به گزارش خبرنگار مهر، دکتر سید جواد طباطبایی، محقق اندیشه های سیاسی، عصر چهارشنبه، دوازدهم دیماه در یازدهمین جلسه از سلسله دروس فلسفه سیاسی فرانسه که در موسسه مطالعات اندیشه سیاسی اقتصادی برگزار شد، به توضیح اندیشه سیاسی توکویل در آخرین اثر او یعنی «نظام سیاسی قدیم و انقلاب» پرداخت.
نویسنده «زوال اندیشه سیاسی در ایران» با اشاره به رویارویی توکویل و مارکس در قرن هجدهم گفت: توکویل 30 سال قبل از مارکس مرد و تا دهههای پایانی سده بیستم تقریبا ناشناخته بود. اما بعد از دهه 1980 چندین کتاب در باره او منتشر شد؛ به گونه ای که در رویارویی این دو متفکر، توکویل کمابیش تا فروپاشی نظام سوسیالیستی شوروی ناشناخته باقی ماند. این دو نمایندگی دو گروه اندیشمند متفاوت در سده بیستم بودند. دلیل این بی توجهی به او این است که او به تفسیر رسمی انقلاب که حتی بعد از مرگ روبسپیر ژاکوبنی باقی مانده بود، بیتفاوت بود.
وی اظهار داشت: توکویل در آغاز متوجه شد که اتفاقی دارد میافتد که آن را انقلاب دموکراتیک نام نهاد که از نظر او مهمتر از انقلاب سیاسی است. او متفاوت از نقادان و مداحان انقلاب فرانسه، به این نکته پی برد که یک انقلاب اجتماعی در دنیای مسیحی رخ داده نمی توان جلوی آن را گرفت، اما هنوز برای جهت دادن به آن دیر نشده است.
دکتر طباطبایی با تأکید بر تمایز مهم توکویل میان انقلاب سیاسی و انقلاب اجتماعی گفت: توکویل پی برده بود که آمدن دموکراسی محتوم است که البته بیشتر با استبداد توده ها همراه است تا با نظام لیبرالی دموکراتیکی.
وی گفت: توکویل برای اولین بار نظام کهن فرانسه را به هم زد و و انقلاب را به شکل یک مشکل(problem) تلقی کرد و نه تحولات یک دوره. وی در بیان توضیح مشکل افزود: مشکل جواب روشن و دقیقی ندارد، در حالی که مسئله پاسخی دقیق دارد. از این رو از نظر توکویل برای حل مشکل انقلاب فرانسه سیاست جدیدی بر مبنای جدیدی لازم است.
نویسنده «جدال قدیم و جدید» گفت: توکویل معتقد بود که انقلاب را نه با حوادث پیش از آن و نه با صرف تحولات تاریخی نمی توان توضیح داد. او انقلاب اجتماعی را مقدم بر انقلاب سیاسی میداند.
دکتر طباطبایی در بیان تفاوت مارکس و توکویل گفت: از نظر توکویل با پیکار میان طبقه متوسط و طبقه اشراف است که انقلاب پدید می آید. همچنین مارکس پیکار طبقاتی را به پیکار اقتصادی تقلیل می دهد، در حالی که توکویل شأن سیاسی جامعه را مستقل می داند و آن را به شأن اقتصادی تقلیل نمی دهد.
وی با اشاره به شرایط تاریخی انقلاب فرانسه و تحلیل توکویل از آنها گفت: از نظر توکویل اندیشه خاص برابری میان اشراف به اضافه اندیشه روشنگری به اندیشه عام برابری منجر می شود. از نظر توکویل نابرابری از اصول جامعه است، اما این امر با انقلاب از میان می رود. انقلاب فرانسه گسستی از نظام پیش از آن نیست و ادامه آن خواهد بود.
دکتر طباطبایی ادامه داد: در فرانسه زمینها تقسیم می شد، اما حقوق تقسیم نمی شد، از این رو اشراف نوپایی درست شدند که صاحب زمین ولی فاقد حقوق بودند. در جامعه فرانسه نیرویی بود که آن را به دو قطب مخالف می برد، نخست از بین رفتن امتیازات اشرافی و دوم باقی ماندن حقوق اشراف. از این رو نابرابری درحوزه واقعیتهای جامعه فرانسه ایجاد شده و گسترش یافت که باید جایی مکانیسمی برای جبران آن ایجاد می شد که این امر در دنیای ادبیات عملی شد.
وی در توضیح سخن خود گفت: در بیرون دنیای واقعی نوعی دموکراسی خیالی درعرصه ادبیات ایجاد شد. اهل ادب در لذتهای بزرگان شریک شدند، اما از حقوق آنها ناکام ماندند. برابری همچون شبحی بود که با هر بار نزدیک شدن، دورتر می شد.
نویسنده «خواجه نظام الملک» پس از توضیح تنش میان وضع اجتماعی و سیاسی فرانسه که به انقلاب منجر شد، به بیان برخی ویژگیهای انقلاب فرانسه از دید توکویل پرداخت و گفت: به علت جدایی حوزه عمل و نظر، حوزه سیاسی در فرانسه به حوزه ادبیات رانده شد و اهل ادب به اندازه احزاب منزلت یافتند. به گونه ای که آموزش سیاسی مردم فرانسه به دست اهل ادب افتاد و با شکلگیری مدینه های فاضله در ذهن اهل ادب بود که انقلاب فرانسه شکل گرفت.
وی تصریح کرد: درست است که انقلاب فرانسه اولین انقلاب مهم علیه کلیسا بود، اما نباید آن را انقلابی غیر دینی تلقی کرد، بلکه انقلابی دینی بود. به دیگر سخن این انقلاب، انقلابی سیاسی بود که به شیوه دینی انجام شد. از نظر توکویل انقلاب فرانسه استبدادی را ایجاد کرد که ادامه استبداد لویی 14 بود.
وی به مقایسه انقلاب فرانسه با دیگر کشورهای آن عصر همچون انگلیس و عثمانی پرداخت و گفت: روحیه آزادیخواهی مردم فرانسه ضعیف و پراکنده بود. در رژیمهای انگلوساکسون نهادهای آزاد از پیش شکل گرفته بود، اما فرانسویان در بی توجهی به نهادها به انقلاب پیوستند، چون در جامعه فرانسه، نهادها برای تضمین آزادی نبود.
دکتر طباطبایی در پایان به نقل از توکویل گفت: توکویل مینویسد که وقتی قومی بخواهد با عزم جزم به برده تبدیل شود، نمی توان از آن ممانعت کرد. توکویل انقلاب فرانسه را در ادامه سلطنت مطلقه لویی 14 می داند. از آنجا که در فرانسه نهادها نبودند، از یک خودکامگی به نوع دیگر آن یعنی استبداد اکثریت انتقال پیدا کرد.
نظر شما