امروز شصت سال از اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیستها و تشکیل رژیم غاصب اسرائیل می گذرد. البته سرزمین مقدس اسلامی فلسطین بیش از سی سال پیش از آن در اشغال انگلیس استعمار بود که در این مدت، زمینه اشغال فلسطین از سوی صهیونیستها را با آوردن یهودیان از اقصی نقاط دنیا به آنجا فراهم کرد.
طبق اعلام مسئولان رژیم صهیونیستی، این رژیم در نظر دارد به مناسبت شصتمین سال اشغال فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی، مراسم جشنی در تمام مناطق صهیونیست نشین فلسطین با دعوت از برخی شخصیتهای سیاسی جهان برگزار نمایند و نمایندگی های این رژیم در کشورهای مختلف جهان نیز به همین مناسبت برنامه هایی را در نظر گرفته اند.
از جمله شخصیتهایی که در این مراسم دعوت شده و اعلام آمادگی کرده اند افرادی چون بیل کلینتون و جرج بوش (روسای جمهور سابق و فعلی آمریکا) و برخی روسای کشورهای غربی و عربی است. حتی مبارک رئیس جمهور عربی مصر پیشنهاد برگزاری یک نشست ویژه در زمان برگزاری این جشنواره در "شرم الشیخ" با حضور بوش، اولمرت، ابومازن و عبدالله دوم را داده است.
جدای از اینکه حضور مقامهای کشورهای عربی و اسلامی در این مراسم، خیانت به آرمانهای ملت فلسطین که به واقع همان آرمانهای امت عربی و اسلامی است و این مقامها باید در نزد مردم خویش پاسخگوی این عمل غیراسلامی و غیرملی خود که به واقع خیانت به ملت خود است، باشند؛ برگزاری این جشنواره توسط صهیونیستها از ابعاد مختلف قابل تامل است.
واقعیت آن است که اسرائیل پس از شصت سال از هنگام تاسیس که با اشغال توام با خشونت نظامی سرزمین فلسطین بوده است، در سراشیبی قرار گرفته و به سمت فروپاشی حرکت می کند و صدای لرزیدن ستونهای این کاخ بلند و امن ادعایی صهیونیستها هر روز شدیدتر و بلندتر از پیش شنیده می شود، تحلیلگران موارد زیر را به عنوان نشانه های این فروپاشی ذکر کرده اند:
1- احساس ناامنی و عدم اطمینان سراسر فلسطین اشغالی و صهیونیستها را فرا گرفته و هر روز بر شدت و دامنه این احساس افزوده می شود و این موضوع را آشکارا در سخنان مسئولان صهیونیستی و برنامه های آنان می توان مشاهده کرد. در این راستا می توان به سخنان ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل در رادیو تل آویو اشاره کرد که گفت : جبهه شمالی برای اسرائیل از حساسیت خاصی برخوردار است و ما درصدد ایجاد بحران نظامی در آنجا نیستیم. همچنین هراس صهیونیستها از حمله به هواپیماهای این رژیم که روزنامه یدیعوت آحارونت به آن اشاره کرده است یا کابوس دائمی صهیونیستها از جمله سوریه و یا حزب الله به اسرائیل که ایهود باراک این هراس را با توصیه به سوریه و حزب الله برای عدم حمله به اسرائیل نشان داده است.
2- شدت و فراگیری مقاومت فلسطینی علیه اقدام خشونت بار صهیونیستها و به کارگیری ابزار و شیوه های جدید مقاومت از سوی فلسطینی ها و ناتوانی ارتش در مهار و خاموش کردن قیام ضد صهیونیستی مردم فلسطین، با وجود پیگیری و شدت حملات صهیونیستها به فلسطینیان با همه توان نظامی، حقیقتا صهیونیستها را سرخورده و مایوس کرده است.
3- ورود گسترده جوانان فلسطینی (اعم از زن و مرد) به صحنه مبارزات ضد اشغالگری که حاکی از تداوم و گسترش این مبارزات در آینده است. هدف قرار دادن کودکان و نوجوانان توسط صهیونیستها نیز حاکی از این نگرانی آنان است. همچنین شهادت کودکان و نوجوانان فلسطینی خود موج مخالفتهای ضد صهیونیستی را در سراسر جهان و حتی در میان صهیونیستها دامن زده است.
4- افزایش مخالفتهای ضد صهیونیستی در منطقه با توجه به موج بیداری اسلامی که عقبه حمایتی اسرائیل در منطقه را که دولت های عربی و اسلامی باشند، سخت به چالش کشیده است.
5- کم رنگ شدن و از بین رفتن هراس از اسرائیل و در میان گروه های مقاومت منطقه ای و کشورهای منطقه و پیدا شدن و افزایش این احساس که اسرائیل را می توان به راحتی در جنگها شکست داد که این خود مانع مهمی در پیشبرد سیاستها و برنامه های این رژیم در منطقه است.
6- افزایش مخالفتهای ضد اسرائیلی و از دیگر سو افزایش حمایتها از ملت فلسطین در سطح بین المللی با وجود افزایش موج حمایتهای دیپلماتیک و رسانه ای در کشورهای غربی از این رژیم، مشکل جدی دیگر صهیونیستهای اشغالگر است.
7- توجه کشورهای عربی و اسلامی به ظرفیتهای قدرت خویش در منطقه و اولویت دادن به منافع مشترک اسلامی به دلیل احساس خطری که پیوسته از سوی رژیم صهیونیستی مطرح است. این امر افزایش همکاری های مشترک کشورهای اسلامی در موضوعات مختلف را به دنبال داشته است.
8- کاهش ورود گروه های یهودی از دیگر نقاط جهان به فلسطین مشکل بنیادی اسرائیل به شمار می رود، زیرا موجودیت این رژیم بر اساس ورود و اسکان یهودیان تعریف شده است که اینک این اساس در حال فرو ریختن است.
9- پیدا شدن شکاف در میان صهیونیستها که هر روز بر عمق این شکاف و شقاق افزوده می شود از جمله اختلاف میان ارتش و دولت و عدم اعتماد به ارتش در حفظ امنیت نزد صهیونیستها و همچنین عدم اعتماد مردم به مسئولان و احزاب سیاسی از نشانه های این شکاف است.
10- دور شدن صهیونیستها از آرمانهای اولیه رژیم صهیونیستی و اهمیت دادن به منافع شخصی نزد آنان که این امر سبب پدیدار شدن موج گسترده فسادهای مالی و اخلاقی در میان صهیونیستها و به ویژه مسئولان دولتی گشته است.
11- اسرائیل پس از شصت سال هنوز نتوانسته هویت ملی را برای صهیونیستها تعریف کند و این امر خود نوعی عدم علاقه به برنامه های احزاب و مسئولان را در نزد مردم گرد آمده از اقصی نقاط دنیا به وجود آورده است و گروه های مردم پیش از آنکه برای خود هویت اسرائیلی و یا حتی یهودی قائل باشند و به هویت ملی کشوری که از آنجا آمده اند اهمیت می دهند. پیدا شدن احزاب مختلفی مانند روسی تبارها، مجاری ها و ... به واسطه فقدان هویت ملی در جامعه است.
12- پیدا شدن فاصله های طبقاتی در میان صهیونیستها حاکی از تقسیم نادرست منابع و وجود تبعیض شدید در رژیم صهیونیستی است. این مسئله خود موجهای اعتراض را برانگیخته است.
13- به چالش کشیده شدن ادعای پاکی نژاد یهود از طریق جذب یهودیان جدید از کشورهای اتیوپی، هند، مغرب، چین و ... و طرح ادعاهایی که اینها از اسباط گم شده بنی اسرائیل هستند و اینک پس از قرنها پیدا شده اند و وارد کردن آنها به فلسطین اشغالی تا بحران کاهش جمعیت که ناشی از عدم استقبال یهودیان اروپا و آمریکا و افزایش خروج یهودیان از فلسطین است، جبران نمایند که البته این عدم استقبال برای ورود به فلسطین و افزایش خروج به دلیل افزایش مبارزات فلسطینیان و احساس فراگیر ناامنی گسترده در این سرزمین است.
14- شدت گیری و دامن گستری موج مخالفتهای سازمان یافته یهودیان جهان با تفکر صهیونیسم و تشکیل حکومت اسرائیل در فلسطین که با مبانی دینی یهود ناسازگار است، به یک مشکل اساسی برای اسرائیل تبدیل شده است.
15- ظهور جریانی در میان نسل جدید صهیونیستها که با خشونت اسرائیلی به شدت مختلف هستند و به انحاء گوناگون با سیاست ها و برنامه های دولت مخالفت می کنند و منادی همزیستی با فلسطینیان به عنوان شهروند با حقوق مساوی هستند. فرار از خدمت در ارتش که اخیرا افزایش پیدا کره و یا آتش زدن پرچم اسرائیل توسط جمعی از نظامیان نمونه بارزی از پیدایش جریان ضد دولتی در میان نسل جوان یهودی در اسرائیل است.
علاوه بر این از آنجایی که مقاومت فلسطینی و لبنانی در مقابل تهاجم توسعه طلبانه اسرائیل، نقاط ضعف اسرائیل و آمریکا را در منطقه آشکار کرده اند، این رژیم تلاش دارد با برگزاری این جشنواره در کنار خرید تجهیزات جدید نظامی از غرب و به ویژه آمریکا و انجام مانورهای نظامی و بعضا نقض حریم هوایی همسایگان خود و تهدید همسایگان و برخی کشورهای منطقه، بر نقاط ضعف و چالشهای موجود در درون خود سرپوش نهاده و خود را همچنان به عنوان یک قدرت مقتدر منطقه ای مطرح نمایند.
حال آنکه شکست چند مرحله ای این رژیم تنها در برابر جریان مقاومت در لبنان نشان داد که این رژیم و حامی اصلی آن یعنی دولت آمریکا چقدر شکننده هستند و اگر دولتهای اسلامی خوب سازماندهی شوند به راحتی نه تنها دشمن را از دستیابی به اهداف خود در تهاجم ناکام می گذارند، بلکه می توانند شکست سنگینی را بر آن تحمیل کنند.
عقب نشینی نیروهای اشغالگر از لبنان دو مرحله : مرحله اول پس از اشغال آن از سال 1982 با ضربات سنگین شهادت طلبانه مبارزان لبنانی علیه مراکز اشغالگران غربی و صهیونیستی و در مرحله دوم فرار صهیونیستها در سال 1379 از جنوب لبنان است و شکست بزرگ آن در نبرد وعده صادق یا جنگ 33 روزه در سال 1385(جولای 2006) را می توان شکست 3 مرحله ای اسرائیل از مقاومت لبنانی دانست. همچنین فرار از غزه پس از 38 سال اشغال آن و مقاومت گسترده فلسطینیان در مناطق اشغالی و به ویژه در باریکه غزه با وجود محاصره شدید آن، همه حاکی از قدرت جریان مقاومت و ناتوانی و ضعف اشغالگران است
مسئولان رژیم صهیونیستی همانطور که بسیاری از اندیشمندان و سیاسیون یهودی جهان و رژیم صهیونیستی اعلام کرده اند به خوبی می دانند که از این گونه اقدامات نتیجه ای برای ماندگاری اسرائیل حاصل نمی شود و این رژیم در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و هیچ چیزی نمی تواند آن را نجات دهد؛ مگر تسلیم شدن در برابر حق و عدالت و واگذاری حاکمیت این سرزمین به صاحبان اصلی آن.
آنان نیک می دانند که این اقدامات تنها می تواند این فروپاشی را به تاخیر اندازد که این وعده الهی و مکرر شده در تاریخ بشریت است.
-----------------------------------------
"احمد روح ا... زاد" کارشناس مسائل خاورمیانه
نظر شما