۲۸ بهمن ۱۳۸۶، ۹:۲۷

دبیرکل اسبق نهاد کتابخانه ها:

قیف جذابیت کتابخانه‌های عمومی روز به روز تنگ‌تر می‌شود

قیف جذابیت کتابخانه‌های عمومی روز به روز تنگ‌تر می‌شود

مهدی معین فر دبیرکل اسبق نهاد کتابخانه های عمومی کشور معتقد است اعمال سلایق گوناگون در سیاستگذاری برای کتابخانه ها لطمه های جدی به این حوزه وارد کرده و به همین خاطر قیف جذابیت کتابخانه های عمومی روز به روز تنگ تر می شود.

مهدی معین فر از سال 1359 به بعد در سمتهای مختلفی از جمله معاونت وزارتخانه های کار و امور اجتماعی، صنایع و معادن، مسکن و شهرسازی و نیز سرپرستی وزارت کار مشغول به خدمت بوده است. وی پیش از آنکه برای نزدیک به یک دهه سمت دبیرکلی نهاد کتابخانه های عمومی کشور را عهده دار شود، از شهریور 1369 تا تیر 1372 به عنوان سفیر ایران در ایرلند جنوبی خدمت کرده است. وی فارغ التحصیل رشته راه و ساختمان است و فوق لیسانس مدیریت دولتی و دکترای مدیریت استراتژیک دارد. معین فر پیش از انقلاب اسلامی و در سال اول تحصیل در دانشگاه (1346) به دلیل فعالیتهای سیاسی به زندان (قزل قلعه) افتاد و در فاصله بین فارغ التحصیلی از دانشگاه و پیروزی انقلاب هم (از سال 53 تا 57) به جرم اقدام علیه امنیت ملی مدتی را در زندانهای اوین و قصر رژیم شاه گذراند. معین فر از سال 72 تا 81 دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور بوده است. با او درباره وضعیت کتابخانه های عمومی به گفتگو نشستیم.

* خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: سوابق اجرایی شما علاوه بر اینکه متعدد است، متنوع هم هست. به عنوان اولین سوال می خواهم بپرسم چه ارتباطی بین سمتهای قبلی تان و حوزه کتابخانه ها دیدید که به نهاد کتابخانه های عمومی آمدید و بر اساس چه سابقه ای از فعالیتهای شما این تغییر مدیریتی صورت گرفت؟

- مهدی معین فر: من تا قبل از عهده دار شدن مسئولیت در نهاد کتابخانه های عمومی، سفیر ایران در ایرلند جنوبی بودم. در آن زمان کتابخانه های عمومی کشور در وضعیت بسیار نامطلوبی قرار داشت و از سوی دیگر مدیریتهای قبلی من هم خیلی مدیریتهای خاصی نبود و در واقع مدیریتهای عمومی بود. بعد از اینکه از سفارتخانه ایران در ایرلند به کشور بازگشتم به دعوت علی لاریجانی که به تازگی وزیر ارشاد شده بود این مسئولیت را پذیرفتم.

در سال 72 که این مسئولیت را پذیرفتید، فکر می کردید مهمترین مسئله و مشکلی که کتابخانه های عمومی کشور با آن درگیر بوده و می بایست برای آن فکر عاجلی کرد چه بود؟

- من دقیقاً به خاطر ندارم که در زمان پیروزی انقلاب ما چند کتابخانه عمومی داشتیم اما این را می دانم که پس از انقلاب و با آغاز جنگ ایران و عراق نهادهایی از جمله کتابخانه های عمومی- که ارتباطی به جنگ نداشتند و در واقع در حاشیه مسائل نظامی قرار گرفتند - از اعتبار خود ساقط شدند و متاسفانه این حوزه مورد بی مهری شدیدی واقع شد. اما جنگ که به پایان رسید به این حوزه مانند دیگر حوزه های مغفول مانده توجه شد. در سال 72 که من مسئولیت نهاد کتابخانه ها را قبول کردم حدود 580 کتابخانه عمومی در کشور وجود داشت اما هنوز جایگاه مهمی حتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشتند هر چند که نقش شان در ساخت فرهنگ عمومی کشور بسیار زیاد بود. البته در یکی دو سال پایانی وزارت سید محمد خاتمی در ارشاد سعی شد توجه بیشتری به این مقوله بشود و در همین راستا جای مستقلی را برای هیئت امنای نهاد کتابخانه ها در نظر گرفتند و سعی کردند کتابخانه ها را از عزلت در بیاورند.

* شیوه اداره کتابخانه های عمومی از همان ابتدا به شکل هیئت امنایی بوده است. یعنی با وجود اینکه نهاد کتابخانه های عمومی به عنوان نهادی عمومی و غیر دولتی تعریف شده اما هم کارهای مربوط به سیاستگذاری و هم بحث تامین منابع مالی و منابع مورد نیاز خود کتابخانه ها (کتاب و نشریات و...) از همان ابتدا با نطر وزارت ارشاد صورت می گرفته است یا اینکه دست کم این کار به صورت غیر مستقیم انجام می شده. به هر حال سایه این وزارتخانه بر سر نهاد بوده است. با توجه به اینکه شما 9 سال دبیرکل هیئت امنای نهاد کتابخانه های عمومی کشور بوده اید، این امر را نقطه ای مثبت ارزیابی می کنید یا خیر؟ و اگر نه راهکار جایگزین به نظرتان چه می تواند باشد؟

- نهاد در سال 72 نهاد مستقلی نبود و زیر نظر وزارت ارشاد بود و دبیرکل هیئت امنا هم یکی از مدیران تحت امر وزیر ارشاد بود.

* یعنی دبیرکل نهاد به عنوان یک معاونت در وزارت ارشاد عمل می کرد؟

- بله. اصلاً نهاد مستقلی نبود و اعتباراتش از وزارت ارشاد می آمد. سازمان مدیریت و برنامه ریزی هم با همین رویکرد به کتابخانه ها نگاه می کرد و اعتباراتی که برای آن مقرر می کرد در قالب بودجه های وزارت ارشاد بود. یکی از نقیصه هایی که وجود داشت همان است که شما به آن اشاره کردید؛ یعنی کتابخانه های با آن گستردگی عملاً در وابستگی به وزارت ارشاد و ادارات کل ارشاد در استانها مانده بودند و نگاه واقع گرایانه و درستی به آنها نمی شد. با کوششهایی هم که صورت گرفت تازه دبیرخانه هیئت امنای نهاد توانست خودش را در وزارت ارشاد و کتابخانه های عمومی نیز در سازمان ادارات کل ارشاد جا بیندازند. با کوششهایی که شد تمام شاخصهای این حوزه بعد از یک دهه افزایش پیدا کرد و مثلا 580 کتابخانه به 1680 کتابخانه در سال 81 افزایش پیدا کرد. تعداد مراجعین، کتابهای موجود در کتابخانه ها، مساحت آنها و بسیاری موارد دیگر هم همین طور شد. سیاستی که برای این قضیه در پیش گرفته شد این بود که نقش هیئت امنا را در کتابخانه ها غلیظ کردیم و افرادی را که برای این هیئت آوردیم، افراد شاخصی بودند. در دوره من اعضای هیئت امنا شخص وزیر ارشاد بود که آن زمان آقایان علی لاریجانی، مصطفی میرسلیم، عطا الله مهاجرانی و احمد مسجد جامعی این سمت را بر عهده داشتند. اعضای هیئت امنا هم افراد شاخصی بودند؛ خاتمی که بعداً رئیس جمهور شد، اژه ای که مشاور رئیس جمهور وقت بود، مرحوم سیدجعفر شهیدی و افراد دیگر. ما به موازات تشکیل مداوم جلسات هیئت امنای نهاد که با هدف بالا رفتن وزنه این هیئت در رده سازمانی ارشاد انجام می شد، سعی می کردیم مقدمات قانونی کاری را فراهم کنیم که هیئت امنا بتواند به صورت نهادی مستقل کار کند و بتواند از درآمد شهرداریها درصدی را به خودش اختصاص دهد. نهایتاً در سال 81 و در واقع آخرین سال فعالیت من در نهاد بود که موفق شدیم پیش نویسی قانونی را تدوین کنیم و آن در کمیسیونهای هیئت دولت تصویب شد و به مجلس رفت که بعد از آن من دیگر از هیئت امنا رفتم و 6 ماه بعد این قانون در مجلس تصویب شد و هم اکنون هم نهاد کتابخانه های عمومی کشور به عنوان نهادی مستقل عمل می کند اما نهاد مستقلی که هنوز وزارت ارشاد به عنوان یک پدر بر آن تسلط دارد.

* بعد از گذشت آن سالها الان می توان گفت که بخش زیادی از مشکلات نهاد و کتابخانه های عمومی کشور به همین مصوبه ای که به آن اشاره کردید بر می گردد یعنی اختصاص نیم درصد از کل درآمد شهرداریها به کتابخانه ها. از این نظر که اولاً بسیاری از شهرداریها تا همین چند وقت پیش این مبلغ را پرداخت نمی کردند و می توان گفت این مصوبه قانونی اهرم اجرایی نداشته و یا ندارد. این مصوبه ای که شما تدوین کردید چقدر قابلیت اجرا داشت و اگر داشت چرا اجرایی نشد؟

- به هر حال این کار بسیار سختی است. چرا که مثلاً شهرداری تهران می گوید من 70، 80 فرهنگسرا دارم و کتابخانه های خوبی هم در آنها وجود دارد، ضمن اینکه زیر نظر هیئت امنای نهاد هم نیستند. به نظر من برای بهبود وضعیت باید سیاستهایی به کار برد که شهرداریها را در اداره کتابخانه شریک کرد. انجمن کتابخانه های عمومی شهر و استان باید نقش شهرداران را در این انجمنها هر چه پررنگتر بکنند که آنها (شهرداران) نیز کتابخانه ها را متعلق به خودشان ببینند نه متعلق به دستگاهی دیگر. اگر موفق شویم به این سمت برویم، شهرداریها هم در آن هزینه می کنند و اینجاست که هیئت امنای نهاد کتابخانه های عمومی کشور می تواند نقش اصلی خود را که همان سیاستگذاری و نظارت بر اجرای این سیاستهاست اجرا کند. منظورم این است که لزومی به جابجایی منابع مالی نیست و به نظرم اگر منتظر چنین اتفاقی باشیم به هیچ وجه این قانون اجرا نمی شود. یعنی این نیم درصد در قالب انجمنی که نقش شهرداری در آن نقش پررنگی باشد به راحتی قابل هزینه شدن است.

* در بخش قبلی صحبت هایتان درباره شیوه حضور وزارت ارشاد در نهاد کتابخانه ها صحبت کردید. به نظر شما رابطه ارشاد با نهاد باید چگونه باشد و آیا انفکاک این نهاد غیر دولتی از وزارت ارشاد در شرایط فعلی که تقریباً همه منابع مالی و مکتوب مورد نیاز کتابخانه ها از وزارت ارشاد می آید، امکانپذیر است؟

- من اگر گفتم ارشاد برای نهاد به عنوان یک پدرخوانده عمل می کند، به این نکته هم معتقدم که اگر وزارت ارشاد همین الان چتر حمایتی خود را از روی هیئت امنای نهاد بردارد، نهاد نمی تواند در کارش موفق باشد و هر چند که نهاد طبق قانون نهادی غیر دولتی است، اگر حمایتهای وزارت ارشاد از نهاد قطع شود مطمئناً برای کتابخانه ها مشکل به وجود می آید. آن چیزی که مد نظر من بوده و هست این است که آن قانون مربوط به نیم درصد که در مجلس تصویب شده، قانون خوبی است و اگر به همان صورتی که نقش وزارت ارشاد و دیگر دستگاهها در حمایت از نهاد در آن قانون دیده شده اجرا شود، عملکرد مثبتی به همراه خواهد داشت.                  

آقای معین فر بر اساس سند چشم انداز 20 ساله نظام قرار است تا سال 1404 ایران اولین کشور منطقه از لحاظ تعداد کتابخانه ها، دارا بودن منابع کتابخانه ای، خود کتابخوانی و موارد دیگر بشود اما آمارهای موجود نشان می دهد هنوز با این آمارها بسیار فاصله داریم. سوال من این است که اولاً به چه شکل می توان آمار کتابخوانی را در ایران بالا برد و دیگر اینکه به نظر شما ساخت کتابخانه ها بدون جذب نیروی متخصص مورد نیاز که باید به عنوان کتابدار در آن مشغول به کار شود و یا بدون وجود منابع و کتابهایی که بتوانند مخاطب را جذب کنند، چه فایده ای می تواند داشته باشد؟

- کتابخانه اساساً به یک نوع محدود نمی شود و انواع و اقسام کتابخانه داریم؛ کتابخانه های مدارس، کتابخانه های دانشگاهی، کتابخانه های تخصصی و کتابخانه های عمومی. ما کتابخانه عمومی در ایران کم نداریم و همین الان اگر نسبت کتابخانه های عمومی به جمعیت - به غیر از شهر تهران - را حساب کنیم، آمارهای بسیار شاخصی به دست خواهیم آورد. اساساً تعداد کتابخانه های عمومی ما بسیار زیاد است و حتی دیگر کشورها به اندازه ما کتابخانه عمومی ندارند ولی چیزی که ما نداریم انواع دیگر کتابخانه هاست. مثلاً اینکه برخی مدارس و دانشگاه های ما کتابخانه ندارند و چون این طور نیست، توقعاتی که از کتابخانه های مدارس، دانشگاهی و تخصصی وجود دارد به سمت کتابخانه های عمومی سر ریز می شود و به همین خاطر وقتی به کتابخانه های عمومی می روید، بچه های نوجوان و جوانی را می بینید که درسهای کنکوری را می خوانند و کتابخانه تبدیل شده است به قرائت خانه. وقتی هم از آنها در مورد منابع مورد نیازشان می پرسید به شما خواهند گفت که "راضی نیستیم چرا که اینجا کتابهای حل المسائل ندارد!". یا اینکه با دانشجویانی برخورد می کنید که به دنبال کتابهای رشته های تحصیلی خودشان از قبیل مکانیک، مهندسی، فیزیک کوانتوم و... هستند و مسلماً از خدمات آن کتابخانه عمومی راضی نیستند. چون وضعیت به این شکل است اگر موفقیتهایی هم در راستای ایجاد کتابخانه های عمومی داشته ایم، خودش را نشان نمی دهد. شهری مانند پاریس با تمام عظمت اش 52 کتابخانه عمومی دارد و اصلاً مثل ما نیستند که در هر بخشی از یک شهر یک کتابخانه عمومی داشته باشیم. مساله الان این است که آیا می توانیم ادعا کنیم کتابخانه های عمومی ما بهترین خدمات را ارائه می دهند؟ بهترین کتابها را در اختیار خواننده قرار می دهند؟ کتابخانه هایمان آن قدر جذاب هست که بتواند بچه های ما را به سمت خود بکشاند؟ به نظر من کتابخانه های عمومی در حال حاضر نمی توانند این خدمات را ارائه بدهند. البته این به صنعت نشر ما هم بر می گردد؛ جذاب بودن کتابخانه ها و افزایش مراجعه قشر تحصیلکرده به آنها منوط به جذاب و پیشرو بودن صنعت نشر ماست که تیراژهای 500، 1000 و 1500 نسخه کتابها وضعیت این صنعت را به خوبی نشان می دهد.

* من در ادامه اشاره شما به وضعیت صنعت نشرمان می خواهم همین جا به موضوع دیگری هم بپردازیم؛ می توان گفت که در یکی دو سال اخیر سیاستهای گریزاننده ای در حوزه تهیه منابع برای کتابخانه های عمومی اعمال می شود. سوالم این است که آیا اعمال این سیاستها اعضا و مراجعین کتابخانه های عمومی را از آنها دور نمی کند؟

- صد در صد این گونه خواهد بود و این به کتابخانه ها بسیار لطمه می زند. چون بحث سلایق شخصی پیش می آید و اگر من نوعی در یک منصب قرار می گیرم و فکر می کنم از مسئولین قبلی و از مسئولین بعدی و اصلاً از مردم هم بیشتر می فهمم آن وقت است که بر اساس برداشتها و سلایق شخصی ام اعمال سیاست می کنم و از هر چیزی خوشم بیاید می گویم خوب است و از هر چیزی هم بدم بیاید می گویم بد است. متاسفانه این لطمات بسیار زیادی می تواند به حوزه مورد نظر بزند. یعنی وقتی ما فکر می کنیم بیشتر از مردم و هر شخص دیگری دلمان برای مردم می سوزد و در واقع خودمان را محور تشخیص قرار دهیم، این ضایعات پیش می آید. البته اگر شما از آن مسئول بپرسید، می گوید من خودم را محور قرار نداده ام بلکه دین یا ارزشهای اخلاقی را قرار داده ام غافل از اینکه اگر درباره این موضوعات اتفاق نظر وجود داشت، آن مسئولان قبلی هم که کافر نبوده اند و در همین نظام اسلامی مدیر بوده اند و اگر برداشتها این گونه باشد، اصلاً سنگ روی سنگ بند نمی شود. متاسفانه اعمال این گونه سیاستها لطمات زیادی به کتابخانه ها می زند. به هر حال هیئتی که تا الان برای کتابخانه ها کتاب تهیه می کردند، هیئت ذی صلاحی بوده اند و می بایست اجازه داد کار با همین تفاوت سلیقه ها پیش برود تا جوانان خودشان را رفیق و همراه کتابخانه ها ببینند.

* چندی است که برای کتابخانه های عمومی نشریات هم خریداری نمی شود و قرار است یکی دو ماه دیگر این کار از سر گرفته شود. دلیلی هم که برای توقف خرید برخی نشریات به ویژه ادبی ذکر می شد، بالا بودن سطح آنها بود که نمی توانند نیاز مخاطبان کتابخانه های عمومی را برآورد کنند. می خواستم بپرسم که به نظر شما همین کار چقدر به صاحبان نشریات ما که بخشی از صنعت نشر به حساب می آیند، هم از جهت مادی و هم از جهت فرهنگی لطمه می زند؟

- با توجه به اینکه کتابخانه عمومی محل مراجعه عموم مردم است باید این انگیزه را در مخاطبان به وجود بیاورد که به آن مراجعه کنند و از آن بهره مند شوند.

* یادم می آید زمانی که کم سن و سال تر بودم و به کتابخانه عمومی شهرمان می رفتم، کتابدار همان کسی بود که قفسه ها را تمیز می کرد و دستی روی میزهای مطالعه می کشید. چنین شخصی لزوماً تخصص کتابداری هم نداشت و البته کشو برگردانی هم در کتابخانه نبود چه برسد به اینکه شما را راهنمایی کند که این سیستم جستجوی منابع چیست؟ منظورم این نیست که وضعیت الان هم همینطور است کما اینکه در حال حاضر ما فارغ التحصیلان زیادی در رشته کتابداری و اطلاع رسانی داریم. به نظر شما جایگاه کتابدار در یک کتابخانه کجاست؟

- من با این اظهار نظر شما موافق نیستم و به نظرم کتابدارانی که در کتابخانه های عمومی هستند نیروهای قابلی هستند به خصوص کتابداران قدیمی. اگر شما می دانستید که این افراد با چه گرفتاری های مالی مواجه بودند و همچنان کتابخانه ها را اداره می کردند، به اهمیت کار آنها پی می بردید. حداقل این است که الان می توانم بگویم تا زمانی که من در نهاد مسئولیت داشتم، نتوانستم مشکلات مالی آنها را حل کنم و آخر کار هم شرمنده آنها شدم و...

* منظور من این نبود که کتابدارهایی که در کتابخانه ها مشغول به کار هستند همگی این وضعیت را دارند. بحث من درباره جایگاه تحصیلات مرتبط با این رشته و اهمیت آن در یک کتابخانه عمومی بود...  

- رشته کتابداری در ایران رشته ای قدیمی نیست و اساساً نگاه به این رشته نگاه درست و واقع بینانه ای نبود و فکر می کردند کتابداری کاری مثل انبارداری است. اما از سالهای 75، 76 به بعد این رشته در دانشگاه های مختلف پا گرفت و چون اهمیت کتابخانه های عمومی روز به روز افزایش پیدا کرد، کار کتابداری هم خود به خود حیثیت پیدا کرد. اما در فاصله ای که فارغ التحصیل کتابداری نداشتیم اجباراً از رشته های دیگر می آمدند و دوره های کتابداری می گذراندند. من همیشه اعتقاد داشته ام که اگر کسی در رشته ای تحصیل نکرده باشد، دلیل ندارد در کاری هم که می کند علاقمند باشد. همانطور که گفتم در یک برهه از زمان این اتفاقات افتاد اما خوشبختانه رشته کتابداری رشته پرارزشی شده و تصورم این است که در سالهای اخیر هم از همین رشته جذب کتابخانه ها شده باشند به علاوه اینکه کسانی هم که از قبل در کتابخانه ها بودند و فارغ التحصیل کتابداری نبودند، دوره های مربوطه را به میزان کافی گذرانده اند.

* آمارها نشان می دهد وضعیت کتابخوانی در کشور ما اگر نگوئیم بحرانی است لااقل نگران کننده است. خیلی هم بر سر این آمارها توافقی وجود ندارد. با توجه به وضعیت فعلی کتابخانه ها و همچنین صنعت نشر ما، شما چقدر امیدوار هستید که کتابخانه های عمومی بتوانند در میزان کتابخوانی هم تاثیر داشته باشند؟

- من خیلی با آمارهایی که گفتید موافق نیستم چرا که هیچ کس میزان کتابخوانی را در کشور اندازه نگرفته است. اما وقتی صحبت از مطالعه می کنیم باید ببینیم منظورمان دقیقاً چیست؟ به هر صورت می توان در یک توصیف کلی گفت این میزان در کشور ما رضایت بخش نیست و این به خاطر این است که در مدارسمان مسئله ای با عنوان تربیت کتابخوانی نداریم و کاری نمی کنیم که بچه هایمان با کتاب مانوس باشند. آن قدر مساله کنکور ذهنمان را به خود مشغول کرده که الان دیگر کلاسهای کنکور از مقطع دبیرستان به مقاطع راهنمایی و حتی دبستان کشیده شده است. مسائل مبتذل و ضد فرهنگی از این دست و اینکه والدین فرزندان ما می خواهند بچه هایشان دکتر و مهندس شوند، نوعی انحراف فکری است. از طرف دیگر باید منابع جذاب مکتوبی وجود داشته باشد که این بچه ها جذب آن شوند. در خصوص کتابهای دینی باید گفت ما دچار نوعی تکرار هستیم، در مسائل دیگر از جمله متون اجتماعی هم که محدودیتهای زیادی وجود دارد و نمی توان همه چیز را نوشت. پس نمی توان خیلی امید داشت که فرزندان ما به راحتی جذب کتابخانه ها شوند و متاسفانه این قیف جذابیت در کتابخانه های عمومی دارد روز به روز تنگ تر می شود.

کد خبر 630624

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha