 110 ثانیهای، ساخت مستندی از زندگی این فوتبالیست قدیمی را آغاز کرد که کمی بعد با خبر "بخش اول تصویربرداری مستند بلند "پروین" به پایان رسید" قطعیت پیدا کرد و البته پس از انتشار با واکنش جالب علی پروین مواجه شد.
پروین خبر داد که از ساخت چنین فیلمی بیاطلاع است و گروه تصویربرداری هم برای یک برنامه تلویزیونی با وی مصاحبه کرده نه یک مستند! پروین در ادامه گفته بود: "برای ساخت مستندی درباره زندگی علی پروین من باید رضایت داشته باشم. اگر کار ساخت این پروژه ادامه پیدا کند ..."
"سلطان" در اندیشه شکایت از فیلمسازان و نویسندگان
این ماجرا وقتی به سکوت انجامید که در جشن دنیای تصویر این فیلمساز جوان و سلطان کنار هم دیده شدند و همه چیز حاکی از فیصله پیدا کردن ماجرا داشت. اما هفته گذشته سلطان دوباره در مصاحبهای تأکید کرد از سازندگان مستند "علی پروین" شکایت میکند. وی همچنین خبر انتشار کتاب خاطراتش را تکذیب کرده است! یا سلطان روی دور نه گفتن افتاده یا اینکه حلقه گمشده حداقل در سیر ساخت این مستند وجود دارد که ما از آن بیخبریم.
* حتماً در طول ماه رمضان به مدد مجموعه "اغماء" با کاراکتر جذاب و سمپات "رز" آشنا شدید که به "رز گل من" شهرت پیدا کرد. بازیگر جوان این نقش غزاله جزایری در گفتههای اخیر خود به نکات جالبی اشاره کرده که خالی از لطف نیست: "اصولاً بازی کردن در نقش شخصیتهای عصبی را دوست دارم. ابتدا قرار نبود نقش دختر عصبی را بازی کنم. من هم مانند مخاطبان منتظر بودم بدانم رز بعد از به هوش آمدن چه واکنشی نشان میدهد. وقتی به هوش آمد و من شروع کردم به داد زدن، شخصیت رز برایم ملموستر شد. در طول کار همین که ناخودآگاه داد میزدم احساس میکردم به رز نزدیک می شوم!"
این شیوه جدید نزدیک شدن به نقش را در ذهن داشته باشید و واکنش مخاطب را به این بازیگر بشنوید: "مردم وقتی مرا در خیابان می دیدند جلو نمی آمدند. با نفرت نگاهم می کردند. اذیتم می کردند، ولی من می خندیدم و خوشحال بودم. چون درک می کردم مردم ما چقدر با شیطان فاصله دارند!" این هم اظهار نظری که از اعتماد به نفس بالای این بازیگر جوان می آید که هنگام انتخاب این نقش با خدا صحبتی کرده و برای ایفای نقش "رز گل من" از او مدد خواسته است.
* در پی انتشار نامه ابوالحسن محمدی علی آبادی در خصوص لغو کارت عضویت او در انجمن بازیگران، داود رشیدی رئیس انجمن و شورای مرکزی توضیحات خود را ارائه کرد. در بخشی از این نامه آمده: "در مورد پرونده ابوالحسن محمدی علی آبادی پس از بررسی های لازم به استناد موارد مندرج در بخش دوم اساسنامه، ایشان فاقد شرایط لازم شناخته شده که پس از آن نامبرده چند نامه حاوی توهین و تهدید به شورای مرکزی ارسال نموده است."
در ادامه هم آمده: "عضویت نامبرده چندبار از سوی جمشید مشایخی، ایرج راد و داود رشیدی مورد پذیرش قرار نگرفته و در نهایت عضویت ایشان بدون در نظر گرفتن شرایط قانونی و در زمانی که آقای مشایخی و رشیدی ریاست انجمن را بر عهده نداشته اند به صورت نامشخص صادر شده است."
* مجید مجیدی در گفتگو با یک روزنامه هندی شرایط فیلمسازی در دولت محمد خاتمی را راحت تر دانسته و افزوده است : "همانند دیگر کشورهای جهان ایران نیز مشکلات خود را دارد. سینمای ایران همیشه با فراز و نشیب های بسیاری رو به رو بوده که برخی اوقات همانند زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی ساخت فیلم به مراتب راحت تر بود. هم اکنون نسل جدیدی از فیلمسازان و تکنیسین ها در ایران روی کار آمده که با وجود آنها موفقیت سینمای ایران قطعی است."
اظهارات مجیدی یک نکته جالب را یادآور می شود که وقتی فیلمسازی از تغییر شرایط فیلمسازی و راحتی و سختی آن در دوره های مختلف حرف می زند، فیلمسازی که در ظاهر همواره مورد حمایت و تشویق قرار گرفته و آثارش از امتیازاتی برخوردار شده اند که شاید دیگر فیلمسازان در حسرت آن باشند، چه از لحاظ مضمون و چه از حیث امکانات و اکران و ... باید باور کرد که فیلمسازی در ایران تابع شرایط و البته سلیقه افراد است!
* یک فیلمساز جوان که فیلم جدیدش با بی مهری در اکران داخلی در جشنواره های خارجی موفقیت هایی کسب کرده، معتقد است فیلمش دیدگاه مردم پرتغال را درباره ایران تغییر داده است. سامان سالور که با فیلم "چند کیلو خرما برای مراسم تدفین" در جشنواره فانچال پرتغال شرکت کرده، معتقد است : "همیشه نمی شود برنده شد. در واقع جایزه به اندازه بخش ارتباطاتی جشنواره اهمیت ندارد...!"
شاید اگر این فیلمساز جوان جایزه بهترین فیلم مسابقه را از جشنواره پرتغال دریافت کرده بود نظر دیگری داشت، ولی در حال حاضر معتقد است: "فیلم توانست هم سینمای ایران را معرفی کند و هم معرف ایران به عنوان کشوری چهار فصل باشد. ضمن اینکه به لحاظ داستان و تم فیلم نیز مخاطب از کار خوشش آمد."
با خواندن این بخش از حرف های سالور تیتر اولیه خبر مفهوم دیگری پیدا می کند. احتمالاً منظور سالور از تغییر دیدگاه مردم پرتغال در واقع چشم اندازی جدید از ایران است که مخاطبان پرتغالی را با چهار فصلی بودن ایران و برف باریدن در کشورمان آشنا کرده نه اینکه احتمالاً دیدگاه مردم پرتغال درباره ایران تغییری شگرف کرده است!
شکیباییِ سال 77 در "سرزمین سبز"
* احتمالاً ایران از معدود کشورهایی است که می تواند در آن یک مجموعه تلویزیونی پس از 10 سال برای اولین بار از تلویزیونش پخش شود. مجموعه ناکام "سرزمین سبز" به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام که سال 77 پس از موفقیت "همسران" و "خانه سبز" ساخته شد، به دلایلی از نمایش در تلویزیون بازماند و بالاخره از هفته گذشته روی آنتن شبکه دوم سیما رفت.
پخش این مجموعه علاوه بر دیدن بازیگران آن روزها، تغییرات سطح بازیگری و ظاهر و ... از وجهی دیگر هم میتواند جذاب باشد. اینکه سلیقه مخاطب 10 سال پیش چقدر با مخاطب امروز متفاوت است. مخاطبی که به طنز لطیف، ریتم نه چندان تند و لحن خاص شوخی های این مجموعه ها خو گرفته بود و با آنها همراهی می کرد. ولی امروز با "چارخونه" همراه است. آسیبشناسی مخاطب هم از مباحثی که پرداختن به آن شاید لایه زیرین تغییر مضامین در تلویزیون و سینما را مورد توجه قرار دهد.
نظر شما