به گزارش خبرنگار مهر، اکبر رادی دهم مهرماه 1318 در رشت در یک خانواده بازاری به دنیا آمد. پدرش قناد بود و در جنگ جهانی دوم یک کارخانه کوچک قندریزی داشت. او پس از مدتی ورشکست شد و با خانواده به تهران مهاجرت کرد. اکبر تحصیلات ناتمام دوران ابتدایی را در دبستان صائب و دوره تکمیلی را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند.
در دوران تحصیل دبیرستان در 1334 برای نخستینبار با آثار صادق هدایت آشنا شد و از آن پس به داستاننویسی پرداخت. سال 1335 نخستین داستان خود با نام "موش مرده" را نوشت و در روزنامه کیهان منتشر کرد. همان سال داستان بلند "مسخره" را نوشت که منتشر نشد و یکسال بعد تحت تاثیر "بوف کور" هدایت، داستان بلند "افسانه دریا" را نوشت که آن هم به چاپ نرسید.
سال 1338 از دبیرستان رازی دانش آموخته شد و در کنکور پزشکی دانشگاه تهران شرکت کرد. همان سال با چاپ داستان "باران" در مسابقه داستاننویسی مجله اطلاعات جوانان بین 1148 نفر اول شد و برای نخستینبار به تماشای تئاتر رفت و نمایش "خانه عروسک" ایبسن را دید. پس از آن نخستین نمایشنامه خود "روزنه آبی" را نوشت. سال 1339 داستانهایی ز او در نشریات ادبی چاپ شد که "جاده" در اطلاعات جوانان، "سوء تفاهم" در فردوسی و "کوچه" در ماهنامه سخن از آن جمله است.
از همان اوان فعالیت در عرصه نمایشنامهنویسی قدرت کلام و انسجام صحنهای وی نظر بسیاری از هنرمندان شناخته شده تئاتر کشور را به خود جلب کرد. آثار او را به جهت ساختاری و استحکام و زیبایی دیالوگهای با آثار چخوف و ایبسن مقایسه میکنند. خود رادی نیز در این باره معتقد بود در بعضی از نمایشنامههایش سایه دست هنرمندانه چخوف دیده میشود.
او سال 1339 با احمد شاملو آشنا شد که نمایشنامه "روزنه آبی" را پسندید و همین موجب شد و او را به شاهین سرکیسیان کارگردان بنام تئاتر آن دوران معرفی کند. وی این نمایشنامه را به عنوان یک اثر معاصر در برنامه اجرا قرار داد. رادی همان سال در رشته علوم اجتماعی پذیرفته شد و سال 1340 دوره یکساله تربیت معلم را گذراند.
در این زمان با جلال آل احمد در دفتر کتاب ماه آشنا شد و درباره انتشار نمایشنامه "روزنه آبی" صحبت کردند. آل احمد چاپ این اثر را منوط به پارهای اصلاحات دانست، اما رادی نپذیرفت و سال 1341 آن را با سرمایه شخصی به چاپ رساند. زیرا ناشران حاضر به سرمایهگذاری روی آن نبودند. در همان سال صلاحیت سرکیسیان برای اجرای "روزنه آبی" از طرف اداره هنرهای زیبا رد شد.
رادی دلبستگی خاصی به خاطرات کودکی خود داشت. به همین خاطر فضاهایی که در آثارش ترسیم میکرد، همان تصاویری است که در کودکی دیده بود. خانههایی بزرگ با اتاقهای متعدد، سقفهای چوبی آبی رنگ، فرشهای جفتی کاشان و پردههای گل بهی، باغچههای پرگل و گیاه و حتی فضای مه گرفته و زمین باران خورده که برای رادی خیلی بیشتر از نمادگرایی ساده محسوب میشد. او تمام حس و حال جوانی خود را در این تصاویر به بیننده عرضه میکرد.
رادی به عضویت گروه ادبی "طرفه" درآمد که اعضایش یازده نفر از نویسندگان و شاعران جوان بودند. همزمان در آموزش و پرورش استخدام شد و کار معلمی را آغاز کرد. سال 1342 نمایشنامه "افول" را نوشت و ترجمه نمایشنامه "دایی وانیا" چخوف را نیمهکاره رها و با مجله آرش در زمینه نگارش نقد و داستان همکاری کرد. این اثر نمایشی یکسال پس از نگارش با سرمایه گروه "طرفه" منتشر شد. وی همزمان تحصیل در مقطع فوق لیسانس علوم اجتماعی را آغاز کرد.
رادی همان سال نمایشنامه "محاق" را نوشت که در ماهنامه "پیام نوین" منتشر شد. سال 1345 نمایشنامههای "مسافران"، "مرگ در پائیز" و "از پشت شیشهها" را نوشت که در "پیام نوین" به چاپ رسیدند. همان سال "روزنه آبی" به کارگردانی شاهین سرکیسیان به مدت چهار شب در انجمن ایران و آمریکا روی صحنه رفت که البته استقبال چندانی از آن نشد. بهرام بیضایی برای اجرای "از پشت شیشهها" با رادی گفتگو کرد که بینتیجه بود. سال 1346 "از پشت شیشهها" منتشر و "ارثیه ایرانی" نوشته شد.
با شروع کار تلویزیون در سال 45، در مدتی کوتاه اجرای نمایشهای تلویزیونی زنده در تنها شبکه آن زمان رواج یافت. عباس جوانمرد نیز بر همین اساس نمایشنامههای "محاق"، "مسافران" و "مرگ در پائیز" را جلو دوربین برد. "ارثیه ایرانی" سال 47 منتشر شد و رادی طرح نمایشنامه "صیادان" را نوشت که سال 48 منتشر شد. در همین سال رکنالدین خسروی نمایشنامه "از پشت شیشهها" را در تالار سنگلج به صحنه برد. یکسال بعد رادی سه تک پرده پیوسته "مرگ در پائیز" را منتشر کرد.
سال 49 مجموعه داستان "جاده" چاپ شد و "ارثیه ایرانی" به کارگردانی خلیل موحد دیلمقانی و "افول" توسط علی نصیریان بر صحنه رفتند. رادی سال بعد نمایشنامه "لبخند باشکوه آقای گیل" را نوشت و سال 1351 "افول" را بازنویسی کرد. همزمان فیلمنامه همین اثر در اختیار خسرو هریتاش قرار گرفت که وزارت فرهنگ و هنر اجازه ساخت آن را نداد. در همین سال سهگانه "مرگ در پائیز" در رادیو اجرا و یکسال بعد "لبخند باشکوه آقای گیل" بازنویسی و منتشر شد. "ارثیه ایرانی" برای رادیو و "صیادان" به کارگردانی فرامرز طالبی هم برای اجرای صحنه آماده شدند.
حد فاصل سالهای 58 تا 65 را میتوان سال های کم کاری اکبر رادی نامید. وی سال 58 نگارش نمایشنامه "منجی در صبح نمناک" را آغاز کرد که سال 65 اجازه انتشار یافت. رادی سال 61 نمایشنامه "پلکان" و سال 63 نمایشنامه "تانگو تخممرغ داغ" را نوشت که هادی مرزبان "پلکان" را در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا کرد. یکسال بعد رادی پرده اول نمایشنامه "آهسته با گل سرخ" را نوشت و سال 65 این نمایشنامه به پایان رساند. همان سال نمایشنامه "منجی در صبح نمناک" چاپ شد.
این نویسنده سال 1366 نمایشنامه "هاملت با سالاد فصل" را بازنویسی کرد و همان زمان مرزبان "آهسته با گل سرخ" را به صحنه برد که با استقبال قابل توجه مخاطبان رو به رو شد. وی در این سال برای نخستینبار تدریس نمایشنامهنویسی را در مقطع کارشناسی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران آغاز کرد. سال 67 نگارش نمایشنامه "شب روی سنگفرش خیس" را آغاز کرد و در همین هنگام "آهسته با گل سرخ" به صورت تله تئاتر ضبط شد. یکسال بعد "پلکان" و "آهسته با گل سرخ" چاپ شد.
رادی سال 69 نمایشنامه "لبخند باشکوه آقای گیل" را بازنویسی کرد و "هاملت با سالاد فصل" او به کارگردانی مرزبان در سالن چهارسو تئاتر شهر به صحنه رفت. وی نگارش "شب روی سنگفرش خیس" را سال 1370 به پایان رساند و سهگانه "مرگ در پائیز" به کارگردانی محمد بنایی در سالن شماره 2 تئاتر شهر اجرا شد. نمایشنامه "آمیزقلمدون" سال بعد نوشته شد. سال 73 پیشنویس نمایشنامه "باغ شبنمای ما" را آماده کرد. در این سال رادی پس از سی و چند سال تدریس از دانشگاه تهران بازنشسته شد و از آن پس به تدریس نمایشنامهنویسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه هنر پرداخت.
سال 1375 "باغ شبنمای ما" را ویرایش کرد و یکسال بعد نمایشنامه "بوی باران لطیف" را نوشت. "آمیزقلمدون" در همین زمان توسط هادی مرزبان در سالن چهارسو تئاتر شهر اجرا شد. مرزبان "شب روی سنگفرش خیس" را سال 77 در تئاتر شهر اجرا کرد. این نمایشنامه به همراه "باغ شبنمای ما" سال 78 منتشر شد. او طرحی برای نمایشنامه "خانمچه و مهتابی" نوشت.
توجه کامل به تصاویر ذهنی کودکی رادی را میتوان در "شب روی سنگفرش خیس" و "آمیزقلمدون" به وضوح دید. باغ سبز، خانه برزگ، تماشاخانه گیلان، درشکههای دو اسبه، چترهای باز، راه رفتن زیر دانههای ریز باران، ماموران خدمات داخلی و خارجی خانه در کسوت اعضا خانواده و خانهای در انتهای یک کوچه پیچ در پیچ سنگفرش نمونههای کامل دیدههای او در کودکی است.
اکبر رادی در تمام سالهایی که در عرصه نمایشنامهنویسی فعالیت کرد، به مسئله ملی بودن آثار خود توجهی ویژه داشت. وی علاوه بر توجه به مسائل اجتماعی و شکل ظاهری افراد و اتفاقات، اعتقادی خاص به حفظ باورها و ایمان و اعتقادات مردم داشت و به شکلهای مختلف به انعکاس آن در آثار خود میپرداخت. همچنین وی با بیانی استعاری همواره شیوه رفتار و گفتار روشنفکران را نقد و جداافتادگی آنها از جامعه را به نوعی بیان میکرد.
صاحبنظران دیالوگنویسی و ادبیات خاص وی را همواره تحسین میکنند. البته برخی کارشناسان به کمبود تحرک نمایشی و تصویرسازی در آثار وی اشاره دارند. در این زمینه هادی مرزبان به عنوان شناختهشدهترین کارگردان نمایشنامههای رادی سعی کرده تصاویری به متن اضافه کند که تنوع بصری آثار این نویسنده را افزایش دهد.
نظر شما