۵ بهمن ۱۳۸۶، ۱۰:۱۶

مهدی گلشنی در گفتگو با مهر:

علوم انسانی را باید در صدر نشاند / بزرگان گذشته خود را فراموش کرده‌ایم

علوم انسانی را باید در صدر نشاند / بزرگان گذشته خود را فراموش کرده‌ایم

ضعف سیستم آموزشی و برنامه های پژوهشی و فراموش کردن کار کیفی در برابر نگاه کمی و آماری از جمله معضلات حوزه مطالعات فرهنگی در کشور است که رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با مهر به آنها پرداخته است.

*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: در سال 2008 که از سوی یونسکو سال زبانها و توجه به زبانهای رو به زوال نامیده شده، آیا در تدارک برنامه ای برای توجه به گویشها و زبانهای ایرانی هستید؟

- دکتر مهدی گلشنی: یکی از فعالیتهای عمده پژوهشگاه احیای گویشهاست. فعالیت خوبی هم در این زمینه داریم و بعضی از افرادمان دنبال احیای گویشها و بعضی از زبانهای تخصصی هستند. به هر حال تاکنون موفق به انتشار چند فرهنگ درباره واژه های رو به زوال شده ایم.

* در سال 1373 شورای عالی پژوهشگاه به منظور تاکید بر گرایشهای علوم انسانی، عنوان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را بر این نهاد برگزید. هدف از تشکیل این پژوهشگاه، مطالعه و تحقیق در فرهنگ اسلامی - ایرانی، شناساندن منابع فرهنگ اسلامی به جهان، مطالعه و پژوهش در زمینه علوم انسانی و... بود. پژوهشگاه طی این مدت چقدر به این اهداف جامه عمل پوشانده است؟

- این پژوهشگاه در اصل دوازده پژوهشگاه بود که در زمان رژیم سابق به وجود آمده بود و در زمان مهندس میرحسین موسوی تلفیق شد و به موسسه مطالعات تحقیقات فرهنگی موسوم گشت و در سالی که شما ذکر کردید به پژوهشگاه علوم انسانی تبدیل شد. ما به دنبال احیای علوم انسانی به مفهوم عام آن هستیم و روی این قضیه هم خیلی کار کرده ایم. سال گذشته بزرگ ترین کنگره علوم انسانی را با همکاری اغلب دانشکده های علوم انسانی ایران برگزار کردیم. در حال حاضر هم دوره های دکترای تاریخ علم در دوره اسلامی را برای اولین بار در ایران راه اندازی می کنیم.

* شما برای آکادمیک شدن رشته پژوهش ادبی چه کارهایی انجام داده اید؟

- اگر بخواهیم واقعا زبان و ادبیات فارسی رونق یابد باید کمیت را کنار بگذاریم یا لااقل اجازه بدهند به کیفیت پرداخته شود. امروز به کمیت بیش از کیفیت پرداخته می شود. امکاناتی که داده می شود براساس کمیت است. ما دنبال کیفیت هستیم. اگر هم دانشجو می پذیریم براساس کیفیت است. مسئله زبان فارسی یکی از مهم ترین کارهایی است که هر پژوهشگاه، دانشگاه یا مرکزی در ایران باید انجام دهد. برای اینکه واقعا وقتی آثار زبان فارسی را در خارج مشاهده می کنیم خجلت زده می شویم که چرا این قدر کم همتی کرده ایم. من امسال آلبانی بودم و در آنجا بعضی از آثار زبان فارسی را دیدم. یکی از آلبانیها 1500 واژه مشترک بین زبان فارسی و زبان خودشان یافته است. می بینم دیگران مثلا ترکیه، زبان فارسی را به کشورهای بالکان حمل کرده اند. اما ما برای زبان فارسی چه کرده ایم؟ 

*این به ضعف سیستم آموزشی ما هم برمی گردد.

- بله. سیستم آموزشی باید به فرهنگ کشور بیش از این اهمیت بدهد. سیستم آموزشی ما فعلا یک رشته درس را ردیف کرده و تصور می کند اگر دانشجو این درسها را فرا بگیرد زبده می شود، در حالی که این طور نیست. باید تناسبی در این بین ایجاد شود. تناسب یعنی اینکه غیر از مطالب تخصصی باید مقدار زیادی هم راجع به فرهنگ خود بدانیم. باید به گونه ای ظرفیت سازی شود تا دانشجو خودش احساس کند که باید زبان فارسی را یاد بگیرد. وقتی به شبه قاره سفر می کنیم می بینیم برخی پاکستانیها تمام دیوان حافظ را از بر هستند ولی در ایران چنین چیزی نیست. من چند وقت پیش بر سر مزار "حافظ" بودم و دیدم عده زیادی از خارجیها در آنجا به کمک یک نفر راهنما که به یکی از زبانهای غیر رایج دنیا حرف می زد، برای آنها حافظ را تبیین می کرد ولی تعداد زائران ایرانی کم بود. کشورهایی مثل پاکستان و مالزی و... به بزرگان گذشته اهمیت بیشتری داده اند. مثلا از "ابوریحان بیرونی" و "خواجه نصیر" در این کشورها تصاویر بیشتری ساخته شده است. رونق دادن به فرهنگ و ادب فارسی به نظرم باید از مهم ترین برنامه ها باشد.

* به نظرتان دلیل این رکود چیست؟

- به این خاطر که خیلی از حواسها پرت غرب است. خیلی نسبت به غرب عقده حقارت وجود دارد. این بیشترین ضرر را به ما می زند. به نظر من باید دستاوردهای خوب غرب را بگیریم ولی نباید توانایی خودمان را هم فراموش کنیم. گواه اش هم وجود همین ایرانیانی است که در خارج می درخشند. باید به استعدادهای درخشان بیشتر توجه شود و ضمنا در قبال کمیت، کیفیت را فراموش نکنیم. تصور می کنم بزرگ ترین مشکل ما چسبیدن به کمیت و ارقام است. ما کتابهای ارزنده ای در حوزه علوم انسانی داریم اما کمتر می بینیم که برنده جایزه پژوهشی شوند. جوایز پژوهشی به کسانی که در نشریات خارجی مقاله نوشته اند تعلق می گیرد، در صورتی که مجلات خارجی محل چاپ آثار فکری فارسی نیست اما خارجیها قدر اینها را می دانند. دلیل اش هم این است که توجه عمده ای به آن سمت داریم. در عین اینکه باید چیزهای خوب را از آنها یاد بگیریم نباید خودمان را فراموش کنیم. مثلا در درجه اول می توانیم نظم را از غرب بیاموزیم. نظمی که در تمام زندگی غربی جاری است. اما این را یاد نمی گیریم و چیزهایی از غرب می گیریم که اصل نیست و کپی به شمار می رود.

* برای ترجمه آثار ادبای معاصر ایران هم نهاد دست اندرکاری وجود ندارد. این کار حتی برای ادبیات کلاسیک ساماندهی نشده است، در حالی که خارجیها به آن توجه می کنند. آیا پژوهشکده پیشنهادی در این باره دارد؟

- این مسئله نیازمند حمایت مالی است. ما اولا متاسفانه مترجمان قدرتمندی که از این طرف به آن طرف ترجمه کنند کمتر داریم که باید پرورش داده شوند. ما بیشتر مترجم از آن زبانها به زبان فارسی داشته ایم. مثلا آثاری که از ایران به زبانهای دیگر برگردانده شده، به وسیله خارجیهایی انجام شده که به زبان فارسی مسلط بوده اند. خارجیها بیشتر این کار را کرده اند. ما مترجمان زبردستی می خواهیم که بتوانند آثار کلاسیک ما را ترجمه کنند.

* از اینجا می توان به مصادره نام مفاخر فرهنگی رسید که این روزها بازارش داغ است؛ به این معنی که "رودکی" و "مولوی" و... همچون جعل نام خلیج فارس به ملیتی دیگر نسبت داده می شوند. این اتفاق هم ناشی از کم کاری در تولیدات ماست.

- چون به خلیج فارس اشاره کردید این را بگویم که ما خودمان یک اثر مطلوب در زمینه خلیج فارس منتشر کردیم. این کتاب زمان قبل از من منتشر شده که احیایش کرده ایم. من این کتاب را چند سال پیش برای وزارت امور خارجه فرستادم و انتظارم این بود که این وزراتخانه آن را برای سفارتخانه ها خریداری کند اما حتی یک نسخه از این کتاب خریداری نشد. این نشان می دهد که خیلی به کار آکادمیک و پژوهشی علاقه نشان داده نمی شود.

* چه کسانی متولی این امر هستند؟

- دستگاه هایی مثل وزارت ارشاد و وزارت علوم. اینها باید سرمایه گذاری کنند. مراکز پژوهشی علوم انسانی در حدی که بتوانند حقوقها را پرداخت کنند و چند کار پژوهشی جزئی انجام دهند بودجه دارند اما اگر دولت تصمیم بگیرد بودجه اش را بدهد این کار شدنی است. درباره علوم انسانی باید بگویم که هرگز در آن سطحی که باید مورد توجه قرار نگرفته و حمایتی هم نشده است. تصمیماتی هم که برای این حوزه گرفته می شود غالبا از سوی افراد ناوارد است. درباره مجلات هم افرادی تصمیم می گیرند که واقعا اولویتهای کشور را نمی شناسند و موارد کاذبی را به عنوان مباحث علمی پژوهشی مطرح می کنند. ما یک مجله "نقد کتاب" داریم که در آکسفورد به صورت یک مجله منتشر می شود ولی در ایران هنوز به این تشخیص نرسیده اند که به آن اهمیت دهند. در صورتی که اگر مولفین بدانند آثارشان مورد نقد واقع می شود، در حین نگارش حواسشان را جمع می کنند. مسلما این امر می تواند تاثیر بگذارد تا در آشفته بازار هر کس هرچه می خواهد ننویسد.

این مسئله در 100 سال اخیر بدتر شده است. مثلا در زمان "ابوریحان" همه رشته ها با یکدیگر پیش می رفتند و اهمیتشان هم یکی بود. در حال حاضر رشته های علوم انسانی در جامعه افزایش یافته است. باید بدانیم این علوم انسانی است که روابط میان آدمها را در جامعه تنظیم و افراد را تشویق می کند که دنبال چه حوزه هایی بروند یا نروند و اینکه چه چیزهایی برای مملکت اولویت دارد. درواقع علوم انسانی است که خط و خطوط را تعیین می کند. اما امروز این علوم در خانواده ها و در جامعه چندان مطرح نیست و در میان اولیای امور هم جایگاهی ندارد، درحالی که مقام معظم رهبری بارها علوم انسانی و علوم پایه را یک سرمایه تلقی کرده اند. این علوم انسانی است که جامعه را اداره می کند اما برای آن سرمایه گذاری نمی شود.

امروز تنها گروه و دانشگاه و فارغ التحصیلان زیاد می شوند و از کیفیت خبری نیست. اقتصاد، جامعه شناسی، روان شناسی و ادبیات برای ما مهم است. این رشته ها در جامعه می توانند مشکلات ما را برطرف کنند. فارغ التحصیلان جامعه شناسی می توانند بخشی از معضلات جامعه را حل و فصل کنند. همین طور روان شناسان می توانند در بهبود شرایط اجتماعی و روانی آدمها نقش مهمی داشته باشند اما امروز طوری شده که ضعیف ترین دانشجویان به سمت علوم انسانی می روند. ده سال پیش سفری به مجارستان داشتم. درست بعد از فروپاشی روسیه بود و مجارها تازه به استقلال رسیده بودند. وقتی برای بازدید از آکادمی علوم مجارستان رفتیم من از افراد آکادمی پرسیدم اینجا چه حوزه هایی رونق دارد و وضعیت علوم انسانی، مهندسی و غیره چطور است؟ گفتند برخی رشته های مهندسی ما ظرفیت اش پر نمی شود اما داغ ترین حوزه رشته حقوق است. دلیل آن هم این است که کشور ما تازه دارد به استقلال می رسد و احتیاج به نوشتن قوانین داریم. می خواهم بگویم که آنها هوشیارند که چه باید بکنند. این علوم انسانی است که می تواند مثمر ثمر واقع شود و باید آن را در صدر قرار داد. بنابراین باید دانشجویان خوب به سراغ این رشته ها بروند. شما امروز بهترین نیروهای فکری را در کشورهای اروپایی می بینید که به سراغ رشته های حقوق یا اقتصاد و... می روند. یکی از کارهایی که باید از سوی رسانه ها انجام شود این است. با حرف کاری درست نمی شود. برنامه ریزی و سیاستگذاری می خواهد تا نیروهای توانمند تربیت شوند تا روی رشته های دیگر هم تاثیر بگذارد. خانواده ها کورکورانه فرزندان را مجبور می کنند که داخل یک سلسله رشته هایی شوند و برای همین است که اصلا توازنی دیده نمی شود. ضمنا نیروهای خوبی هم که وارد این رشته ها می شوند، سر از خارج در می آورند. اینها مسائل اولویت داری است که باید به آنها توجه داشت. 

کد خبر 624696

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha