۹ دی ۱۳۸۶، ۱۵:۰۲

سید جواد طباطبایی:

توکویل فیلسوف آزادی است

توکویل فیلسوف آزادی است

دکتر سید جواد طباطبایی، در سلسله دروس اندیشه سیاسی فرانسه گفت: توکویل اندیشمند آزادی است و شور آزادی را دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، عصر چهارشنبه، پنجم دیماه، دکتر سید جواد طباطبایی، اندیشمند و محقق نظریه های سیاسی، در ادامه سلسله نشست های اندیشه سیاسی فرانسه، که از پاییز امسال در موسسه مطالعات اندیشه سیاسی اقتصادی آغاز شده است، به شرح اندیشه های الکسی دوتوکویل ادامه داد و مفردات اندیشه او را در بستر اندیشه مسیحی و غربی توضیح داد.

دکتر طباطبایی که در جلسه پیشین به اتفاقات رخ داده در زندگی سیاسی توکویل اشاره کرده بود، این جلسه سخن خود را با اشاره به حاشیه هایی که خانواده توکویل بر کتاب مهم او، «دموکراسی در امریکا» نگاشته شده است آغاز کرد و گفت: این حاشیه ها توسط دانشگاه ییل امریکایی خریداری شده و تنها در سالهای اخیر به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد انتشار این کتاب در فرانسه منتشر شده است و پیش از این افراد معدودی به آنها دسترسی داشتند.

مؤلف «مکتب تبریز» با اشاره به نقد پدر توکویل به اینکه در دنیا امر جدید رخ داده است و پاسخ گویی برادرش مبنی بر اینکه سخن توکویل درست است گفت: از نظر توکویل حادثه جدیدی در دنیای مسیحی رخ داده است که انقلاب دموکراتیک است والبته این حادثه در دنیاهای غیر مسیحی رخ نداده است. از نظر توکویل این اتفاق جدید برابری شرایط است که ریشه در حوادث بسیار مهم در تاریخ اندیشه مسیحی تا قرن دوازدهم دارد.

مترجم «تاریخ فلسفه اسلامی» ضمن تأکید بر اهمیت سهم مسیحیت در این تحولات، به نقش مهم سده دوازدهم میلادی به عنوان رنسانس نخست اشاره کرد و گفت: تحولات اساسی در این سده رخ دادند، بدین صورت که اشرافیت که تا آن زمان موروثی شد، از این حالت موروثی در آمد، همچنین کلیسا در کنار اشراف و در برابر دربار قرار گرفت. وی درباب نقش بسیار مهم دربار نیز تأکید کرد: دربار در توضیح تحولات اجتماعی چنان نقش اساسی داشت که در سده‌های جدید شاخه جامعه‌شناسی دربار پدید آمده است.

وی سپس به تفاوت اساسی تاریخ ایران با تاریخ مسیحیت غرب در مسئله اساسی حقوق و به وجود آمدن طبقه قاضیان در تمدن غربی پرداخت و گفت: سیاست ما با حقوق ما از اساس دو چیز متفاوت بودند و تحول اساسی که در مشروطه رخ داد، این بود که برای نخستین بار وجدان نگونبخت ایرانی که همه چیزش از هم گسیخته بود، خواست نظام حقوقی را بیرون از سیاست به درون آن منتقل کند که با مخالفت مواجه شد. از این رو یکی از مسائل اساسی تفاوت ما با غرب در تحولی است که در غرب رخ داد و توکویل نیز بر آن تاکید داشت، و آن همین نظام حقوقی بود.

دکتر طباطبایی با تأکید بر اینکه مشروطیت یکی از وجوه اولیه انقلاب دموکراتیک در جهت مشروط کردن حقوق خودکامه شاهان و دیگر گروهها بود، گفت: در تمدن اروپایی گروههای اشراف، روحانیت، سلطنت و قضاوت به دلایل (به ترتیب) موروثی، مذهبی، حکومتی و حقوقی مستقل از یکدیگر و در تعادل و مشروط کنار هم بودند و تداوم همین امر سبب تحولاتی شد که به قول توکویل همچون نیروی محرکه ای به انقلاب دموکراتیک به سبب برابری شرایط و از میان رفتن امتیازهای موروثی در سده نوزدهم منجر شد.

مؤلف «زوال اندیشه سیاسی در ایران» ، با بیان اینکه از نظر توکویل گویی مشیتی پشت این تحول تاریخ است، به توضیح عنصر مشیت در اندیشه توکویل پرداخت و گفت: توکویل اندیشمند آزادی است و چیزی که برای او مهم است، شور آزادی است، از این رو وقتی از مشیت سخن می گوید باید روشن شود که منظورش چیست، زیرا در ظاهر تناقض است و از این رو برخی از تقدیرگرایی توکویل سخن گفته اند و یا عده ای از اینکه او به دلایل مذهبی این سخن را گفته سخن رانده اند، اما در واقع چنین نیست و درک این مسئله با توجه به مطالعات توکویل از دکارت و فلسفه های جدید، ممکن است.

دکتر طباطبایی با تأکید بر اینکه سخن گفتن از این تحول جهانی، در آثار همه نویسندگان ابتدای سده نوزدهم چون مارکس و دیگران است، گفت: همه این متفکران معتقدند که این تحول ناگزیر است و دامنه آن جهان را خواهد گرفت. سخن توکویل نیز این است که این تحول جدید، نظم به ظاهر طبیعی گذشته را بر هم زده است و از این رو برای فهم آن باید علم نوآیینی بنا کرد.

مولف«جدال قدیم و جدید» ریشه های نظری این تغییر را در اندیشه های اسپینوزا پیگیری کرد و گفت: این تحولات اجتماعی و تاریخی باید با انقلابی در زمینه اندیشه نظری رخ دهد. یکی از این تحولات بسیار مهم در سنت دکارتی در اندیشه اسپینوزا رخ داد. اسپینوزا در کتاب مهم اش "اخلاق" نوشت dues sive natura یعنی «خدا یا طبیعت». او با رویکردی حلولی، به نقد الهیات مسیحی-یهودی پرداخت و خدا را بر خلاف کسانی چون لایب نیتز که رویکردی صدوری داشتند و خدا را چون ساعت سازی بیرون از طبیعت می دانستند، به داخل طبیعت برد. اسپینوزا که اندیشمند آزادی است، معتقد است که هیچ قدرتی از بیرون وجود ندارد و خدا و عالم از مجرای علل و معالیل طبیعی عمل می کند و خرافات را باید به دور ریخت.

دکتر طباطبایی پس از ذکر این مسئله مهم در اندیشه اسپینوزا گفت: اینک وقتی که خدا حال در طبیعت باشد، می‌توان قانون‌مندی‌های طبیعیت را که بر اساس قوانین علی و معلولی است شناخت، این امر در تقابل اساسی با دیدگاه قدما چون فارابی قرار دارد که رئیس مدینه فاضله را علت موجده ای بیرون از نظم اجتماع می دانستند و سعی می کردند تحول اجتماع را از طریق گونه ای شاه شناسی توضیح دهند.

وی اظهار داشت: توکویل ایستاده بر این مبنای اسپینوزایی و با توجه به اینکه علت موجده تغییرات اجتماعی در درون اجتماع و حال درآن است، این علت موجده را برابری شرایط می داند.

مؤلف «ابن خلدون و علوم اجتماعی» با نقد کسانی که سخن از جامعه شناسی فارابی یا فلسفه های مضاف می زنند، گفت: علوم اجتماعی جدید و فلسفه تاریخ از این رو در غرب امکان پذیر شد که تحولاتی چون اندیشه اسپینوزا در حوزه نظر رخ داد و هگل برای نخستین بار مسئله عقل در تاریخ را طرح کرد و یا مارکس در طرح علم تاریخش بر دوش اسپینوزا ایستاده است.

وی گفت: توکویل نیز که سخن از علم سیاست نوآیین می زند، برابری شرایط به عنوان علت موجده انقلاب دموکراتیک را امری درون تاریخ می داند که چونان مشیت عمل می کند و ضروری است.

دکتر طباطبایی در پایان گفت: ما در تاریخ خودمان، اگر از انقلاب اجتماعی و تاریخی دموکراتیک در زمان ناصرالدین شاه که همزمان با انقلاب فرانسه و انقلاب امریکا بود، قسر فرار کردیم، اما بدتر از آن انقلاب نظر را از دست دادیم و از این رو اگرچه دو بار انقلاب در عمل کردیم، اما در حوزه نظر همچنان ناکام هستیم. توکویل آگاه است که در آغاز قرن نوزدهم، گسست درعمل و نظر رخ داده است و اندیشه های فیلسوفان روشنگری اگرچه به عنوان نظریه های پیش انقلابی در به وجود آوردن آن مهم هستند، اما تغییرات پرشتاب آینده را که با برابری توده ها به شکل فزاینده ای رو به افزایش است، توضیح نمی دهند و از این نیاز به علم سیاست نوآیین جدید با ابزارها و منطق های جدید است.

کد خبر 613226

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha