- تاثیر بر لایه واسطه ای: جنبش های سیاسی
تاثیر بر جنبشهای سیاسی و حرکتهای سازمانی دست جمعی وهمچنین افکار عمومی از دیگر پیامدهای انقلاب اسلامی ایران به ویژه در سطح منطقه ای بود. اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان حاکم بر منطقه، تخاصم دو ابرقدرت شرق و غرب و رقابت تعیین حوزه نفوذ، تعیین دایره امنیتی بر اساس توان و قدرت نظامی- سیاسی مواردی بودند که منطقه خاورمیانه در دهه 1970 میلادی به شدت درگیر این مسائل بود.
اشغال افغانستان ازسوی شوروی سابق وهمچنین فعالیتهای دامنه دار آمریکا به عنوان پرچمدار امپریالیسم و کاپیتالیسم غربی در منطقه، زمانی با چالشی عظیم روبرو شد که انقلاب ایران که " انقلابی فرا طبقاتی" و بر اساس اندیشه های اسلامی بنا شده بود؛ تمام تئوری های علمی مربوط به انقلابها و زمینه های شکل گیری آنها را زیر سئوال برد.
انتخاب شعار "نه شرقی و نه غربی" که رهبری انقلاب ایران بر آن اهتمام ویژه داشت؛ سبب شد تا جنبشهای مبارز در خاورمیانه به یکباره خود را در موقعیتی استثنایی ببینند. حمایت از جنبشهای اسلامی در وهله اول و پشتیبانی از جنبشهای رهایی بخش از دیگر سو سبب شد تا بدلیل تمایلات عمیق مردم به اندیشه های نوین اسلامی وضع موجود در منطقه دچار چالشی دیگر شود و بحث بر سر توزیع مجدد قدرت بر اساس واقعیت های موجود اجتماعی مطرح شود.
این رویکرد سبب شد تا گرایشات و بنیانهای فکری طیفهای وسیعی از مجاهدین در افغانستان و همچنین مبارزات ملت فلسطین به صورت تشکیلاتی در قالب جنبشهای ضد صهیونیستی و به ویژه جریان مقاومت اسلامی در منطقه، با تحولاتی بنیادی و بینشی روبرو شوند.
قیام مجاهدان در افغانستان علیه دولت دست نشانده این کشور تا زمانی که این مبارزات به تنشهای درون گروهی منجر نشده بود، الگویی بود که الهام گرفته از تفکر انقلابی جمهوری اسلامی ایران بود که تاثیربراین تشکلها را می توان در فرایندهایی همچون؛ تاسیس- تحکیم، توسعه، تضعیف، تجزیه، تلاشى، تبدیل، و تنافر مورد بررسی قرار داد.
حزب الله لبنان به طور مستقیم با تأثیر از انقلاب اسلامى تاسیس مىشود. انقلاب اسلامى سبب تحکیم و فزونى احزاب و دستههاى مجاهدان افغانستان و تشدید چالش قواى اشغالگر شوروى میشود. با رنگ گرفتن اسلام به عنوان هدف و ابزار مبارزه، برخى از جنبشها و سازمانهاى سیاسى و مبارزاتى در کشورهاى اسلامی که پیرو کمونیسم، ناسیونالیسم و لیبرالیسم بودند رنگ باخته و تبدل یافتهاند.
براى نمونه مى توان از بعضى از جنبشهاى فلسطینى یاد کرد. برخى از جنبشها نیز به انگیزههاى متفاوت و به درجاتى راه تنافر و واگرایى از انقلاب اسلامى را در پیش گرفتند که در این میان مى توان از جبهه نجات اسلامى الجزایر و گروه طالبان نام برد.
بر اساس اطلاعات به دست آمده و قراین ملموس، تاسیس حزب الله لبنان به تأسى و تأثیر از انقلاب اسلامى بوده و گرچه در سایر کشورها موارد اثبات چنین تئوری بسیار دشوار بوده ، اما ملاکها و شاخصهایی همچون؛ تقارن، توالى، و تشابه حاکی از آن است که چنین روندی در دیگر نقاط به ویژه در منطقه هم وجود داشته است.
اگر در تقارن با توالى انقلاب اسلامى ایران، حرکت سیاسى مشابهى در هر یک از کشورهاى اسلامی اتفاق افتاده باشد، طبق اصول تحقیق و متدولوژى، مىتوان این فرضیه را با قوت بیشترى بیان کرد که این امر معلول انقلاب اسلامى بوده است.
نظر شما