۳ فروردین ۱۳۸۷، ۱۰:۴۹

دیدار نوروزی با موسیقیدانان /

موسیقی، نوروز و روح خدا

موسیقی، نوروز و روح خدا

خبرگزاری مهر - گروه موسیقی: مجید کیانی نوازنده سنتور گفت : موسیقی ما در صدای سازها، فواصل و ملودیهایی که دارد تاثیر گرفته از طبیعت است، طبیعتی که تجلی روح خداوند است .

*خبرگزاری مهر - گروه موسیقی : چرا هنر موسیقی را پیشه خود برای زندگی انتخاب کردید؟ 

- مجید کیانی : از دوران کودکی ارتباط عجیب و غریبی با طبیعت داشتم و هر زمان که به آن دوران فکر می کنم تنها روزهای خوش قدم زدن در گندم زارهای اطراف خانه پدری ام و یا شبهای پرستاره را به یاد می آورم و انگار به جای آدمیزاد با خاک ، باد، درخت و زمین ارتباط بیشتری برقرار می کردم و درست به دلیل همین گشت و گذار در دل طبیعت بود که موسیقی را شناختم و تصمیم گرفتم که این هنر را یاد بگیرم البته ناگفته نماند که مدتی بین موسیقی و نقاشی سرگردان بودم.     

*سرگردان ؟

- همان اندازه که موسیقی را دوست داشتم نقاشی کردن را نیز دوست داشتم. در واقع، دیدن طبیعت و تصویر کردن آن بر روی کاغذ سفید برای من بسیار لذت بخش بود به همین دلیل برای اینکه نقاشی را شروع کنم به یک فروشگاه لوازم والتحریر رفتم تا وسایل نقاشی مثل رنگ روغن، آب رنگ بخرم و نقاشی را شروع کنم. وقتی به ویترین فروشگاه نگاه می کردم و هرچه سعی می کردم وارد مغازه شوم و وسایل مورد نیازم را تهیه کنم نتوانستم. درنتیجه پس از این پا و آن پا کردنهای فراوان پشیمان برگشتم و در همان دوران نوجوانی به خودم گفتم که اگر این وسایل را بخرم حتما نقاش می شوم و موسیقی را نمی توانم ادامه دهم به همین دلیل بود که موسیقی را به برای همیشه برگزیدم.

*چطور شد از میان سازهای موسیقی ایران سنتور را انتخاب کردید؟

- دو دایی داشتم که یکی از آنها نی و دیگری ویلن می زد اما هیچ یک از این سازها را دوست نداشتم ولی از تنبک خوشم می آمد در ابتدا هم تنبک زدن را شروع کردم ولی خیلی زود متوجه سازی ذوزنقه ای شکل با جعبه ای بسیار زیبا شدم و به نظرم آمد سازی با ابهت و ریشه دار است و از همه مهمتر شیوه نواختن آن و نوع صدایی که ایجاد می کرد را بسیار دوست می داشتم. در واقع، زخمه ها و ضربه های آهنگینی که به این ساز وارد می شد دل مرا برده بود. در آن دوران که 10 سال بیشتر نداشتم تصمیم گرفتم خودم سازم را بسازم. تخته ای بزرگ برداشتم و با ابزار نجاری شکل هندسی سنتور را تراشیدم و چون سیم نداشتم با نخ قرقره اتصالات را به هم وصل کردم و زیر هر رشته نخ موانع و یا همان خرک های امروزی را کار گذاشتم و توانستم آهنگی را با آن بزنم و همین علاقه و انگیزه باعث شد تا با یکی از داییها به مغازه ساز فروشی و یک سنتور بخرم.       

*نخستین استاد سنتور شما چه کسی بود ؟

- پس از خرید سنتور مدتهای مدید دنبال معلم خوب گشتم تا اینکه توانستم استاد عباس زندی را که نوازنده خوب سنتور بود و در رادیو ساز می زد را پیدا کنم و مدتی را نزد ایشان موسیقی یاد گرفتم اما بعد احساس کردم که آن نوع موسیقی که من می خواهم آن چیزی نیست که در حال حاضر آموزش می بینم، در نتیجه پس از تحقیقهای بسیار به هنرستان شبانه موسیقی معرفی شدم و در آنجا اسامی اساتید بزرگی چون عبدالله خان دوامی، علی اکبرخان شهنازی،فرامرز پایور،علی تجویدی،رحمت الله بدیعی را دیدم که در هنرستان تدریس می کردند وقتی اسامی این استادان را دیدم احساس امنیت و آرامش کردم چرا که در رادیو و تلویزیون آن زمان مدام اسامی آنها را می شنیدم و آروز داشتم که از این عزیزان موسیقی یاد بگیرم. بنابراین ورود به هنرستان شبانه روزی برای من یک افتخار بود از همین رو در این مرکز موسیقی را با ردیفهای استاد صبا در نهایت آرامش و آسودگی خیال شروع کردم.

*همزمان با موسیقی رشته دیگری هم تحصیل می کردید؟

- بله من در نوبت صبح در رشته علوم طبیعی و یا همان علوم تجربی فعلی تحصیل می کردم و شبانه موسیقی می خواندم، اما همه زندگی من موسیقی بود و لاغیر در واقع به طور همزمان دو مدرک از هنرستان موسیقی و دبیرستان دریافت کردم.

* بعد از پایان تحصیلات متوسطه باز هم موسیقی را ادامه دادید؟

- خوشبختانه پس از گذراندن دوران سربازی گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تاسیس شد و توانستم پس از آزمون در این دانشکده تحصیل کنم در تمام دوران تحصیل در این دانشکده اتفاقهای عجیب و غریبی برای من افتاد که تا اندازه ای تعیین کننده راه و مسیر شیوه نوازندگی ام بود.

*چطور؟   

- دوستی داشتم به نام فریدون مرادی که کارمند رادیو بود و موسیقی هم می خواند. یک روز از من دعوت کرد به خانه اش بروم تا به اتفاق هم به یک صفحه قدیمی گوش دهیم وقتی صفحه را شنیدم حالم دگرگون شد و به جرأت می گویم که در تمام دوران تحصیل در هنرستان و دانشکده موسیقی چنین صدایی تا آن زمان نشنیده بودم و انگار از همان کودکی دنبال چنین صدایی بودم. صدای ساز این صفحه قدیمی آن قدر مرا تحت تاثیر قرار داد که تصمیم گرفتم موسیقی را از نقطه صفر شروع کنم. خلاصه اینکه صفحه را گرفتم و تمام نتها را با دست نوشتم و نغمه نگاری کردم ، ولی وقتی مجموع  نتها را می زدم با آنچه در صفحه می شنیدم بسیار متفاوت بود درست مثل اینکه آنچه من از صفحه قدیمی می شنیدم مثل یک چراغ روشن بود وآنچه من با همان ترکیب می زدم چراغی خاموش بود.    

*با این چراغ خاموش چه کردید؟

- این موضوع را با استاد برومند در میان گذاشتم و وقتی مشخصات آهنگ را بیان کردم و گفتم مجموع نتها را در دستگاه شور زده است بلافاصله گفت که صدای ساز حبیب سماعی را شنیدم و در ادامه نیز متذکر شد که 12 سال نزد سماعی شاگردی کرده است. وقتی حرفهای نورعلی خان برومند را شنیدم دریافتم که استاد دلخواهم را پیدا کردم و می توانم با برومند مشکلاتم را حل کنم و این در حالی است که تا قبل از این مجموع درسهای استاد برومند را نمی توانستم بپذیرم ولی از آن بعد شاگردی ایشان را کردم چرا که احساس می کردم نزد حبیب سماعی ساز می زنم بنابراین چهارسال دانشگاه نزد ایشان تحصیل کردم و بلافاصله به استخدام مرکز حفظ و اشاعه درآمدم و استاد برومند در این مرکز به عنوان استاد راهنما فعالیت می کرد.

پس از کناره گیری آقای برومند از مرکز حفظ و اشاعه من هم نتوانستم آنجا بمانم و این در حالی بود که حدود یک سال قبل محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ فر از مرکز حفظ و اشاعه بیرون آمده بودند و پس از آن استاد برومند از ما سه نفر دعوت کرد تا با ایشان کار کنیم فرصت بی نظیری به دست آوردم چراکه در تمام سالهای تحصیل در دانشگاه و یا حتی زمانی که در مرکز حفظ و اشاعه کار می کردم به اندازه دوسالی که نزد برومند شاگردی کردم برای من مفید نبود من در این دو سال نه تنها موسیقی بلکه با روح والای این هنر نیز آشنا شدم .

*چطور شد نزد استاد دوامی کار کردید؟

- یکی از زیباترین روزهای زندگی من برنامه موسیقی شیراز بود که آقای برومند سرپرست گروه موسیقی آن برنامه را عهده دار بود. دو سال به درخواست استاد در فستیوال حضور داشتم اما به دلیل علاقه ای که به موسیقی ردیف دستگاه داشتم و از آنچه که معتقدم اساس موسیقی ما تکنوازی و مدلاسیون در دستگاههای مختلف است تصمیم گرفتم تکنوازی سنتور را به طور حرفه ای در هفت دستگاه موسیقی آغاز کنم بنابراین از برومند خواستم تا مرا معاف کند و بعد از آن در شیراز حدود 20 دقیقه اجرای تکنوازی برای من در نظر گرفت.

فرصت خوبی پیدا کردم و توانستم ماهور را با برومند کار بکنم . بعد از آن به دلیل بیماری و کسالت استاد از ایشان اجازه گرفتم که نزد خدمت آقای دوامی کار کنم تا با لحن های آواز و زیباییهایی که در کار او وجود دارد آشنا شوم و خوشبختانه نتایج مثبتی دستگیرم شد و هر روز آن نیز خاطره ای زیبا و دوست داشتنی بود. حدود دو سال در خدمت ایشان موسیقی آموختم و در این مدت یک درس بزرگ از استاد گرفتم که هیچ وقت فراموش نمی کنم.

*چه درسی ؟

- یکی از دل نگرانیهای همیشگی من این بود که با وجود انواع و اقسام موسیقی و تاثیرپذیری مخاطب، تکلیف موسیقی ردیف دستگاهی ما چه می شود و من همین سئوال را از استاد دوامی پرسیدم و ایشان در کمال آرامش به من چنین پاسخ گفت : " تا زمانی که طبیعت وجود دارد این موسیقی هم پایدار خواهد ماند" و این نکته برای من جالب بود طبیعتی که آقای دوامی از آن یاد کرد  طبیعت بدون خدا نبوده و نیست و حالا پس از سالها کار به حرف استاد رسیدم و معتقدم که موسیقی ما در صدای سازها، فواصل و ملودی هایی که دارد تاثیر گرفته از طبیعت است طبیعتی که تجلی روح خداوند است .

* بزرگترین تفریح شما چیست؟

- تعمیر لوازم برقی و الکتریکی منزل را خیلی دوست دارم . دیدن ستاره در شبهای مهتابی هم آرامم می کند و خیلی لذت بخش است، انگار هر ستاره یک نت موسیقی را مانند یک نغمه خوش آوا به صدا در می آورد. 

اگر به عقب برگردید باز هم موسیقی را انتخاب می کنید ؟

صد در صد من از زندگی حرفه و کار خود راضی و خشنود هستم و هر جور که فکر می کنم می بینم که این موسیقی را دوست دارم.  

* نوروزخوانی یکی از میراث کهن ولی فراموش شده ما ایرانیان است که موسیقی نقش بسیاری در آن دارد برای احیای این سنت چه باید کرد؟

- نوروز و مراسم نوروز خوانی بیانگر تحولی معنوی در وح و کالبد بشریت و طبیعت است و زندگی در بهار مانند غنچه در حال شکفتن است و می بینیم که دلها سرور و شادمانی بسیار دارد و در این بین موسیقی هنری است که از روح خدا در طبیعت و انسان جاری شده است که با مراسم نوروز خوانی بیانی تازه از زندگی را به دست می داد ولی متاسفانه از یاد رفته است. به خوبی به یاد دارم که مراسم نوروزخوانی و یا لحظه سال تحویل با آهنگی زیبا در دستگاه چهارگاه برگزار می شد در واقع خود چهارگاه تداعی کننده حس طلوع بود و بسیاری از نوروزخوانیهای محلی مازندران نیز در همین دستگاه اجرا می شد. 

* حرف آخر ...

- در پایان امیدوارم سال 87 سال خوبی برای مردم و هنر موسیقی باشد و آرزو دارم تولید انواع گونه های موسیقی به یک تعادل نسبی برسد و به نوعی موسیقی جدی و هنری مطرح شود.      

کد خبر 647588

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha