۱۸ فروردین ۱۴۰۳، ۸:۵۰

مهر گزارش می‌دهد؛

ماجرای نابینایی که حسین(ع) او را خرید/ آرزوهایی که آرزو نماند

ماجرای نابینایی که حسین(ع) او را خرید/ آرزوهایی که آرزو نماند

خرم‌آباد- نامش «محمد بهرامی» است؛ نابینایی که می‌گوید هر آنچه دارد از امام حسین (ع) و دستگیری اباعبدالله (ع) است تا این روزها آرزوهایش را زندگی کند.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها: «محفل» عنوان برنامه تلویزیونی است که فصل اول آن در ایام ماه مبارک رمضان ۱۴۰۲ از شبکه سوم سیما پخش شد، برنامه‌ای با محوریت قرآن که امسال نیز از ابتدا تا انتهای ماه مبارک رمضان هر روز در ساعات پیش از افطار مهمان‌خانه مخاطبان رسانه ملی است، این برنامه با حضور پنج میزبان بین‌المللی و ۱۵۰ میهمان از سراسر جهان روی آنتن تلویزیون می‌رود.

وقتی خدا کارت را راه می‌اندازد

«محمد بهرامی» قاری قرآن روشندل ۳۳ ساله و اهل خرم‌آباد است، او در برنامه محفل، قرآن را از طریق برجسته نگار، آیاتی از سوره قمر و الرحمن را به زیبایی و با تسلط تلاوت کرد و میزبانان و حاضران را به وجد آورد.

«محمد بهرامی» بیش از ۲۰ مقام در سطح مسابقات کشوری در رشته تلاوت کسب کرده است، او هم اکنون خادم حرم امام رضا (ع) است و در حرم مطهر ایشان تلاوت می‌کند.

آقای «بهرامی» در سال ۹۸ با مقام معظم رهبری دیدار کرد و تلاوتش موردتوجه ایشان قرار گرفته بود، «محمد بهرامی» بارهاوبارها تلاوت‌های اساتید مختلف را گوش داده و تمام چیزهایی که یاد گرفته را از این طریق به دست آورده است.

ماجرای نابینایی که حسین(ع) او را خرید/ آرزوهایی که آرزو نماند

او می‌گوید که در ۵-۶ سالگی، تلاوت سوره بقره استاد «شحات» را شنیده بود و بسیار به آن علاقه‌مند شده بود و از اینکه صدایش جایی بپیچد، خوشش می‌آمد، او نوت را با کش تنظیم می‌کرده است.

وضع مالی‌شان خوب نبود و کسی برایش کیبورد تهیه نکرد و از هم‌محلی‌هایش قرض می‌گرفت، او می‌گوید که تمام انگیزه‌اش از حضور در برنامه محفل این است که اگر کسی دچار محدودیتی شد، امید خود را از دست ندهد و کم نیاورد، فقط باید به خدا تکیه کند و خود خداوند کارش را راه می‌اندازد.

آرزوی که امام حسین (ع) آن را برآورده کرد

او از زمین‌خوردن‌ها و بلندشدن‌هایش می‌گوید، این قاری خوش‌اخلاق و شیرین‌زبان، از خاطره اولین مداحی خود در بزرگ‌ترین هیئت کوهدشت می‌گوید.

«محمد بهرامی» می‌گوید که امام حسین (ع) اگر بخواهد کسی را بخرد، فرقی ندارد چه مدلی باشد، حتماً دست او را می‌گیرد.

ماجرای نابینایی که حسین(ع) او را خرید/ آرزوهایی که آرزو نماند

او می‌گوید که تا کنون و در هیچ جا هیچ‌گونه «پارتی» نداشته‌ام، هر چه بوده، خدا بوده، ازخداخواسته‌ام و خدا هم به من داده است، خیلی هم زمین‌خورده‌ام، من به‌واسطه شرایط جسمانی از خیلی چیزها محروم بودم، حتی در سینه‌زدن برای امام حسین (ع)!

آقای «بهرامی» سخنان خود را این‌گونه ادامه می‌دهد: هفت یا هشت‌ساله که بودم در کوهدشت زندگی می‌کردیم، آرزو داشتم که در هیئت‌های عزاداری حضور پیدا کنم و همراه با آنها در سطح شهر عزاداری و مداحی کنم؛ اما بچه‌ها و دوستانم من را با خودشان نمی‌بردند.

وی ادامه داد: در تنگاتنگ شب تاسوعا و عاشورا رفتم پیش مادرم و با گریه گفتم که کسی من را با خود به هیئت نمی‌برد، من و مادرم آن شب خیلی در حیاط خانه گریه کردیم، یک شب وارد هیئتی که بزرگ‌ترین هیئت کوهدشت بود وارد شدیم، آنجا از میدان‌دار و بزرگ هیئت درخواست کردم که آقا می‌شود من هم بخوانم و مداحی کنم؟ به من اجازه ندادند، شب دوم هم رفتم و گفتم می‌شود من بخوانم؟ دوباره قبول نکردند، شب سوم بعد از اصرارهای من اجازه دادند که بخوانم، از آن شب به‌واسطه اینکه موردتوجه امام حسین (ع) قرار گرفتم و ایشان «من را خرید»، به مداح رسمی آن هیئت دیگر تبدیل شدم. امام حسین (ع) اگر بخواهد کسی را بخرد، نابینا باشد، فلج باشد، هر چه باشد را می‌خرد.

آقای «بهرامی» علاوه بر خواندن نوحه، با صدای گوش و دل‌نواز خود مناجات و روضه‌های بسیار زیبایی هم خواند و فضای محفل را از حال و هوای کربلا معلی پر کرد و اشک از چشم تماشاگران و میزبانان جاری شد.

کد خبر 6069131

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha