۲۸ بهمن ۱۳۸۶، ۱۳:۲۵

فلسفه دین در جهان معاصر (7)

ساحتهای گوناگون گفتگو با خدا

ساحتهای گوناگون گفتگو با خدا

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: با رشد ادیان ابراهیمی و مطرح شدن خدای متشخص و واحد، بحث در مورد نسبت انسان با خدا بجد مطرح شد. در این میان مواجهه‌های متفاوت انسان با مبدأی هستی محور بحثهای نظری زیادی بوده‌اند. فلسفه دین هم بدین موضوع عطف‌توجه نشان داده است.

در میان تعاریف گوناگونی که برای دعا برشمرده اند تعریفی هم بر " گفتگو با خدا" تأکید کرده است. به تعبیری دیگر، در این تعریف اس و اساس دعا مکالمه ای که انسان با خدا برقرار می‌کند نامیده شده است. اگر این تفسیر از دعا را بپذیریم یکی از پرسشهای مهمی که فراروی ما قرار می‌گیرد آن است که چه نسبتی میان "گفتگوی انسان با خدا" و "گفتگوهایی که آدمی با انسانهای دیگر برقرار می‌کند" وجود دارد.

عارفان و متکلمان به ما گوشزد کرده‌اند که در مراوده انسان با خدا همیشه دو صورت کلی و کلان وجود دارند: یا ما خدا را به صورت مثالی  مدنظر می‌گیریم و با او ارتباط برقرار می‌کنیم یا او را منزه از همه تشبیهات در نظر می‌گیریم و به رابطه با او می‌اندیشیم. یعنی انسان همیشه میان دو وادی تشبیه و تنزیه در ارتباط با خدا سرگردان است. این نکته البته دشواری مکالمه با راز هستی را نشان می‌دهد.

آدمیان همیشه با فهمها و ادراکات خویش به سراغ همه موضوعات و از جمله خدا می‌روند و بالاخره نمی‌توان نادیده گرفت که فهم آدمی در قبال آن موجودات مطلق بسی محدود و مقید است و ناگزیر است با مقدمات و شرایطی ، آن گفتگوی ایده آل و آرمانی را محقق سازد و در این بین گفتگو با انسان دیگر و مواجهه با دنیای هزارتوی او می‌تواند در حکم این مقدمه و شرط عمل کند. تصویری که انسان می‌تواند از گفتگو با خدا داشته باشد بجد متأثر از تجربیات دیگر آدمی است و در این بین تجربه گفتگوی انسان با انسان دیگر، می‌تواند شبیه‌ترین تجربه به مکالمه با راز هستی قلمداد شود.

 در گفتگو با دیگری گونه‌ای یکسانی میان طرفین گفتگو وجود دارد که در گفتگوی انسان با خدا این نوع رابطه برقرار نیست. یعنی در گفتگوی انسانی افراد کم و بیش از عقول برابری برخوردارند و از جهت جنبه‌های انسانی هم به یکدیگر نزدیکند. اما در گفتگو با راز هستی ما با موجودی روبروییم که مطلق مجسم و مجسمه مطلق است و بنابراین این دو نوع رابطه تفاوتهای بنیادینی  با هم دارند.

اما به نظر ما همین تفاوتهای اندکی که میان انسانهای متفاوت وجود دارند: افراد از چشم اندازهای متفاوتی بهره‌مندند و توانایی‌های عقلی نسبتاً متفاوتی دارند و حتی با رویکردهای متفاوت و انگیزه های مختلفی پا به وادی گفتگو می‌گذارند می‌توانند شمه‌ای از تفاوتهای اساسی انسان و راز هستی را در مراوده شان برایمان بازگو کنند.

ما نه تنها در مواجهه با راز هستی که در زندگی اجتماعی مان هم با روابطی روبروییم که یک طرف آن روابط، تفاوتهای مهمی با دیگر طرف آن دارد و در بسیاری از اوقات این تفاوت به صورت تفوق سلسله مراتبی در می‌آید. تشخیص این تفاوتها مطمئناً در مکالمه با راز هستی نیز ما را به تفاوتهای عظیمان با عقل مطلق جهان و راز هستی متوجه می‌کند.

اگر چیزی در گفتگو با دیگر انسانها آموخته باشیم مطمئناً یکی از این امور می‌تواند این باشد که گفتگو یک تاریخ دارد و انسان در طول این تاریخ پخته می‌شود و می‌تواند مکالمه‌های بهتری را با دیگر افراد سامان دهد. به تعبیری دیگر، گفتگوی انسان با دیگر افراد یک فرایند ناتمام  است که هر چه به پیش می‌رود ما بیشتر به عمق نامحدود آن واقف می‌شویم. در باب کمکی که گفتگو با انسانهای دیگر به گفتگو با راز هستی می‌کند بسی بیش از این می‌توان گفت ولی این نکات را می توان به عنوان تذکارهای کلان و کلی مدنظر داشت که می‌توانند به بررسیهای تخصصی تر و ریزتری منجر شوند. 

کد خبر 640322

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha