۱۹ اسفند ۱۳۸۲، ۱۲:۰۰

معرفي كتاب

« نگين تخريب » در حلقه كتابهاي دفاع مقدس

« نگين تخريب » در حلقه كتابهاي دفاع مقدس

نگين تخريب ؛ مروري بر خاطرات و حماسه هاي جاودانه سردار سرافراز سپاه اسلام ، تخريبچي شهيد ، عليرضا عاصمي منتشر شد.

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر : « نگين تخريب » ، اولين كتابي است كه به نحوي جامع به زندگي سراسر حماسه شهيد عليرضا عاصمي عضو شوراي فرماندهي تيپ ويژه پاسداران ، فرمانده تخريب لشكر 42 امام علي (ع) و فرمانده تخريب قرارگاه هاي كربلا ، نجف اشرف و خاتم الانبياء مي پردازد.

در قمستي از مقدمه اين كتاب به قلم محسن اسماعيلي نگاشته شده است ، مي خوانيم : چه كسي باور مي كند جوان لاغر اندام و نحيف كاشمري ، جهان بزرگ و شگفت انگيز هستي را در خود خلاصه كرده باشد ؟ با چه بياني مي توان گسستن همه بندها و تعلقات را در آغاز سير و عنفوان جواني نشان داد و با كدامين واژه مي توان بهجت ناشي از اتصال به معدن عظمت را در گفتار و كردار كساني نماياند كه به مكتب نرفته و خط ننوشته به غمزه مسأله آموز صد مدرس شدند ؟. . .
يادكرد شهيدان سرافراز اين مرزو بوم ، پيش و بيش از آنكه نام آنان را زنده نگه دارد ، موجب طراوت و شادابي دلهاي ماست . . .
گفته ها و ناگفته ها از « عاصمي » فراوان است و اين دفتر تنها يك سخن است از هزاران كه پس از سالها استنكاف كريمانه پدر و خانواده بزرگوارش و با شتابي فراوان بالاخره اجازه نشر يافت.

اين كتاب از چهارده فصل با عناوين مختلف تشكيل شده است . فصل اول ؛ « لبخند نمكين » ، به تولد و دوران كودكي و نوجواني شهيد عاصمي مي پردازد . فصل دوم با عنوان « بچه بسيجي » ماجراي تلاش و كوشش عليرضا براي اعزام به جبهه ها و اولين حضورش در جمع رزمندگان است .

« تخريبچي » عنوان فصل سوم اين كتاب است كه چگونگي ورود شهيد عاصمي را به عرصه پرخطر تخريب شرح مي دهد . فصل چهارم ؛ « مقام جانبازي » ، چنين آغاز مي شود :
عمليات طريق القدس ( بستان ) در آذرماه 60 اولين عملياتي بود كه علي به عنوان نيروي تخريب در آن شركت كرد . از چند شب پيش از عمليات ، من و علي يكي از معبرها را باز كرديم . من جلو بودم ، علي پشت سر من . سه چهار نوار مانده به خاكريز عراق ، روي دو زانو از جا بلند شدم ، سرباز عراقي هم بالاي خاكريز زل زده بود به ميدان ولي من را نديد . كار كه تمام شد با علي برگشتيم بيرون و خبر آماده شدن معبر را به مرتضي تيموري فرمانده تخريب تيپ امام حسين (ع) داديم . قبول نكرد و گفت : برويد دستتان را به خاكريز دشمن بزنيد و مطمئن شويد . گفتم : دست زديم . قبول نكرد ، كه علي را فرستادم ، رفت و دست زد .
شب عمليات براي اطمينان دوباره علي وارد ميدان شد و معبر را چك كرد . من از شدت خستگي بيرون ميدان چرتي زدم كه وقتي بيدار شدم ، خبر مجروحيت علي را شنيد م .

فصل پنجم با عنوان « باقيات الصالحات » خاطرات عمليات محرم و رمضان و والفجر مقدماتي را در بر دارد .  فصل ششم كه طولاني ترين فصل كتاب است ، با عنوان « برادر علي » به زواياي روحي و اخلاقي شهيد عاصمي مي پردازد.

پدر گرامي شهيدان عباس و عليرضا عاصمي

فصل هفتم كتاب ؛ « عباس ثاني » ماجراي شهادت برادر علي ، عباس عاصمي است . خواهر علي در قسمتي از اين فصل درباره خبر شهادت برادر ديگرش عباس مي گويد: . . . خبر شهادت او را به من و پدرم دادند . پدرم تا شنيد ، گفت : انا لله و انا اليه راجعون . كم كم همه خانواده با خبر شدند الا مادرم . چون در همان روزها قرار بود خداوند نوزادي به او عنايت كند . . .

شهيدان عباس و عليرضا عاصمي

. . . پدرم همان شب صحبت كرد كه جنازه را به مادر عباس نشان دهند ، ولي دكتر مي گفت كه در اين وضعيت تا چند روز نبايد به ايشان استرس وارد شود . نهايتا پذيرفتند كه براي چند دقيقه اي اين كار را بكنند . ساعت 12 شب بود كه فرزند متولد شد ، موقع سحر ، پدرم كنار تخت مادر رفت . مادرم با تعجب پرسيده بود كه چرا الآن آمدي ؟ گفت : نگران شما بودم . پرسيد كه اسم بچه چيست ؟ پدرم گفت : عباس ثاني.

شهيد عاصمي در جمع رزمندگان تخريب( نفر پنجم از راست )

فصل هشتم با عنوان « اردوگاه شهداي تخريب » حاوي خاطرات ديگري ازدوران جبهه شهيد عاصمي است . « يادگاري » عنوان فصل نهم اين كتاب است كه به زندگي خانوادگي علي و ازدواج او مي پردازد .عناوين فصل هاي دهم تا سيزدهم كتاب كه حاوي خاطرات گوناگون همرزمان علي است بدين شرح است : طلائيه ، بال به آتش گره زدن - حماسه خندق - هركه از پل بگذرد خندان بود - كاك علي .

آخرين وداع مردم كاشمر با سردار شهيد عليرضا عاصمي

و بالاخره فصل پاياني كتاب با عنوان « بي غسل و كفن » فصل شهادت علي است .

مجيد جعفرآبادي كه گردآوري و تأليف اين كتاب را بعهده داشته است ، خود از همرزمان شهيد عاصمي است . و بدون شك اين مسئله تآثير به سزايي در ترسيم هرچه بهتر زواياي پنهان شخصيتي شهيد عاصمي داشته است .

نگين تخريب روايتي مستند و جذاب دارد . بهره گيري همزمان از دو قالب روايتي « داناي كل » و « من راوي » و نيز بستر هيجان انگيز خاطرات ، كه مختص رزمندگان تخريب است چنان خواننده را با خود درگير مي كند كه تا پايان كتاب دست از همراهي سطور نمي كشد . و محوريت شهيد عاصمي در محتوا و مطالب كتاب سيرو سلوكي عارفانه را براي خواننده  به ارمغان مي آورد . چندانكه در فصل شهادت او چشمانش ديگر تاب ندارد كه نبارد .

صفحات پاياني كتاب با عكس هاي زيبايي از علي و اطرافيانش مزين شده است . و حسن ختامي است بر اين سفر عارفانه . 

« نگين تخريب » در 240 صفحه و با شمارگان 3000 جلد و قيمت 1400 تومان در قطع رقعي توسط كنگره بزرگداشت سرداران و بيست و سه هزار شهيد استان خراسان منتشر و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است .
  

کد خبر 64182

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha