زبان در درون خود سرچشمههایی دارد که به آن اجازه میدهد خلاقانه به کار گرفته شود. دو روش مهمی که در آنها این سرچشمهها قابل دریافت هستند عبارتند ازخلق استعارات و شکل دادن به گفتهها. ریکور در کتاب "نقش استعاره" به این موضوع میپردازد که شکل زباشناسانهای وجود دارد که معنا را از طریق قدرت زنده استعارات خلق و زایش مجدد می کند. نزد او استعارات جدید، روشی نو را در بازیابی سرچشمهها نشان می دهند. آنها به طور خلاقانهای زبان را شکل می دهند اما نمیتوان آنها را تزییندهنده صرف دانست.
استعارات از قابلیتهای هوشمندانه در خود برخوردارند و بدون باقی ماندن در سطح زبان شفاهی قابل درک نیستند. به روشی مشابه عمل نقل کردن طرحها و ویژگیهای جدیدی را خلق میکند که بهوسیله آنها نیز معانی جدید را ایجاد میکند. بنابراین علیرغم قوانین و علائم حاکم بر زبان، برای آگاه شدن از سرچشمههای نقلی و استعارهای موجود در آن، باید خلاقانه رفتار کرد و معانی جدید تولید کرد.
چهار روش ادای بیان که در آنالوژی ریکور در میان متن و عمل رخ می دهد و با سیستم زبان تمایز دارد، از اهمیت فراوان برخوردار هستند. اول، نظام زبان به همان شکلی که ساختارگرایان دریافته بودند ظاهری و فاقد زمان است اما گفتگو در بعضی از لحظات خاص اتفاق می افتد. دوم، نظام زبانی خودمختار است اما گفتگو همیشه به شخصی برمیگردد که میگوید یا مینویسد یا میشنود یا میخواند. سوم با وجودی که یک نظام زبانی با در نظر گرفتن این موضوع که علائم مورد نیاز ارتباط است شرط لازم برای برقرای ارتباط محسوب میشود. و چهارم، علائم در یک نظام زبانی تنها به دیگر علائم درون آن رجوع پیدا میکنند اما گفتگو به دنیایی که توسط آن توصیف، بیان یا ارائه می شود برمیگردد.
عمل مشابه گفتگو است چراکه هر فرد برای منطقی ساختن هر عملی، باید بداند که معنای آن از وقوع آن به عنوان یک حادثه زمانی - فضایی خاص متمایز است. با این همه، هر عمل واقعی معنادار است چون فعل سر زده از شخص در یک لحظه خاص است.
ریکور برای مشخص کردن مشابهت میان گفتگو و عمل، تئوری عمل بیانی را مطرح ساخت. ابتدا عمل تا زمانی که دارای محتوای پیشنهادی برای شناسایی و بازشناسی است، از ساختار رفتاری بهره میبرد. به عنوان مثال، ما میتوانیم فعالیت لباس پوشیدن یا کندن زمین را در زمانی که شخصی در حال انجام آن است بازشناسیم.
در گام بعدی، عمل ویژگیهای حین رفتاری دارد که اعمال بیانی در گفتگو را بازسازی میکند. هر گونهای از عمل، قوانین ساختاری دارد؛ قوانینی که یک عمل را نوع خاصی از عمل میکنند. یک مثال روشن از ویژگی حین رفتاری اعمال، آن چیزی است که در قول و وعده اتفاق میافتد. به عنوان مثال، اعمال از نوع خاص میتوانند در فضای مناسب، یک وعده بی کم و کاست از آنچه که قول شفاهی میتواند انجام دهد در نظر گرفته شود.
با این همه ریکور آشکارا به بحث در مورد مشابهت در عمل پیش رفتاری گفتگو نمیپردازد. همانطور که ما میتوانیم تصور کنیم که چگونه احتمال میرود مردم نسبت به چیزهایی که ما ممکن است بگوییم یا بنویسیم، واکنش نشان میدهند، ما از این قدرت برخورداریم که میتوانیم تصور کنیم که چگونه احتمال میرود نسبت به چیزی که ما ممکن است انجام دهیم واکنش نشان دهند.
نظر شما