امانوئل کانت (1724 - 1804) مشهورترین و بزرگترین فیلسوف آلمانی است و برخی او را بزرگترین متفکر غرب و بیشتر او را دست کم یکی از 3 متفکر بزرگ تاریخ فلسفه غرب می شناسند .
در نظام فلسفی کانت، اخلاق جایگاه بسیار مهمی دارد. وی در فلسفه اخلاق خود می کوشید از سویی بین عالم جبری فیزیکی و عالم اختیار انسان، تبیینی موجه ارائه کند و از سوی دیگر با ارائه ملاکی برای اعمال اخلاقی از ارزش گزاره های اخلاقی دفاع کند.
می توان نظریات مختلف درباره گزاره های اخلاقی را به 3 دسته تقسیم کرد. برخی دستورات اخلاقی را به امور تجربی فرو می کاهند و آنها را قضایای تجربی می دانند. برخی دیگر بر آنند که دستورات و مبادی اخلاقی گویای طرز فکر خاص گوینده هستند و به مثابه گزاره نمی توان آنها را محسوب کرد و در واقع تهی از معنا هستند.
چنین طرز فکری میان فیلسوفان پوزیتیویست منطقی به نهایت درجه خود می رسد. دسته سوم نیز مبانی و دستور ذات اخلاقی را به نوعی شهود بازمی گردانند و معتقدند در انسان درک شهودی خاصی نهاده شده که او را از اصول مطلق اخلاقی آگاه می کند. طرز تلقی اخیر به نوعی به مبانی اخلاقی جنبه شناختاری اعطا می کند.
آنچه در این نظریات به نوعی مشهود است همخوانی این نظریات با برخی نظریات فلسفی است. در واقع صاحبان این آرا بیشتر آرای خود را تحت تأثیر مواضع فلسفی خود مطرح می کنند و این از جهتی نقطه قوت این نظریات است، از این نظر که این نظریات درباره اخلاق بر بنای فلسفه استواری ایستاده است، اما از یک نظر به بیشتر این نظریات ، این اشکال وارد است که با انتزاعی کردن و به عبارت بهتر فلسفی کردن موضوع بحث از امور ملموس و تجربیات بی واسطه اخلاقی فاصله می گیرند.
در این میان نظریات فلسفی کانت درباره اخلاق از این نظر دارای امتیاز است. در واقع فلسفه اخلاق کانت این برتری را نسبت به بسیاری از نظریات بدیل خود دارد که در عین اینکه در همه مراحل بسط آن ، مناسبتش را با مبانی فلسفی فیلسوف حفظ می کند در تماس نزدیک و مستقیم با تجربیات اخلاقی است.
کانت 3 اثر معروف درباره فلسفه اخلاق دارد. اولی بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق است که در سال 1785 منتشر شد. کانت در این کتاب می نویسد که قصد تألیف اثری درباره «مابعدالطبیعه اخلاق» را دارد و بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق در واقع پیش درآمدی بر آن اثر است.
هرچند کانت در آن کتاب تنها از «مابعد الطبیعه اخلاق» نام می برد که در آینده در سال 1797 منتشر شد، ولی کتاب «نقد عقل عملی» (1787) نیز برای فهم فلسفه اخلاق کانت از اصلی ترین منابع و بلکه اصلی ترین منبع محسوب می شود.
نظر شما