به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این همایش محمدعلی موحد نویسنده و پژوهشگر ادبی با اشاره به سخنرانی سال گذشته اش درباره یکی از آثار عطار، سخن اش را با یک مزاح آغاز کرد و گفت: سال گذشتی درباره الهی نامه سخن گفتم و آرزو کردم که شفیعی کدکنی این کتاب را هر چه زودتر تصحیح کند. اگر می دانستم به این زودی آرزویم برآورده می شود، برای تورم هم آرزویی می کردم!
شفیعی کدکنی عطار را بو داده است
وی در ادامه افزود: شفیعی کدکنی این بخت را داشته است که با آدمهایی مانند ابوسعید ابوالخیر، بایزید بسطامی و عطار نیشابوری سر و کار داشته باشد و از این نظر به عقیده من او مصداق این شعر مولاناست که "جانی که رو آن سو کند / با بایزید او خو کند... یا با سنایی رو کند / یا بو دهد عطار را". نمی دانم آن معنی که از "بو دادن" در ذهن من هست همان بوده که در ذهن مولانا بوده یا نه؟ اما به نظر من شفیعی کدکنی عطار را بو داده است.
این پژوهشگر ادبی در توضیح معنی مورد نظرش از این مفهوم اضافه کرد: یک معنی بو دادن در ادبیات فارسی این است که ثقل و جان میوه ای مانند یک بادام یا پسته را از آن بر بگیری دیگر اینکه آن زمان که این کار انجام شد، عطری که از این میوه نرم شده و خوردنی متصاعد می شود فوق العاده است. شفیعی عطار را به معنی واقعی کلمه بو داده است؛ هم کلامش را برای کسانی مانند من که در خواندن متن مشکل دارند، نرم کرده و هم اینکه کاری کرده عطری زیبا از عطار متصاعد شود. از این نظر باید گفت عطار از بزرگان خوش شانس ماست و بزرگان دیگر کمتر مانند او چنین اقبالی به آنها رو کرده است.
موحد در ادامه به روند عطارپژوهی اشاره کرد و گقت: به عقیده من کاری که "هلموت ریتر" (مورخ ادبی) در خصوص عطار کرده دارای اهمیت است؛ او نگاه عطار را به مسائلی مانند زندگی، مرگ، عشق، دیوانگی و ... به ما نشان داده است. از نظر او دیوانه های عطار دیوانه نیستند و تنها آدمهایی هستند که قید ارتباطات و آداب و رسوم زمانه شان را زده اند و از این نظر آدمهای آزاده ای هستند و اتفاقاً مشاعرشان خوب کار می کند.
وی سپس به انتقادات شاعران و پژوهشگرانی مانند جلال الدین همایی و مهدی حمیدی شیرازی به عطار و آثارش پرداخت و تاکید کرد: به عقیده من اینها جفایی است که در حق عطار شده است؛ شعر او آن قدر بی پیرایه، صمیمی، عالی و در اوج است که کمتر نظیری دارد. همایی او را با سلطان ولد مقایسه کرده است در حالی که اگر تنها در قصه شیخ صنعان عطار بنگریم در می یابیم که این اثر فوق العاده است.
عطار مترجمی زبردست بوده است
محمدعلی موحد عطار را همچنین مترجمی زبردست دانست و افزود: یکی از هنرهای عطار ترجمه اوست که البته کمتر درباره این وجه از زندگی اش سخن گفته شده است اما اگر تذکره الاولیا یا معراج نامه بایزید بسطامی را با متن اصلی عربی اش مقایسه کنید آن زمان این هنر او مشخص می شود. هنر دیگر او قصه گویی است؛ او 282 قصه در الهی نامه، 347 قصه در مصیبت نامه، 898 قصه در مجموع مثنوی هایش و 918 قصه در تذکره الاولیا دارد که به همراه 511 حکایتی که درباره دیوانگان گفته رقم خیره کننده ای را نشان می دهد و حکایت از قریحه حکایت گویی اش می کند.
برای درک آثار عطار باید به درون منظومه فکری و هنری او رفت
در ادامه این همایش احمد جلالی پژوهشگر ادبی که سمت ریاست کتابخانه مجلس را نیز عهده دار است در سخنانی درباره زبان عطار از دیدگاه شفیعی کدکنی گفت: کدکنی از دو جهت به این مقوله پرداخته است؛ یکی کمک به فهم زبان عطار به معنای عام و دیگری کمک به فهم لهجه خراسانی - که هم او و هم همشهری اش عطار به آن لهجه سخن می گویند. شفیعی به منظومه های نظری و هنری عطار هم به مثابه یک دستور راهنما در تشخیص ذائقه هنری و زیبایی شناسانه عطار پرداخته است که خارج از آن منظومه نمی توان انتظار درک آثار عطار را داشت؛ منظومه ای که موضوع اش عالم راز و مقوله های زشتی و زیبایی است نه صدق و کذب.
وی نیز به انتقادهای منتقدین آثار عطار پاسخ داد و افزود: نمی توان از بیرون و با معیارهایی خارج از این منظو مه ای به آن نگریست و آن را مورد داوری قرار داد. چرا که مثلاً در منظومه عطار بر خلاف بسیاری دیگر اضداد قابل جمع اند و برای اینکه از جهان عطار لذت ببریم باید با معیارهای او به درون آثارش برویم. کسی که از بیرون بخواهد قضاوت کند به همانی می رسد که دکتر حمیدی رسیده است که می گوید: عطار شعر را به لباس گدایان درآورده و به واقع بنیانگذار نخستین ولگردی های شعر فارسی است و از بینشی بس خُرد نشات گرفته است.
جلالی با بیان اینکه عرفان فهم هنرمندانه دین است، گفت: شعر عرفانی نیز هنر اندر هنر است و التذاذ ما از شعر عطار بدون فهم مبانی و زبان این دو (عرفان و شعر عرفانی) نه تنها اوج نمی گیرد که با مشکل مواجه می شود چنان که در مورد حمیدی صورت گرفته است؛ در حالی که استاد و مرجع تقلید او بدیع الزمان فروزانفر با استفاده از دیوان شمس و مولانا به درون جهان عطار رفته و از آن هم لذت برده است. از سوی دیگر باید گفت، خواندن مومنانه یک متن ایمانی با خواندن غیر مومنانه آن اساساً دو نتیجه متفاوت می دهد این امر در مورد متون هنری هم صدق می کند.
در ادامه همایش "عطار به روایت شفیعی کدکنی" همچنین مقاله محمود فتوحی پژوهشگر ادبی نیز که به دلیل مشکلاتی نتوانسته بود از مشهد به تهران بیاید و در همایش حضور پیدا کند، ارائه شد.
در سال مولوی بخت عطار بلندتر از او بود
فتوحی در مقاله اش آورده است: سال 1386 گر چه به نام مولوی بود اما در این سال بخت فرید الدین عطار نیشابوری بلندتر بود چرا که بخش عمده دستاورد چهل سال تحقیق بگانه عطار شناس امروز روانه بازار فرهنگ و ادب شد. از دیرباز چنین رخدادی در تاریخ تحقیقات ایران شناسی بی سابقه بوده است. در این سالها کمتر کسی با چنان دانش ژرف و عشق شگرفی بخش اعظم عمر خویش را صرف پژوهش آثار و افکار یک شاعر یا نویسنده کرده خاصه در روزگار ما که عزمها و فرصتها پران تر از ابر بهاری شده اند.
او سپس به بررسی مختارنامه عطار پرداخته و افزوده است: عطار بنا به گفته خودش (در مقدمه منثور مختارنامه) شش هزار رباعی داشته که حدود2200 رباعی را در مختارنامه گردآوری کرده است. شاید عطار نیشابوری هم تحت تاثیر سنت عصری اش از شش هزار رباعی خود 2279 رباعی را در 50 باب تنظیم کرده و نام مختارنامه بر آن نهاده که از چند جهت حائز اهمیت است: یکی آنکه در میان آثار موجود مقدم بر دیگران است. دیگر اینکه به شاعر بزرگی چون عطار تعلق دارد و سوم اینکه زادگاه این رباعیات همان شهری است که رباعیاتش به نام خیام جهانی شده است.
مقدمه شفیعی کدکنی بر مختارنامه نادرستی آرای بسیاری از مورخان ادبی جهان را درباره عطار ثابت کرد
فتوحی در ادامه به ارزشهای مختارنامه پرداخته و گفته است: مختارنامه مقدمه ای شش صفحه ای به قلم خود شاعر دارد. عطار در این مقدمه به تصریح از شش اثر مسلم خود نام برده و از شستن و سوزاندن شرح القلب و جواهرنامه و هزار رباعی خود یاد کرده است. این مقدمه برای عطار شناسان سخت در خور اهمیت است. شفیعی کدکنی در مقدمه محققانه بر این کتاب (1358) افقهای تازه ای در حوزه عطار شناسی گشود که در شناخت آثار مسلم عطار بسیار اهمیت دارد. این مقدمه نادرستی آرا و خطاهای بزرگ بسیاری از مورخان ادبی همچون هلموت ریتر، یان ریپکا و یوگنی ادواردوویچ برتلس و محققان ایرانی همچون فروزانفر، نفیسی، سهیلی خوانساری و دیگران درباره عطار را نشان می دهد.
وی افزوده است: مختارنامه از حیث خیام شناسی حائز اهمیت است. به طور کلی باب 44 با عنوان "در قلندریات و خمریات" حاوی 76 رباعی با محتوای دم غنیمت شمردن، زهد ستیزی، ریاستیزی، مرگ اندیشی، گذار عمر و زوال زندگی است. این باب که سخت شبیه به ذهنیت خیامی است (رباعی ش 1690، 1701-، 1703، 1718) با بقیه بابها تفاوت اساسی دارد. حدود شش رباعی منسوب به خیام نیز در همین باب آمده است. با این حال محتوای برخی رباعیات در این باب با ذهنیت معروف خیامی تفاوت دارد، مثلا اندیشه توبه در پایان کار در رباعی 1688.
این پژوهشگر ادبی در عین حال تاکید کرده است: با وجود همه ارزشها که بر این کتاب مترتب است، چند نکته را در باب مختارنامه و رباعیات عطار نباید نادیده گرفت. نخست اینکه نسخه های خطی موجود ( 731 و 826 هجری قمری) حدود بیش از یکصد سال پس از درگذشت شاعر کتابت شده است. در فاصله این سالها کتاب نزهه المجالس تالیف شده که حاوی بیش از چهار هزار رباعی از شاعران مشهور فارسی زبان است. در این کتاب تنها یک رباعی (شماره 1275) به نام عطار آمده که آن هم در مختارنامه نیست حال آن که از خیام 36 رباعی نقل کرده است. آیا در این مدت مختارنامه به اشتهار نرسیده، یا به دست مولف نرسیده است؟ دیگر اینکه در مقایسه رباعیات عطار با رباعیات شاعران پیش از وی که در نزهه المجالس نقل شده گاه می بینیم که برخی مضمونهای رباعیات عطار سخت نزدیک به رباعیات شاعران هم عصر یا قبل از اوست.
مختارنامه عطار حاوی ایده هایی سخت متناقض است
وی همچنین به احوال متناقض در رباعیات پرداخته و گفته است: مختارنامه هم رباعی های پست و بلند بسیار دارد و هم ایده های سخت متناقض. اگر چنان که برخی گفته اند چنین فرض کنیم که رباعیات مختارنامه از نوع "رباعیات پیوسته است" یعنی شاعر رباعی های هر فصل را به صور پیوسته در یک زمان تصنیف کرده، در این صورت تناقضهای جدی در آن پذیرفتنی نیست. از طرفی عطار خود در مقدمه منثور متذکر شده که جمعا 6000 رباعی داشته، هزار تای آن را شسته و حدود 2200 رباعی را در مختارنامه گرد آورده و الباقی را در دیوان گذاشته است. به احتمال قوی این کار را در پایان عمرش انجام داده چرا که هم در مقدمه از شهرت همه آثارش یاد کرده و هم فصل چهل و نهم کتاب را با عنوان "در صفت پیری و آخر عمر" نام دارد و باید حاصل ایام کهولت شاعر باشد. دکتر شفیعی در مقدمه دلیل این تناقض احوال و گفتار عطار را به نیکی بیان کرده است. در رباعی، تجربه و لحظه شاعرانه بر قالب و فرم تقدیم دارد. رباعی محصول لحظه هاست. یعنی در هر رباعی شاهر از یک لحظه سخن می گوید و لحظه های زندگی هر انسانی در طول عمر خویش بسی گونه گون و متلون است. بنابراین تناقض و تنوع در رباعیات امری طبیعی خواهد بود.
فتوحی افزوده است: سبک رباعیات موجود در مختارنامه از لحاظ محتوا و نوع ذهنیت شاعرانه به سبک شاعری عطار بسیار نزدیک است. بابهای نخست از لحاظ عنوان بندی و مفاهیم به مقدمه مثنوی های وی شباهت دارد. بابهای 8 تا 28 به اندیشه های دینی و تعالیم صوفیانه که در مثنوی های عطار و کتاب تذکره الاولیا دیده می شود. از باب 29 به بعد روح نمادگرای عطار را به وضوح می بینیم.
درد از درونمایه های بزرگ آثار عطار است
وی همچنین به نمادگرایی در آثار عطار پرداخته و افزوده است: عطار نیشابوری در کتابهای مختلف خود و به ویژه در مختارنامه و منطق الطیر موفق به تدوین یک نظام نمادین منسجم شد و از رهگذر همین نظام نمادین در میان شاعران عارف به سبکی یگانه دست یافت. در مختارنامه هر بابی را به یک رمز اختصاص داده است. در هر کدام از این بابها یک پدیده طبیعی را در کانون نگاه خود می نهد و در چندین رباعی، چندان دامنه مضمون سازی و وصف را می گستراند که آن پدیده به یک رمز عمیق بدل می شود. پروانه ( باب 49) گل ( باب 45) شمع ( باب 47) صبح ( باب 46 ) اجزاء بدن معشوق، زلف و چشم و قد و لب و ... از نمادهای مطرح در این کتاب اند. مثلا در باب چهل و نهم در 56 رباعی "گل " را به گونه های مختلف تصویر کرده است. او وصف را تا آنجا می کشد که هاله ای رمز آلود گرد گل می تند و گل را به رمزی بدل می سازد سرشار از مفاهیم "شتاب رفتن، ناپایداری، غرور، خونین دلی، موجودی که شکوفایی اش در فروپاشی است" و سرانجام گل در گلزار رباعیات عطار به رمز ناپایداری انسان بدل می شود. این سبک به ذهنیت نمادگرایانه عطار بسیار نزدیک است. نمادهایی مانند "بحر، دریا، قلزم" و بن مایه تصویری "ذره" و ... در رباعیات وی هم زیاد آمده است. همچنین مفاهیمی مانند " کل و جزء"، حیرت، درد که از درونمایه های بزرگ آثار عطار است در مختارنامه دستمایه مضمون سازی و بیان شاعرانه شیخ قرار گرفته است.
مریم حسینی پژوهشگر ادبی و از دانشجویان محمدرضا شفیعی کدکنی در ادامه همایش "عطار به روایت شفیعی کدکنی" به بررسی کتاب "زبور پارسی" اثر این استاد ادبیات پرداخت و گفت: اگر سال 627 هجری قمری را سال وفات عطار بدانیم، می توانیم بگوئیم که به فاصله 800 سال از مرگ او، یکی از فرزندان خلف اش از ده کدکن و از توابع نیشابور - زادگاه عطار- برخاسته که عشق به ابوسعید و عطار در جانش وجود دارد و این را در کتاب "زبور پارسی" نشان داده است. 100 صفحه اول این کتاب به زندگی عطار می پردازد که حاصل پرسشهای بیشماری است که شفیعی کدکنی با آنها درگیر بوده است.
فقط در زمان حیات عطار 24 عطار نام می زیسته اند
وی افزود: کدکنی نخستین شاعر شعر پارسی را ابوذر بوزجانی دانسته و همچنین درباره پیشینه شاعری عطار تحقیق کرده و نسب او را به شاعری شکرنام بازگردانده است و می گوید که احتمالاً او استاد عطار بوده است. زبور فارسی اساساً به زندگی عطار می پردازد و در واقع فرصتی است که به همه شک و تردیدها درباره عطار، نام او، محل زندگی اش، صدق و کذب انتساب مختار نامه و خسرونامه به او و بسیاری تردیدهای دیگر پایان دهد مخصوصاً این ابهام که عطار مشهور کدام عطار بوده است؟
وی در توضیح این موضوع گفت: در زمان عطار و حتی پس از او شاعران و افراد زیادی آمدند و با نام عطار شعرهایی سرودند و به گفته شفیعی کدکنی تنها در زمان حیات عطار 24 عطار وجود داشته اند که البته او (کدکنی) آنها را شناسایی و معرفی کرده است.
منطق الطیر عطار، حدیقه سنایی و مثنوی مولوی سه راس مثلث عرفانی ایران اند
در ادامه این همایش محمود عابدی نسخه پژوه و منتقد ادبی با اشاره به اهمیت مشهورترین اثر عطار در میان فارسی زبانان - منطق الطیر - گفت: منطق الطیر در گستره زبان و ادبیات فارسی به اندازه ای کتاب عجیبی است که به حق باید آن را راسی از مثلثی عرفانی دانست که حدیقه سنایی و مثنوی مولوی دو راس دیگر آن اند و عجیب نیست اگر حسام الدین چلبی به مولانا یادآوری می کند - یا گفته اند که یادآوری می کند - که "اسرار غزلیات بسیار شد و خوب است خداوندگار کتابی به وزن منطق الطیر بسرایند."
وی با مقایسه اجمالی آثار عطار، مولانا و سنایی با یکدیگر، افزود: در میان این شاعران سنایی بیشتر رو به جامعه دارد و عرفان او عرفان مردمی است. سنایی جسماً و روحا با پای برهنه و بی خانمان و همیشه و همیشه در سفر بوده است. در هیچ شهری مقیم نیست و شهربند هیچ محدوده ای نیست و بیشتر نقدهایش هم نقدهای زنده ای است. اما عطار در خودش است و سیر روحانی اش از خودش آغاز می شود و به خودش هم ختم می شود. زبانش هم به همین گونه زبانی خاص است با اینکه باید گفت همان زبان قرن ششمی و اوایل قرن هفتمی است.
رد پای شیخ صنعان در پس پرده بهترین اشعار حافظ دیده می شود
عابدی داستان شیخ صنعان عطار را از هسته های مرکزی آثار مورد استفاده حافظ دانست و گفت: داستان شیخ صنعان که قلب منطق الطیر است از اندوخته های اصلی و مرکزی اشعار حافظ است و از پس پرده بهترین اشعار او حکایت شیخ صنعان که داستان عبور از همه ارزشهای متعارف و آداب نظام خانقاهی است، دیده می شود. عطار می رفت و مریدانش را پراکنده می کرد نه اینکه آنها را از پی خود بیاورد.
این نسخه پژوه در ادامه با بیان اینکه تصحیح شفیعی کدکنی از آثار عطار کار بزرگی بوده است، به دو نسخه مورد استفاده کدکنی در این کار اشاره کرد و افزود: نسخه های مراغی که کدکنی از آنها استفاده کرده خود نسخ معماواری است؛ از این نظر که این دو با دو خط متفاوت نوشته شده اند و معلوم نیست کاتب آنها که بوده و چگونه می نوشته است؟ دیگر اینکه در هر دو این نسخ تاریخ مبهم است و دلیل این کار هم معلوم نیست. با این وجود بی تردید این نسخه ها معتبرترین نسخه های موجود از آثار عطار است در عین اینکه باید اضافه کرد که یکی از نسخه ها 23 بیت عطار را ندارد و دیگری 320 بیت او را.
محمود عابدی با بیان اینکه عطار به قیل و قال اعتنایی نداشته و از زیاده گویی هم لذت نمی برده، به خواست خودش دقایقی پیش از پایان زمان تعیین شده برای سخنرانی اش به سخن خود خاتمه داد.
در پایان همایش "عطار به روایت شفیعی کدکنی" مهدی محبتی متتقد ادبی هم به بررسی "مصیبت نامه" آخرین کتاب عطار پرداخت و گفت: کلیت آثار عطار دغدغه ای است برای گذشتن از ظاهر جهان و رسیدن به ملکوت، و تمام زندگی او به این سمت است که به مغر هستی و عمق آن برسد.
عطار مرد درد است
وی با اشاره به استقبال گسترده مخاطبان ایرانی از منطق الطیر عطار و بی اعتنایی آنها به مصیبت نامه او، تاکید کرد: عطار مرد درد است و تمام زندگی او یک منحنی هنری است به سمت کشف و درک این نکته که حقیقت هستی در بواطن آن است نه در ظواهرش. با این حال و با وجود استقبال از منطق الطیر او باید گفت اشکالاتی بر این اثر وارد است؛ در بسیاری اوقات سیمرغ را حق تعالی فرض کرده اند در صورتی که منطق منطق الطیر مانع از قبول این برداشت است؛ سیمرغ یکی از جلوه های حق تعالی است و مثلاً می توان آن را حضرت جبرئیل یا یکی از مقربان درگاه حق تعالی دانست.
محبتی اضافه کرد: رهبری این مرغان هم خالی از اشکال نیست؛ یعنی با وجود رای فقها در مورد انجام قرعه در این گونه موارد، قرعه کشی برای انتخاب رهبر در عین اینکه ساده ترین انتخاب است بهترین انتخاب نیست. دیگر اینکه معلوم نیست چرا عطار هدهد را به عنوان رهبر انتخاب کرده است؟ عدم تناسب الگوهای پرندگان با سالکان از دیگر عیوب منطق الطیر است. همچنین به آن اندازه که در منطق الطیر به تبادل سخنان پرندگان به یکدیگر پرداخته شده به خود سلوک پرداخته نشده است و در واقع تناسب منطقی بین بدنه داستان و اصل داستان که رسیدن به حضرت سیمرغ است وجود ندارد.
نام مصیبت نامه در بی اقبالی ایرانی ها به آن تاثیر داشته است
این منتقد ادبی به ویژگی های مصیبت نامه هم پرداخت و گفت: مصیبت نامه حاصل درگیری یک انسان دردمند در درون خودش با خودش است و هر چه از آغاز داستان به پایان آن حرکت می کنیم از آفاق به درون آدمی می رسیم. اگر مرغان منطق الطیر موجوداتی بیرونی اند و باید سلوکی را برای رسیدن به سیمرغ طی کنند، مصیبت نامه یک سفر درونی است و این مصیبت نامه کسی غیر از عطار نیست. این کتاب از حیث ساختار بیرونی و محتوا بسیار غنی تر از منطق الطیر است با این وجود طرح ساده منطق الطیر و نام جالب آن در مقابل طرح پیچیده مصیبت نامه و نام مصیبت بار آن از جاذبه ها و دافعه های هر دو کتاب است.
در همایش "عطار نیشابوری به روایت شفیعی کدکنی" که در آستانه 25 فروردین روز بزرگداشت عطار برگزار شد، برخی از چهره های ادبی کشور مانند رضا سیدحسینی، محمود دولت آبادی، مجدالدین طباطبایی، اسماعیل سعادت، تهمورث ساجدی و صفدر تقی زاده حضور داشتند ولی با این وجود محمدرضا شفیعی کدکنی به این همایش نیامد.
نظر شما