خانواده کوچکترین اجتماع انسانى است که روابط اعضاى آن در درجه نخست از پیوندى عاطفى و خونى نشأت مىگیرد. هر یک از اعضاى خانواده داراى نقشى هستند و این نقشها پدید آورنده روابطى که تکالیف و حقوق خاصى را ایجاد مىکنند.
شناخت احکام اخلاقى خانواده و عمل به آنها محبت خانوادگى را سالم و بارور نگه مىدارد و در سایه بارورى نهال محبت، نظم خانوادگى استوار مىماند، بدون آنکه به حمایت دستگاه خاصی نیازی باشد.
براى آنکه ارزش اخلاقى روابط خانوادگى را بشناسیم باید به دو مسئله توجه کنیم نخست مانند هر ارزشگذارى اخلاقى دیگرى باید هدف غایى انسان را معیار اصلى و اصیل ارزش رفتارهاى اختیارى قرار دهیم و دیگر اینکه باید اهداف اختصاصى خانواده و کارکردهاى آن را شناسایى کنیم.
پاسداری از امنیت اخلاقی جامعه، تأمین آرامش زن و مرد ، تداوم نسل، پرورش روحى و معنوى فرزندان، انتقال فرهنگ جامعه به فرزندان و زمینهسازى براى جامعه پذیرى آنها از جمله کارکردهای خانواده است .
ازدواج نخستین گام براى تشکیل خانواده است و به سبب همه کارکردها و نتایجى که خانواده داراست، عملى ارزشمند و ستوده محسوب می شود.
تشکیل خانواده مایه آرامش زن و مرد است: و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة، و از نشانههاى او این که از نوع خودتان همسرانى براى شما آفرید تا به آنها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. (روم/ 21)
در روایتهای متعدد نیز ترغیب بسیارى به ازدواج شده، زیرا آرامش انسان مقدمه حرکت او به سوى کمال بوده و آرامش و سلامت اخلاقى جامعه نیز در گرو آرامش و سلامت آحاد آن است.
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: ما بنى فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزویج، در اسلام هیچ بنایى نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست. (وسائل الشیعه)
ترغیب به ازدواج و تأکید بر آن، حکایت از تأثیر مثبت آن در حرکت تکاملى انسان دارد و اساس زندگی خانوادگی نیز بر محبت است .
بی تردید برای آنکه زندگی جمعی از شرایط و ارزشهای لازم برخودار باشد، باید اصولی مورد توجه قرار گرفته و به خوبی رعایت شوند، از این اصول به عنوان اخلاق یاد می شود و نتیجه توجه به آنها ساخت جامعه ای سالم است که افراد آن راه سعادت را می پیمایند .
اخلاق هنری است که هستی و روح انسان را می سازد ، اخلاق مجموعه رفتارها و کردارها و همچنین بایدها و نبایدهایی است که سازنده روح زندگی بوده، ساخت انسان و اجتماع را موجب می شود .
خصیصه و فطرت انسان وی را به زندگی اجتماعی و اجتماعی زیستن دعوت می کند، بی تردید زندگی اجتماعی به روابط خاصی میان انسانها نیاز داشته و تعاملات اجتماعی جزء ضرورتهای جامعه بشری است .
بنابراین اگر بخواهیم روابط انسانی را به خوبی تنظیم کنیم، احتیاج به ضوابط و روابط و همچنین اخلاقیات خاصی است .
شک نیست در روابط خانوادگی چنانچه طرفین از اخلاق فردی، معنوی و اجتماعی برخوردار باشند، به دلیل ارزش قائل بودن برای خود و دیگران همچنین در نظر گرفتن بسیاری از اصول رفتاری، بهتر توانایی و قابلیت برخورد با ناملایمات و اختلافهای کوچک و بزرگ را داشته، برای رفع آنها به شکلی شایسته و مثبت، نهایت تلاش خود را به کار می گیرند، پیش از اینکه به جدایی و "طلاق" بیندیشند .
شاید یکی از دلایل بالا رفتن آمار طلاق، جدای از مشکلاتی که به طور معمول مطرح می شود از قبیل عدم تفاهم، مشکلات مالی و مسائلی این چنین، آنچه به راحتی روجها را به جدایی سوق می دهد، بی اعتنایی یا حداقل کم توجهی به ارزشهای فردی، خانوادگی و اجتماعی است که می بایست از سوی همه پاس داشته شود .
در اینکه بسیاری از مشکلات در روابط خانوادگی قابل پذیرش نیست، شکی وجود ندارد، اما چنانچه از اصول اخلاقی آگاه بوده و ضمن آگاهی، آنها را در زندگی مورد استفاده قرار دهیم، بسیاری از مسائل با گذشت، چشم پوشی، قناعت، پرهیزکاری، صرفه جویی، امید به آینده روشن، همکاری و همدلی که از اصول اخلاقی ناشی می شوند مرتفع شده، کانون خانواده متزلزل نخواهد شد.
نظر شما