به گزارش خبرگزاری مهر، امروز با وجود گذشت چند سال از جنگ افروزی های آمریکا در افغانستان و عراق، نه تنها وعده های داده شده به این دو کشور در زمینه آزادی و دموکراسی محقق نشده، بلکه خشونتهای مرگبار، سیاستهای آمریکا در این دو کشور جنگ زده را زیر سئوال برده است.
تحلیلگران و صاحبنظران آمریکایی با توجه به شکستهای کاملا آشکار راهبرد بوش، نه تنها درعراق و افغانستان، بلکه در تمام خاورمیانه،دیدگاههای مختلفی درباره آینده ترویج دموکراسی(مورد نظرآمریکا) دارند.
"اریک لنگنباچر" ( Eric Langenbacher) استادیار مدعو دانشگاه جرج تاون در گفتگو با نشریه اینترنتی "واشنگتن پریزم" در پاسخ به این پرسش که آیا دموکراسی که قرنها به مفهوم آزادی، عزت، و احترام فردی بوده، به خاطر روش غلط آمریکا واقعا به "کلمه ای کثیف" تبدیل شده است؟ می گوید: امروزه درباره دموکراسی، سوء ظنهای بسیار بیشتری وجود دارد، زیرا وقتی قدرتهایی مانند آمریکا در حرف از دموکراسی و آزادی سخن می گویند، ولی در عمل، سیاست دیگری پیشه می کنند، به آرمانهای (دموکراسی) خیانت می شود.
اریک لنگنباچر می افزاید : متاسفانه تاکنون سیاست آمریکا در برابر خاورمیانه متناقض بوده و کما اینکه بسیاری از ناظران، در رویکرد آمریکا به ترویج و ارتقاء دموکراسی، سیاستی دوگانه را مشاهده می کنند. زیرا همانگونه که "نیکلاس بلنفور" در سال ۲٠٠٦ (١٣۸۵) در مقاله مجله "تایم" ذکر کرد،"تمرکز برای برقراری دموکراسی همواره بر دشمنان منطقه ای واشنگتن یعنی عراق(دولت صدام)، ایران، و سوریه، و نه بر دوستان مستبد مانند عربستان سعودی، اردن و مصر، بوده است،زیرا در حال حاضر آمریکا همه ساله به اردن ۵٠٠ میلیون، و به مصر ۲ میلیارد دلار کمک می کند. قرار است عربستان سعودی نیز ۲٠ میلیارد دلار اسلحه و مهمات از آمریکا دریافت نماید.
استادیار مدعو دانشگاه جرج تاون در ادامه می گوید: از سوی دیگر، رهبران ایران، سوریه و غزه تنها مورد انتقاد و سخنان خصمانه قرار می گیرند، و از آنها خواسته می شود به سمت دموکراسی بروند، به اعتقاد من آمریکا نیاز دارد رفتاری یکسان و قابل اتکاء از خود نشان بدهد، و برای تمام کشورها خواهان روشی مشابه باشد. ما نمی توانیم گزینش و انتخاب کنیم."
آمریکا تنها در صورتی از نهادهای دموکراتیک و انتخابات عادلانه حمایت می کند که نتایج آنها به سود منافع راهبردی خودش باشد. |
لنگنباچر |
لنگنباچر براین عقیده است که در حال حاضرروش آمریکا بر این متمرکزست که از یک طرف رهبری حماس را که در غزه مسقراست، تخریب کند، و در همان حین در کرانه باختری از ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش فتح به عنوان حزب واقعی مردم فلسطین حمایت کند.
به نظر می رسد زمانی که دولت بوش در سال ۲٠٠٣ (١٣۸۲) "راهبرد پیشرفت آزادی" خود را ارائه نمود، مقامهای آمریکایی آمادگی نداشتند احزابی چون حماس در فلسطین، حزب الله در لبنان و اخوان المسلمین در مصر، درپی انتخابات دموکراتیک به چنین قدرت سیاسی و فرهنگی دست پیدا کنند. در پی انتخابات دموکراتیک، آمریکا باید بیشتر آماده باشد که احزاب اسلامی در منطقه به پیروزی دست پیدا کنند،زیرا این احزاب جایگزین ملی گرایی عربی شده اند، ملی گرایانی که پس از جنگهای نخستین سالهای دهه ١٩٧٠ (١٣۵٠) اعراب با اسرائیل، شکستی مفتضحانه را پذیرفتند.
"مونا یعقوبیان"از دیگرکارشناسان منتقد سیاست خارجی آمریکا درخاورمیانه، در گزارش اخیر خود برای "مؤسسه صلح آمریکا" استدلال می کند که "احزاب جدید اسلامی در خاورمیانه بسیج گسترده ای از مردم طبقه پایین را ایجاد کرده اند که رهبری این شبکه ها اغلب جوان و پرتحرک هستند، و با جوامع خود پیوندهای قوی دارند که بدون تردید نیروی محرکه سیاست در خاورمیانه را شکل خواهد داد.
یعقوبیان ابرازعقیده می کند: این واقعیتی است که اگر آمریکا می خواهد از روش دموکراتیزه شدن در منطقه حمایت کند، باید با آن کنار بیاید.
"شادی حمید" مدیر پژوهشهای "پروژه دموکراسی خاورمیانه" مستقر در واشنگتن،براین باوراست که دموکراسی در خاورمیانه "با رنگ و بوی اسلامی برقرار خواهد شد. اگر (آمریکا) علاقه ندارد این مسئله را بپذیرد، پس ما باید روزی این موضوع را اعلام کنیم، و دیگر از تظاهر به این موضوع که به حمایت از حقوق بشر و آزادی در خارج اهمیت می دهیم،دست برداریم ."
نظر شما