زین پیش مگر بر زبان یکی از بزرگان و عزیزان رفته بود که استادان ادب پارسی در آغاز پیران و محتشمانی بودند که دانش خود را نه از کلاسهای دانشکده ادبیات بلکه از محضر اوستادان کهن و حوزه های دانش و دین آموخته بودند. اینان هر آینه خداوندگاران دانش و فضیلت بودند و هریک نادره دوران در دانش و بدیع الزمان در عرصه تحقیق، و شماری از آنان علاوه بر فضیلت و دانش از انسانیت و اخلاق و جوانمردی و عرفانی ژرف بهره مند بودند که دست هرچه رذیلت را از دامان آنان کوتاه می داشت، چونان استاد علامه سید جلال الدین همایی (رحمه الله علیه) و از زندگان استاد علامه سید جعفر شهیدی (سلمه الله تعالی).
اما چون این گروه گذشته شدند، نوبت به طایفه ای از شاگردان آنان و فارغ التحصیلان دانشکده ادبیات رسید که هرچند از احتشام و تعین استادان خویش بهره ای به کمال نیافته بودند اما همتی بلند داشتند و از پس آنکه به کرسی استادی این رشته تکیه زدند، حفظ حرمت معلمی را، دامن همت به میان بستند و از پس سالیانی با تلاش و مطالعه فراوان، هر یک آیتی گشتند در دانش و فضیلت و آثاری پدید آوردند هریک رشک عالم تحقیق و معرفت!
اما دریغا که زمانه اینک از این گروه نیز پیرانی روزگار فرسود یا میانه سالانی در آستان تقاعد بر جای مانده است و برخی از آنان نیز چند سالی است تا رخ در نقاب خاک کشیده اند."فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر".
اما از پس این دو طایفه اینک کار با جوانانی اوفتاده است که در وجود آنان نه از احتشام و فضیلت استادان نخست نشانی توان یافت و نه از همت گروه دوم خبری، تا بتوانند دست کم از پس تکیه زدن بر کرسی تدریس، حرمت کسوت معلمی را به جبران مافات بکوشند و دانش و فضیلتی دست و پا کنند! در دستان اینان از دانش و بزرگی پیشینیان، ورق پاره ای به نام مدرک دکتری و فوق لیسانس برجای مانده است و اصطلاحاتی چند که به کار گرم کردن هنگامه ادعا می آید و بس! اینان به دیدار و کردار کمتر شباهتی به سلف صالح خویش می رسانند. اعاذنا الله من شرور انفسنا!
اما تواند بود آنچه به نقل از یکی از بزرگان این عرصه آوردیم از سر مطایبه و مبالغه گفته شده باشد و تمامی حقیقت را بیان نکند، زیرا در میان استادان جوان این رشته - بحمدالله و المنه - کم نیستند شایستگانی که چشم و چراغ اهل بینش اند و حدیقه آفرینش و هریک دارای تعینی خاص در فرهنگ و فضیلت. دانشورانی که هرگاه به آثار آنان نگریسته شود در دقت و تحقیق به هیچ روی از آثار پیشینیان چیزی کم ندارد، افزون بر اینکه از دانش و معرفت دنیای امروز بهره ای به حاصل دارند که هیچ گاه اوستادان و اوستادان اوستادان آنان را حاصل نبوده است.
با این همه جای این نگرانی وجود دارد که از پس گذشت چند نسل - بویژه با توجه به نظام کمابیش سترون آموزشی - دیگر از این عرصه مردی و گردی برنخیزد و زوال هر نسلی رکود و نزولی دیگر را در پی داشته باشد!
نظر شما