به گزارش خبرنگار مهر، دکتر سید جواد طباطبایی، محقق و پژوهشگر فلسفه سیاسی، عصر چهارشنبه 26 دیماه در دوازدهمین جلسه از سلسله نشست های فلسفه سیاسی فرانسه که در موسسه مطالعات اندیشه سیاسی و اقتصادی برگزار می شود، در ادامه تشریح اندیشه های الکسی دوتوکویل، اندیشمند فرانسوی، به مجلد دوم از کتاب واپسین کتاب مهم او یعنی «نظام سیاسی قدیم و جدید» پرداخت.
دکتر طباطبایی در این جلسه با تکرار سوانح زندگی توکویل و دستهبندی او به عنوان اندیشمندی لیبرال آغاز کرد و گفت: توکویل که در جوانی به امریکا سفر کرده بود، متوجه شد که انقلاب بزرگی در حال رخ دادن است که در اروپا نیز در حال وقوع است و انقلاب فرانسه بخش کوچکی از آن است و در دل آن معنا میدهد.
وی گفت: او همچنین خود را لیبرال جدید مینامد، و تأکیدش بر صفت جدید به دلیل این بود که میخواست از لیبرالهای انقلاب فرانسه متمایز شود، زیرا لیبرالهای فرانسوی معتقد بودند که آزادی و برابری انقلاب فرانسه چندان دوام ندارد و اگرچه برابری در جامعه مدنی ممکن است اما با نظر به انقلاب 1688 انگلاستان، برابری سیاسی شدنی نیست، لذا باید با بازگشت به گذشته به تجربه انقلاب انگلستان بازگردیم، اما توکویل معتقد بود که کشوری که انقلاب کرده یک قدم جلوتر از انگلستان است و نمیتواند به عقب بازگردد و از این حیث با ایشان متفاوت بود.
مؤلف «مکتب تبریز» در بیان ارتباط این اندیشه با تحول بزرگی که از نظر توکویل در حال وقوع است گفت: از نظر توکویل انقلاب بزرگ دموکراسی سیاسی است که در حال وقوع است که نخست در امریکا و بعد در اروپا رخ می دهد. و برای فهم این انقلاب بزرگ سیاست جدیدی را باید ایجاد کنیم. به قول فرانسوا فیوره، توکویل توانسته است که مفهوم دموکراسی را از مرجع تجربی آن یعنی انقلاب فرانسه جدا کند تا بتواند ار مجرای مفهوم آن توضیحی از دموکراسی غیر انقلابی عرضه کند.
مترجم «تاریخ فلسفه اسلامی» اثر هانری کربن در ادامه گفت: خود توکویل همزمان انقلابی که معتقد بود درحال وقوع است، انقلاب در تاریخ اندیشه انجام داد چراکه پیش از او در تاریخ اندیشه نظامهای حکومتی را بر اساس شکل آنها مثل پادشاهی، جمهوری و ... تقسیم بندی میکردند و توکویل این تقسیم بندی را نپذیرفت و گفت با توجه به وضع اجتماعی دو نوع حکومت وجود دارد: حکومت اشرافی مبتنی بر نابرابری و حکومت دموکراتیکی مبتنی بر اصل برابری.
وی در توضیح این بیان گفت: از نظر توکویل دو اصل سازماندهی اجتماعی وجود دارد: نخست اصلی مبتنی بر برابری و دوم مبتنی بر مساوات. در امریکا اصل بر برابری است اما در غیر امریکا (بیشتر اروپا) دو اتفاق افتاده است در جامعه مدنی(حقوق) برابری است و در جامعه سیاسی اصل بر برابری نیست. او مینویسد: وقتی به امریکا رفتم متوجه شدم هیچ جایی به اندازه آنجا برابری شرایط این اندازه نیست. یعنی در حوزه نظر همه افراد جامعه با هم برابرند، که البته در حوزه عمل چنین نیست، اما این برابری شرایط علت موجده است.
مؤلف «زوال اندیشه سیاسی در ایران» با تأکید بر نقش وضع اجتماعی از نگاه توکویل اظهار داشت: از نظر توکویل آنچه در نهایت در یک جامعه عامل تعیین کننده است، وضع اجتماعی(social state) است. در امریکا وضع اجتماعی وضع اجتماعی مبتنی بر برابری شرایط است و هر واقعه خاصی از این برابری حاصل می شود.
دکتر طباطبایی که در جلسات پیشین به زمینههای پیدایش این برابری شرایط از نگاه توکویل پرداخته بود، بار دیگر به زمینههای آن تا سده های 11 میلادی اشاره کرد و گفت: از نظر توکویل انقلاب دموکراتیکی حادث و عرضی نیست، از نگاه او تاریخ اهمیتی اساسی در تحول اندیشهها دارد و انقلاب دموکراتیکی از قرن 11 میلادی آغاز شده است، در این میان کلام مسیحی و دین مسیحیت نقش مهمی دارد.
وی در توضیح این سخن خود گفت: در کشورهای اروپایی از طرفی اشرافیت و از طرف دیگر سلطنت موروثی بود، اما مسیحیت باعث شد که افراد غیراشرافی با روحانی شدن به مقامات بالا برسند و این تحرک اجتماعی از مجرای کلیسا به حکومت نیز سرایت کرد. از سوی دیگر حقوقدانان بودند که از مراتب پایین به بالا می آمدند و رفته رفته با افزایش اهمیت جامعه مدنی به عنوان یک طبقه مستقل شناخه شدند. اشراف نیز که جای خود را داشتند.
وی گفت: از نظر توکویل اتفاق مهمی که دراروپا افتاد این بود که شاهان در جنگها بخشی از ثروت خود را از دست می دادند و از سوی دیگر با گسترش تجارت مردم ثروتمند می شدند و این عوامل موجب ایجاد نوعی تعادل میان شاه، اشراف موروثی، حقوقدانان و طبقه روحانیت شد. از دیگر سو مسیحیت از طریق کلیساها و صومعه ها انوار معرفت را به مردم می رساندند و راههای جدیدی برای رسیدن به قدرت خارج از راههای موروثی ایجاد شد و در نتیجه بخشی ا ز قدرت به مردم تفویض شد. از این رو در فاصله سده 11 تا 19 هر اتفاقی که در تاریخ اروپا افتاد، گامی به سوی بسط برابری بود.
نویسنده «خواجه نظام الملک» گفت: از نظر توکویل انقلاب فرانسه ابداع خود فرانسویها نیست، بلکه در هفت سده گذشته هیچ طبقه ای نیست که راه بسط این انقلاب را هموار نکرده باشد، و اتفاقی که می افتد از سنخ «مشیت» است. او مینویسد که این کتاب را تحت نوعی احساس وحشت و ترس دینی نوشتم، زیرا انقلاب غیر قابل مقاومت بود و امروزه نیز از میان ویرانههایی که ایجاد کرده است، گذر می کند و هر کس با این تحول به مبارزه برخیزد مثل محاربه با خداست. البته هنوز دموکراسی به جایی نرسیده است که نتوان جهتش را هدایت کرد و باید هدایت شود و به سمت آزادی رود.
وی گفت: از نظر توکویل دموکراسی یک نظام سیاسی نیست، بلکه یک روند تاریخی است. انقلاب سیاسی بزرگ نیست، انقلاب بزرگ درواقع در حوزه امور، عادات، اخلاقیات و قوانین رخ می دهد. در نظامهای سلطنتی وقتی شاه می خواست به مردم فشار وارد آورد اشرافیت عامل بازدارنده بود، اما اکنون که این عامل بازدارنده از میان رفته، اعمال قدرت موجب تباهی مردم نمیشود، بلکه اعمال قدرتی که مردم آن را نامشروع می شمارند، موجب تباهی میشود.
دکتر طباطبایی در بیان آسیبهای دموکراسی از دید توکویل گفت: از نظر توکویل به تدریج که وضع اجتماعی به سمت دموکراتیکیتر شدن پیش می رود، با عمیق تر شدن برابری، اخلاق مردم رو به تباهی می رود. با از میان رفتن مناسبات سیاسی و اخلاقی دوران فئودالی، مناسبات به سمت اقتصادی شدن سیر می کند. بزرگترین خطر این است که مناسبات دیگر پولی است نه سیاسی.
وی گفت: توکویل بر خلاف احزاب که به فردا توجه دارند ،به آینده چشم دوخته است و می گوید در گذشته اگرچه رذیلتهای بزرگ وجود دارد، اما فضیلتهای بزرگ نیز وجود داشت. در دموکراسی اتفاقی که افتاد این بود که عیبهای زیادتر شد، اگرچه جنایتهای بزرگ کمتر. او با مقایسه نظام های امریکا و اروپا می نویسد: ما در یک سراشیبی افتاده ایم که مقاومت ناپذیر است.
دکتر طباطبایی سپس به اهمیت وضع اجتماعی در اندیشه توکویل پرداخت و گفت: اگرچه از نگاه توکویل برابری شرایط علت موجده است، اما وضع اجتماعی نیز اهمیت بالایی دارد. از نگاه توکویل وضع اجتماعی اصل بنیادین جامعه است. وضع اجتماعی ناظر بر شرایط معنوی و مادی یک قوم یا ملت در دوره معینی است و حاصل یک امر واقعی گاهی قانون ها و اغلب محصول ترکیب این دو عامل است. وضع اجتماعی علت اولی برای بیشتر قوانین است و عامل تنظیم کننده رفتارها و عادات و علت فاعلی همه نمودهای اجتماعی است. در آمریکا وضع اجتماعی از همان ابتدا برابری بود.
وی سپس اظهار با بیان جدایی پذیری حوزه قدرت(دولت) و مناسبات اجتماعی(جامعه مدنی) داشت: البته چنین نیست که وقتی وضع اجتماعی برابری باشد ضرورتا حاکمیت مردم باشد و میان این دو رابطه علی معلولی وجود ندارد. زیرا دموکراسی با استبداد بیشتر می تواند خود را سازگار کند و بیشتر دموکراسی ها میل به استبداد اکثریت دارند.
وی با برشمردن دو مانع بیرونی(حاکمیت انگلستان) و درونی(بقایای نظام موروثی اشرافی) برای برقراری نظام دموکراتیکی در امریکا گفت: از دید توکویل با توجه به آرایش اجتماعی و مناسبات سیاسی سه نوع حکومت داریم: نخست جایی که قدرت در بیرون جامعه است، دراین نوع جامعه ای وجود ندارد جز مناسباتی که از طریق قدرت بیرونی تحمیل می شود، مثل نظام های سلطنتی و فره ایزدی، دوم جوامعی که قدرت هم در بیرون و هم درون است، مثل نظامهای اشرافی و سوم جوامعی که مناسبات قدرت کاملا از درون جامعه می آید و از نظر توکویل این همان نظام های دموکراتیکی است که در آمریکا ایجاد شده و در اروپا در حال ایجاد است.
وی به بیان ویژگیهای نظام اجتماعی و سیاسی در امریکا از دید توکویل پرداخت و گفت: در امریکا اصل حاکمیت در همه سطوح جامعه جاری است و از مشخصات آن نخست نادیدنی بودن قدرت است، یعنی دستی که ماشین اجتماعی را می گرداند دیده نمی شود، دوم این که قدرت(در آن زمان) بسیار متمرکز است، سوم اهمیت افکار عمومی ست.
دکتر طباطبایی اظهار داشت: از دید توکویل اولا میان شاه فرانسه و رئیس جمهور امریکا تفاوت هست و ثانیاً قدرتی در امریکا حاکم است که بالاتر از این دو است و آن افکار عمومی است. این افکار عمومی در امریکا از طریق لوایح و انتخابات عمل میکند، اما در فرانسه از مجرای انقلاب عمل می کند. در دموکراسیهای ناب مردم از طریق افکار عمومی حکومت می کنند. توکویل با از میان برداشتن تمایز دموکراسی مستقیم و غیر مستقیم، معتقد است که مردم پیوسته از طریق افکار عمومی نمایندگان را هدایت می کنند.
وی سپس با اشاره به اهمیت میانجی های لازم برای گسترش آزادی، به دلیل ترس توکویل از گسترش دموکراسی پرداخت و گفت: از نظر توکویل چون حاکمیت مردم و وضع اجتماعی دو چیز متفاوت است، و می توانند از هم جدا شوند، در نتیجه سنتز این دو ممکن است به آزادی منجر نشود و به استبداد اکثریت بیانجامد. زیرا نزدیک ترین نظام به دموکراسی، مردم سالاری یا استبداد اکثریت است که زمانی رخ می دهد که میانجی های لازم که هگل آنها را برشمرده است وجود نداشته باشد.
دکتر طباطبایی در پایان گفت: مسئله اندیشه سیاسی جدید که توکویل یکی از مهمترین نمایندگان آن است، این است که انقلاب دموکراتیکی در حال انجام است و مسئله اصلی این است که این انقلاب و نظام آن که ایجاد می شود، دموکراسی و حاکمیت مردم باشد، در جهت تثبیت نظام آزادی و نه دموکراسی به معنای استبداد اکثریت.
نظر شما