۱۵ آذر ۱۳۸۶، ۹:۳۳

فرزندشهید کشوری درگفتگوبا مهر:

ارائه آمارهای غیر واقعی از خدمات رسانی به ایثارگران

ارائه آمارهای غیر واقعی از خدمات رسانی به ایثارگران

از آمار تا عمل فاصله زیاد است چرا ذهن مردم را با ارائه آمار منحرف می کنید که تصور کنند خانواده شهدا همه امکانات کشور را می گیرند.

سه ماه از تولد «علی» تنها پسر شهید سرلشکر خلبان احمد کشوری نگذشته بود که خبر شهادت پدر برای خانواده غمی سنگین را به همراه داشت اندوهی که پس از گذشت سالها با بزرگ شدن علی و حتی پدر شدن او نیز حسرت دیدار پدر را از دلش جدا نکرد. علی بارها در دوران کودکی و نوجوانی با خود فکر کرده "آیا پدرم ما را دوست نداشت که رفت..." اما به خود نهیب می زد که نه او ما را دوست داشت چراکه بارها گفته بود که" فرزندانم را دوست دارم تا حدی که جای خدا را نگیرند".او با مرور گفته ها و خاطراتی که از پدر برای او بازگو شده به این نتیجه می رسد که پدرش " هدفی بالاتر از آن داشته ضمن اینکه می دانسته مملکت در خطر است و به خاطر فرزندانش و برای امثال خانواده خود از خاک وطن دفاع کرده است." هرچند که علی کشوری که حالا 27 سال از بهار را پشت سر گذاشته است، برای مصاحبه ای که در نظر دیگران آن را« کلیشه ای و تکراری» می خواند، تمایلی ندارد... اما او به خبرگزاری مهر آمده تا شاید ناگفته های خویش را در خصوص خانواده شهدا و جانبازان با ما بازگو کند. 

شهدا اسطوره نیستند، واقعی اند

علی کشوری در گفتگو با خبرنگار مهر دلیل کلیشه ای بودن برخی سخنان در مورد شهدا را ناشی از دست نیافتنی جلوه دادن شهدا دانست و افزود : برخی به اشتباه در مورد شهدا اصطلاح اسطوره را به کار می برند در حالی که «اسطوره» اصلا واقعیت ندارد و برگرفته از تخیل انسانهاست و شهدا انسانهای واقعی اند. وقتی شهدا را افرادی فرازمینی جلوه دهیم مطمئنا هم از نظر مردم لوث می شود و هم جوانانی که بخواهند از آنان الگو برداری کنند با این دیدگاه یا به بیراه می رود یا پس می زند. تمام این شهدا انسانهای عادی بودند کما اینکه الان هم افرادی هستند که به این درجات برسند.

وی ایمان به هدف و روحیه خستگی ناپذیری را راز ماندگاری شهدا در تاریخ دفاع مقدس دانست و گفت : پدر من و یا دیگر شهدا دنبال این نبودند که شاخص شوند بلکه ایمان به خدا و هدفی که داشتند آنها را شاخص کرد. تمام شهدا انسانهای عادی بودند که در یک مقطع زمانی به یک لیاقتی رسیدند که مورد آزمون الهی قرار گیرند. اگر «تیمسار فلاحی» می گوید :" من داوطلب می خواهم برای عملیات" و هنوز حرفش تمام نشده «شهید کشوری» دستش را بالا می برد این لحظه ای است که او تصمیم می گیرد، این همان لحظه ای است که اینها را به اوج می برد. بله پدرم نماز اول وقت می خواند و متدین بود اما آن چیزی که او و امثال او را شاخص کرد تصمیمات در لحظات مهم و هنگام آزمایش الهی بود.

استفاده تبلیغاتی از نام خانواده شهدا

فرزند شهید کشوری در ادامه بیان دلایل خود مبنی بر کلیشه ای شدن برخی سخنان، تأکید کرد : ما از حرف تا عمل خیلی فاصله داریم. اولین کسانی که سهوا یا عمدا ضربه می زنند متولیان امر هستند که حرف شهدا را می زنند و به دنبال آن عده ای کورکورانه فقط می خواهند یک حرفی از شهید زده شود بدون هیچ هدفی. من به برخی از این افراد که مراجعه می کنند می گویم اگر قرار است کاری را برای رفع تکلیف بکنید بهتر است که اصلا شروع نکنید. چون بازخورد منفی این رفتارها را در جامعه می بینم.

وی با اظهار تأسف ادامه داد : خانواده شهدا و جانباز نباید برای وقت ملاقات با دفتر فلان مسئول تماس بگیرد. من از سیستم صحبت می کنم زمانی که سیستمی مدیریت قوی داشته باشد و بداند وظیفه اش چیست همه چیز درست می شود. من نمی توانم بگویم که چون در بنیاد شهید اگر کاری خلاف قانون انجام می شود و ضررش برمی گردد به خانواده شهید و بعد به جامعه تنها کارمند مقصر است بلکه مقام بالاتر از او نیز کوتاهی کرده اند که نتیجه اش این شده است.

 بنز ضد گلوله ندارم...

وی با بیان اینکه نتیجه گفته ها و تبلیغات بی عمل تصوری غیر واقع از وضعیت خانواده شهدا و ایثارگر در اذهان مردم شده است، افزود : به طور مثال من همراه خانواده ام با تاکسی به بهشت زهرا(س)رفتیم. من جلوتر از خانواده ام بر سر مزار پدرم رسیدم و دیدم تعدادی در حال گفتگو هستند و یکی از جوانان می گوید" من پسر شهید کشوری را می شناسم" یک لحظه برگشتم تا شاید او را بشناسم و ادامه داد : " آره می دونی، خونشون پاسداران و با بنز ضد گلوله این طرف و آن طرف می ره" من رفتم جلو سلام کردم و به این جوان گفتم :" شما پسر شهید کشوری را می شناسید؟" گفت :" آره" گفتم : " دیگه ازش چی می دانی ؟" گفت : نه آقا ولش کن" گفتم: "من هرچی فکر می کنم شما را به جا نمی آورم. من پسر شهید کشوری هستم و این هم خانواده شهید کشوری هستند که خدا می داند با تاکسی اینجا آمدیم."

من این فرد و خیلی از کسانی که این تصور را دارند مقصر نمی دانم چون وقتی مدام گفته می شود که این قشر در این مراسم یا برنامه حضور پیدا کردند این تصور هست که حتما امتیازاتی دارند همینطور که امتیاز دارند که با فلان مسئول ملاقات کنند پس امتیاز دارند که خیلی چیزها به آنها داده شود. موضوع این است که خدا را شکر خیلی از خانواده شهدا هستند که اصلا نیازی به این چیزها ندارند. نه اینکه همه آنها تأمین هستند، بلکه از لحاظ شخصیتی نیاز ندارند و منتظر این نیستند که کسی از طرف جایی برایشان کاری کند یعنی ادعایی ندارند.

همه انهایی که باید بدانند می دانند چه اتفاقی با این گفته های بی عمل می افتد. همین خانواده شهدا که باید نظام خیلی به آنها تکیه کند و ببالد، با اشراف بر مسائل انتقاد می کنند، چون درد آشنا هستند. امنیت کشور به خاطر پایداری این قشر ایثارگر بوده و الان هم در صورت تهدید کشور همین خانواده شهدا و ایثارگر پیشتاز هستند علاوه بر اینکه خیلی از جوانانی که حتی تصورشان هم نمی کنیم در کنار آنها در صف دفاع می ایستند. 

دانشجویان شاهد از شناخته شدن به عنوان فرزند شهید گریزان هستند!

وی با ابراز تأسف از اینکه خانواده شهدا گریزان هستند از اینکه آنها را به عنوان خانواده شهید بشناسند، افزود : در دانشگاه من و امثال من چرا حس خوبی نداریم از اینکه کسی بفهمد از خانواده شهید هستیم ،حتی آن فردی که از تسهیلات و سهمیه ها استفاده نکرده از اینکه متهم به استفاده از تسهیلات دانشگاهی شوند، گریزان از شناخته شدن به عنوان فرزند شهید است. همه می گویند شما اولا سهمیه داشتی و جای یک عده را تنگ کرده ای و هیچکدامتان هم لیاقت نداشتید ...چطور ممکن است که بهترینهای این مملکت که در سخت ترین شرایط بهترین راه را انتخاب کرده و استعداد خود را در جنگ نشان داده و برترین طراحیهای نظامی را اجرا کرده اند فرزندان آنها آدمهای بی استعدادی باشند.  

کشوری افزود : به جای تبلیغات تسهیلات و سهمیه دانشگاهی که در حال حاضر در نظر بچه های شهدا توهینی بیش نیست، تنها امکانات آموزشی را برای ارتقای تحصیلی فرزندان شهدا ایجاد کنید مثل کلاسهای تقویتی و کنکور. همه این مسائل برمی گردد به آنهایی که متولی هستند.

آیا واقعا با یک تلفن کار آدم راه می افتد؟

وی در خصوص سیستم الکترونیکی پرونده خانواده شهدا و ایثارگر، آن را کاربردی ندانست و گفت: می گویند:" شما با یک تلفن کارتان راه می افتد" آیا واقعا با یک تلفن کار آدم راه می افتد؟! با مراجعه حضوری کارشان راه نمی افتد چه رسد به تلفن. موضوع این نیست که کسی به این افراد توهین کند یا جواب سربالا دهد موضوع این است که همانطور که قبلا مکانیزه نبود و از این اتاق باید می رفتیم به آن اتاق همان اتفاق الان هم می افتد مگر اینکه شما یک صبر ایوبی داشته باشی که الان که در مضیقه مالی هستی و با تلفن تقاضا بدهی  و برای دریافت یک وام 3 میلیونی می توانی حداقل 8 ماه دیگر از گذشت تقاضایت جواب مساعد بگیری. یعنی نوشدارو پس از مرگ سهراب.

اتفاقا الان که همه چیز کامپیوتری می شود امکان تخلف در این سیستم خیلی راحت تر صورت می گیرد، چون به راحتی یک چیزی پاک، کپی ، اضافه و... می شود. قبلا نامه نگاری و سند و مدرک بود اما حالا که مکانیزه شده باید بیشتر این افراد را کنترل کرد. وقتی جواب یک نامه می شود چند ماهه می بیینیم که یک پیرزن 80 ساله و مادر شهید با سختی به بنیاد مراجعه می کند و از پله ها به سختی بالا می رود و تمام ساختمان های بنیاد یا آسانسور ندارد یا خراب است و یا آنقدر کارمندها رفت و آمد دارند که دیگر نوبت ارباب رجوع نمی رسد.

به مسئول بنیاد شهید گفتم که در این بنیاد اتفاقاتی می افتد که شما نمی توانید جلویش را بگیرید مثلا کارمندی در اینجا هست که علنا توهین به خانوده شهدا می کند باید عذر این کارمند را بخواهید اما وقتی فردا می بینم که این فرد سر جایش نشسته و دوباره همان کار را تکرار می کند یعنی شما و مسئولین پایین تر هم کاری نکرده اید.

وی با بیان اینکه نام شهید حرمت دارد و اگر کسی برای این نام حرمت قائل نیست پس حرفی نمی زند اما کسی که از این نام استفاده می کند باید پای خیلی از مسائل بایستد، افزود: ما از درون مشکل داریم و فرافکنی هم می کنیم .آن کسانی که این طرحها را می دهند باید اول اصلاح را از درون سازمان شروع کنند و بعد بگویند تلفن بزن کارت انجام می شود.

ارائه آمارهای دور از واقعیت 

وی با تأیید اینکه ارائه خدمات باید بر اساس نیاز هر ایثارگری باشد، در خصوص وام مسکن ایثارگران گفت: بنیاد 16 میلیون وام مسکن برای خانواده ایثارگر می دهد. همه می دانند با 16 میلیون تومان یک انباری دو متری هم نمی دهند، هیچ کس هم انتظار ندارد که اگر خانه ای 80 میلیون است بنیاد همان وام 80 میلیونی بدهد بلکه مسئله اینجاست که الان بدترین جای تهران یک خانه 40 متری 40 میلیون تومان می خواهد. ممکن است یک فردی به خاطر پس اندازی که دارد با این وام بتواند خانه مناسبی تهیه کند اما آن کسی که پس انداز ندارد چه کار می تواند بکند.

بنیاد شهید مانند بسیاری از مراکز وام طرح زودبازده اشتغال به مبلغ 6 میلیون می دهد که خانواده ایثارگر با ارائه طرح صنعتی یا کشاورزی این وام را دریافت می کند و مطمئنا فقط بنیاد شهید نیست که این کار را انجام می دهد بلکه بانک کشاورزی هم وام بلند مدت برای طرح کشاورزی می پردازد. بنیاد شهید تنها معرفی نامه می دهد و بودجه مصوب برای این امر تعیین می شود و بانک عامل این قضیه است و کوچک ترین نقصی که در مدارک باشد بنیاد دیگر تکلیف خود را انجام داده و اگر فردی ضامن نداشته باشد دیگر به بنیاد ربطی ندارد، شاید وام را بگیرد یا نه.  پروسه ارائه وام و خدمات دیگر در چرخه ای می افتد که خیلی ها را منصرف می کند .مگر فلان مسئول اینقدر توانایی ندارد که کاری کند حداقل این فرد تا گرفتن وامش اطمینان داشته باشد.  ایثارگر معرفی نامه را بگیرد و نتیجه ندهد، بعد در آمار هم ثبت شود که این فرد وامش را گرفت. خیلی ها هستند که وامشان را نمی گیرند.

از آمار تا عمل فاصله زیاد است چرا ذهن مردم را با ارائه آمار منحرف می کنید که تصور کنند خانواده شهدا همه امکانات کشور را می گیرند. کی باید این جهت دهی با تبلیغات از دید خانواده شهید و جانباز سوء تبلیغ تعبیر نشود و همواره بگویند کاشکی حرفی از ما زده نشود کاشکی سوء استفاده نکنند از اسم شهید.

وی با بیان اینکه، من به عنوان کسی این صحبت ها را می کنم که در تصور بسیاری فردی هستم که هیچ خواسته ای نداشته که برآورده نشود، گفت:  من وام 16 میلیونی مسکن گرفتم و به آنها گفتم که با این مقدار پول هیچ کاری نمی توانم بکنم و آنها پس از چندین ماه لطف کردند و به من 3 میلیون بلاعوض دادند و من این پول را حاضر نبودم بگیرم یعنی اینقدر خیلی جاها شخصیتم را به خاطر این نامه زیر سوال رفت به خاطر عنوان بلاعوض، در صورتی که من حاضر نیستم حتی یک قران بلاعوض نگیرم من حاضرم هر پولی بگریم برگردانم . شما که می خواهید بلاعوض بدهید و من برای گرفتن این پول هزار جا این نامه را نشان بدهم چه بازتابی دارد. حالا تمام افراد مرا می شناختند پس وای به حال آن کسی که گمنام هست و هیچ کس را ندارد. من بعد از 8 سال ازدواج و 8 سال اجاره نشینی بیچاره شدم و هر چه کار می کردم اجاره خانه می دادم تا اینکه مجبور شدم وام مسکن بگیرم تازه خدا به من رحم کرد که یک قطعه زمین در شمال که آن را هم با وام خریده بودم داشتم و با فروش آن و گرفتن این وام مسکن توانستم یک واحد آپارتمانی کلنگی 70 متری بگیرم.  در صورتی که تفکر مردم این نیست من چطور به مردم بگویم که به خدا من یک پراید داشتم- و ماشین ضد گلوله هم نبود- و آن را هم برای خرید خانه فروختم.

آیا برای یک فرزند شهید در برابر یک لحظه برگشتن پدر این خدمات و تسهیلاتی که از آن دم می زنند قابل قیاس است. من نوعی نیاز دارم که کسی به نام پدر بالای سرم باشد من از مادرم که تنهاست انتظاری نمی توانم داشته باشم من به عنوان فرد عادی که می خواهد دانشگاه برود و ازدواج کند و مسکن بخرد نیاز دارم که کسی باشد که در این مراحل مرا یاری کند. من از سن 18 سالگی کار می کنم من نمی توانم که دستم را جلوی مادرم دراز کنم. برخی تصور می کنند بنیاد حقوق پرداخت می کند در حالیکه اینطور نیست، بلکه از طرف ارگان های مختلف که شهید یا جانباز در آن شاغل بوده پرداخت می شود و از نظر قانونی فرزند شهید بعد از سن 22 سالگی هیچ حقوقی ندارد مگر اینکه تا قبل از این سن دانشجو باشد و ازدواج هم نکرده باشد.

علی کشوری در خصوص وجود مشاورهای حقوقی ، تحصیلی و... در بنیاد گفت:  در ساختمان های بنیاد شهید انواع مشاور و مددکار هست اما آیا آن کارمند واقعا مددکار است؟! شاید بنده خدا خیلی تلاش بکند اما آیا دانش و بینش مددکاری را دارد یا نه؟! ما محل مشاوره داریم اما چند نفر مراجعه می کنند؟ وقتی چیزی تأثیر دارد افراد استقبال می کنند اما وقتی کارمندی را گذاشتم که صرفا به آن حقوق بدهم و این فرد واقعا نمی داند چه کار کند تا دیروز حسابدار بوده حالا مددکار شده این فرد چه کار برای مشکلات حقوقی و مشاوره ای مراجعه کنندگان انجام می دهد؟

وی صدمات روحی ناشی از جنگ را بیش از صدمات مادی بر خانواده شهدا دانست و خطاب به برخی از مسئولین گفت: اگر باری از دوش آنها بر نمی دارید باری هم بر دوش آنها نگذارید. خانواده من دو تا از بهترین عزیزانشان را از دست دادند- پدرم و بعد عمویم که 17 ساله بود شهید شد- کما اینکه پدرم، به عنوان فرزند ارشد خانواده چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ معنوی تکیه گاه این خانواده بود.

علی کشوری عدم رضایتمندی خانواده شهدا و جانبازان از نوع ارائه خدمات توسط بنیاد شهید -با وجود امکانات و اعتبارات مناسب در این مجموعه- را ناشی از عدم دوراندیشی و برنامه ریزی دانست و گفت: قبلا بحث پدر و مادر و همسر شهید بود و فرزند شهدا کوچک بودند و تعداد فرزندان شهدا که به سن ازدواج و اشتغال رسیده باشند آنقدر نبود، موضوع این است که برنامه ای برای زمانی که این فرزندان بزرگ می شوند در این مجموعه طراحی نشد. علاوه بر این خیلی از خانواده شهدا و ایثارگر اصلا اطلاعی از تسهیلات و قوانین ندارند و این افراد مقصر نیستند بلکه باید به او اطلاع رسانی شود البته نه با تبلیغات صرف.

وی در پاسخ به این سوال که انتظار واقعی خانواده شهدا و ایثارگران از مردم و مسئولین چیست؟ گفت: خانواده شهدا و جانبازان هیچ انتظاری ندارند چه جانباز و چه خانواده شهید می دانند برای چه رفتند ، جامعه ایثارگر ما از مردم و از مسئولین هیچ انتظاری ندارند و قرار هم نیست که انتظار داشته باشد قرار این است که آن فردی که مسئول است و حرف می زند عمل کند، اگر این فرد مدعی است باید عمل کند. اگر می خواهید خانواده شهید و جانبازی را بیابید که استحقاق تجلیل ویژه دارد باید کوره راههای و مناطق دورافتاده را جستجو کنید. اگر اینجا هستم آن افراد گمنام از من خواستند که بیایم حرکتی بکنم شاید اتفاقی بیفتد چون گفتند تو پسر فلانی هستی.  شاید قدمهایی که بر می دارم به افتخار و اعتبار آن شهید، خدا یک اطمینانی به من داده والا من علی کشوری هیچ کاری برای کشور خودم نکردم و اگر حرفی می زنم صحبت از درد است نه شخص خودم. مردم خانواده شهدا را بسیار دوست دارند و احترام می گذارند حتی افرادی که از نظر ما بی قید هستند در این مسئله بسیار محترمانه برخورد می کنند.

عدم تناسب برنامه های تولیدی تصویری با نیاز جامعه فعلی

وی که دانشجوی سال سوم کارگردانی تئاتر است در خصوص برنامه های ویژه شهدا که در رسانه ملی پخش می شود گفت: با عملکرد نامناسب خود مسئله را لوث نکنیم. الان دیگر جای پخش برنامه یا فیلمی که برای چندین سال قبل است و کلیشه شده نیست و مخاطب فعلی نیاز به دریافت کارهای نو دارد.  یک تعدادی مثل من هستند که هنوز از برنامه های چندین سال پیش هم استفاده می کنیم اما برای نسل فعلی چه ؟ اصلا این تصاویر و برنامه ها برای چه کسانی ساخته می شود آن کسانی که این مطالب را می دانند که می داند آن کسی هم که قرار است تأثیر بگیرد دارد تأثیر منفی می گیرد چون نوع ارائه برنامه ها بر اساس شناخت جامعه نیست.

وی در خصوص مراسم سالگرد شهید کشوری که قرار است فردا در ساری برگزار شود بانی آن را جوانان هیئت «لاله های زهرایی» عنوان کرد و گفت: سالها خانواده شهید این مراسم را در ساری برگزار می کرد. در مراسم هایی که گرفته می شود مهم این است که این استارت اولیه از طرف چه کسی و از کجا زده شده اما بعدها آرم و لگوی فلان ارگان در کنار اطلاعیه مراسم زده می شود حداقل خود من می دانم که چه کسی دخیل بوده و چه کسی خود را دخیل نشان می دهد.

 شهید سرلشکر خلبان احمد کشوری در تیرماه 1332 در روستای «گیلاکلا» از توابع بابل چشم به جهان گشود. وی نه تنها در مقاطع تحصیلی همواره جزء شاگردان ممتاز بود، بلکه در عرصه هنر و ورزش نیز سرآمد همسالان خود بود، به طوریکه یکبار در رشته طراحی مقام اول کشوری را کسب کرد وی در سال 1351 وارد ارتش(هوانیروز) شد. چاپ و توزیع بیانیه ها و اطلاعیه های حضرت امام(ره) از عمده ترین فعالیت های مبارزاتی این شهید بزرگوار در دوران پیش از پیروزی انقلاب می باشد. شهید کشوری پس از پیروزی انقلاب در غائله کردستان، نیز نقش به سزایی در سرکوبی منافقین ایفا کرد. و به دلیل مهارت و شجاعت در پرواز شهید شیرودی از او به عنوان استاد یاد می کرد.

شهید کشوری پس از مجاهدت های فراوان در راه دفاع از میهن خویش سرانجام در 15آذر 59 در دره میناب ایلام مورد حمله هواپیمای بعثی قرار گرفت و در حالی که بالگردش در اثر اصابت راکت های دومینگ به شدت در آتش می سوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در زمین وطن صورت برخاک نهاد.

از این شهید بزرگوار دو فرزند به نام مریم و علی که در هنگام شهادت پدر 3 ساله و سه ماه بودند به یادگار مانده است.

کد خبر 599640

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha