به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی رمان «نورچشمی» با حضور مهدیه جلالی نویسنده و سمیه جمالی منتقد در کافه سمیه انتشارات سوره مهر برگزار شد.
«نورچشمی» رمانی است به قلم مهدیه جلالی که داستان نوجوانی به نام ماجد را روایت میکند. ماجد پس از آغاز جنگ تحمیلی در خرمشهر تصمیم میگیرد با دوربین عکاسی برای حفظ هویت شهدا و زخمیها به خصوص مادران و فرزندانشان از چهرههایشان عکاسی کند.
در ابتدای این نشست جلالی نویسنده رمان درباره ایده اولیه کتاب گفت: رشته خودم عکاسی است و «نورچشمی» نوعی ادای دین به رشتهام محسوب میشود. مدتی قبل به سوژهای برخوردم که ایده اولیه کتاب در ذهنم شکل گرفت. در کتاب خاطراتی میخواندم که در زمان جنگ، مادری فرزندش را گم میکند و پس از جستجوی بسیار، از طریق مشاهده تصویر او در عکسی که پشت یک نیسان قرار داده شده بود، فرزندش را پیدا میکند. همین داستان باعث شد من برای نوشتن «نورچشمی» ترغیب شوم. سفری دو روزه به خرمشهر داشتم که فشرده بود اما با مصاحبه و صحبت با اهالی توانستم فضای رمان را دربیاورم. چون هنوز هم در خرمشهر نشانههایی از جنگ دیده میشود.
جلالی درباره اینکه مخاطبان اصلی کتاب چه کسانی هستند، افزود: قرار بر این بود مخاطب رمان من نوجوان باشد، اما تصور میکنم هم بزرگسال هم نوجوان میتواند مخاطب کتاب قرار گیرد.
سمیه جمالی منتقد و نویسنده با تبریک چاپ اولین کتاب مستقل جلالی گفت: این رمان روایت جنگ از زبان یک نویسنده دهه هفتادی است که جنگ را تجربه نکرده است، اما نگاهی تازه و جدید به جنگ دارد. در داستان شاهد هستیم که پدر ماجد به واسطه عرب بودن، با عربهای عراق احساس نزدیکی دارد و اصلاً گمان نمیکند که جنگ رخ داده. من خودم این نگاه را در رمان دیگری ندیده بودم. نثر کتاب یکدست و روان است و بیرونزدگی ندارد. اگر کتاب را شروع کنید خیلی زود به پایان میبرید. این نشانه خوبی برای یک کتاب است. از دیگر نکات مثبت کتاب، شروع ضربه زننده و کنجکاویبرانگیز است که مخاطب را جذب میکند.
جمالی افزود: «نورچشمی» رمانی برای بزرگسالان است. با کار بیشتر نویسنده، کتاب میتوانست یک رمان خوب ویژه نوجوانان باشد. رگههایی از طنز هم در داستان وجود دارد که به نظرم به شادابی رمان کمک کرده است. در داستان بیشتر نقلوارگی داریم، این اتفاق باعث شده به جای اینکه مخاطب با سختیهای جنگ همراه شود و خود را وسط میدان ببیند، فقط با جنگ از نگاه نویسنده مواجه شود.
جلالی در پایان درباره طنز موجود در کتاب و اینکه ممکن است با حال و هوای جنگ سنخیتی نداشته باشد، گفت: برای نوجوان از جنگ و تاریخ گفتن در این روزگار کمی سخت است، چون خیلی از نوجوانان ممکن است علاقهای به تاریخ نداشته باشند. به همین دلیل سعی کردم به گونهای بنویسم که جنگ خیلی تلخ روایت نشود و صحنههای خشن کمرنگ و یا حذف شود. ضمن اینکه با توجه به مصاحبههایی که با مردم خرمشهر داشتم، متوجه شدم که آنها تصور نمیکردند جنگ اینقدر طول بکشد و فکر میکردند شاید در عرض چند روز همه چیز تمام میشود و البته خود مردم جنوب باصفا هستند و طبع طنازانهای دارند.
نظر شما