کیومرث پوراحمد: هر چه در سینما دارم از نادر ابراهیمی است
بی هیچ اغراق باید بگویم که هر آنچه در کارنامه حرفه ای من هست و هر چه در سینما دارم از نادر ابراهیمی شروع شده و سرمنشا آن ابراهیمی است.
کیومرث پوراحمد - کارگردان سینما - در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: به نظرم دغدغه اول ابراهیمی فیلم نبود. اصلی ترین دل مشغولی وی ادبیات بود و حتی در سینما هم که کار می کرد به دیالوگها، نحوه گفتار و دوبله ها بسیار اهمیت می داد و جزئیات آن برایش مهم بود؛ از این رو می توان گفت دغدغه اش بیشتر ادبیات و جنبه های ادبی بود تا سینما و به همین علت بود که کار در این عرصه را ادامه نداد.
وی تصریح کرد: از نظر من مهم ترین بعد زندگی ابراهیمی، بیگانگی او با بخل و تنگ نظری بود؛ به این معنی که بسیار آدم بخشنده ای بود.
کارگردان مجموعه "قصه های مجید" ادامه داد: نادر در سینما حق پدری به گردن من دارد و موقعیت هایی که او در اختیار من گذاشت باعث رشد و پیشرفتم شد.
پوراحمد خاطرنشان کرد: من اولین دستیاری کارگردانی خود را با نادر ابراهیمی و در مجموعه "آتش بدون دود" شروع کردم. توسط یک دوست مشترک به هم معرفی شدیم و بعد از آن، علاقه من و نیز بزرگواری او باعث شد تا آخر سریال ماندگار شوم.
وی درباره مجموعه "سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن" (ساخته نادر ابراهیمی) نیز گفت: این کار یک سریال تربیتی بود؛ همان سریالی که پخش آن به موعد پیروزی انقلاب برخورد کرد و نیمه تمام ماند.
کارگردان فیلم "اتوبوس شب" به علاقه ابراهیمی به کوه و کوهنوردی اشاره کرد و افزود: وی در سریال "تابستان سال آینده" که بر اساس رمان "سختون" ساخته شد نویسنده فیلمنامه بود چون این مجموعه نیز به کوه و کوهنوردی می پرداخت. این سریال را او نوشت اما متاسفانه تلویزیون اجازه درج نامش را در تیتراژ نمی داد و به همین دلیل نام "منصور فرزانه" را به جای نام اصلی اش آوردیم که برگرفته از نام همسرش (فرزانه منصوری) بود؛ همسری که مثل فرشته در دوران بیماری همراه نادر بود.
محمدعلی سپانلو: ما 12 نفر بودیم با سرمایه 1200 تومان
محمد علی سپانلو - شاعر و محقق ادبی - در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: آشنایی من با نادر ابراهیمی به دوران تحصیل در دانشگاه تهران در سال 1337 برمی گردد؛ زمانی که او در دانشکده ادبیات تحصیل می کرد و من در رشته حقوق. البته در سالهای پیشتر و در دبیرستان دارالفنون همدیگر را به چهره می شناختیم اما ارتباطمان در دانشگاه شکل گرفت.
وی درباره فعالیت و همکاریهای مشترک خود با ابراهیمی خاطرنشان کرد: در سال 1339 ما گروهی از جوانان علاقمند به نوشتن، انتشارات طرفه را راه اندازی کردیم. البته این انتشارات محل خاصی نداشت و با سرمایه بسیار اندک 10-12 نفر اعضای گروه تاسیس شد؛ سرمایه ای بالغ بر 1200 تومان. در این میان همه اعضای گروه مثل احمد رضا احمدی، بهرام بیضایی، مهرداد صمدی و اکبر رادی اولین کتابهای خود را چاپ کردند و نادر ابراهیمی نیز اولین اثر خود را به نام "رودخانه ای در شب" در این دوره به چاپ رساند.
این شاعر ادامه داد: گروه ما تا سالهای 44-43 فعالیت خود را ادامه داد و بالغ بر 17عنوان کتاب به چاپ رساند که در این میان ابراهیمی تلاش بسیاری داشت.
وی درباره نوع ارتباط خود با ابراهیمی گفت: در سالهای پیش از انقلاب ارتباط دوستانه مستمری بین ما بود تا جایی که حتی یکی از فرزندان من در یکی از قسمتهای سریال "سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن" (ساخته نادر ابراهیمی) نقش کوچکی بازی کرد اما رابطه ما پس از انقلاب کمرنگ شد.
سپانلو اضافه کرد: در سالهای بیماری نادر، با آنکه از حالش خبر داشتم ولی با او دیداری نداشتم چرا که تحمل دیدن او در این شرایط سخت برایم ممکن نبود و به عبارتی "دل دیدنش را نداشتم".
مولف "نویسندگان پیشرو ایران" تصریح کرد: ابراهیمی در زمینه داستان موفق بود اما در دیگر حوزه ها به حد مناسبی نرسید هر چند که بسیاری از حوزه ها را تجربه کرد. او همچنین ترجمه ای داشت از نویسنده ای به نام آلن پیتون که پیش از او خانم دانشور آن را تحت عنوان "بنال وطن" ترجمه کرده بود اما نادر نام ترجمه خود را "مویه کن سرزمین محبوب" نهاد و این می تواند تفاوت ترجمه و نگاه او را نسبت به دیگران نشان دهد.
علی کاشفی خوانساری: نادر ابراهیمی به نحو غیرقابل باوری تحت تاثیر امام (ره) بود
نادر ابراهیمی تا حدی تحت تاثیر امام خمینی بود که کتابی را با عنوان "سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد" شامل تصورات و تجربیات شخصی خودش از دیدار با امام نوشت.
علی کاشفی خوانساری - نویسنده کودک و نوجوان - در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به آشنایی اش با نادر ابراهیمی از طریق برنامه تلویزیونی "سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن" گفت: آن زمان من کودکی خردسال بودم و عمده آشنایی ام با او از طریق خواندن کتابهایش حاصل می شد. پس از آن در سال 73 به کارگاه دفتر ادبیات ایثار بنیاد جانبازان - کارگاهی که موسس آن مجتبی رحماندوست بود -رفتم. این کارگاه جلسات منظمی داشت که برای جانبازان و معرفی آنان در حوزه ادبیات در نظر گرفته شده بود که در این جلسات نویسندگانی نظیر نادر ابراهیمی، جواد جزینی، ناصر ایرانی، قاسمعلی فراست و محمود جوانبخت حضور داشتند.
وی در ادامه افزود: اما آشنایی اصلی من با نادر ابراهیمی به سال 74 در حوزه هنری برمی گردد که در واحد ادبیات و در کارهای تحقیقی نظیر "عناصر داستان" و "صوفیانه ها و عارفانه ها" - یک جلد آن بیشتر منتشر نشد - همکاری داشتیم.
کاشفی خوانساری درباره دیگر همکاری های خود با ابراهیمی توضیح داد: برنامه ریزی هایی در زمینه تولید کتابهای صوتی انجام شده بود که قرار بود در شرکت "صدا" - که به پیشنهاد حجت الاسلام زم تشکیل شد - منتشر شود. البته تنها دو اثر به نام "بهداشت و سلامتی" و "تاریخ ایران" منتشر شد و خیلی زود به فعالیت خود پایان داد.
وی درباره ویژگی ها و خصیصه های ابراهیمی گفت: وی بسیار جدی و پرشور بود، به شکل بسیار صادقانه ای به بچه ها و کودکان عشق می ورزید و به نحو غیرقابل باوری تحت تاثیر امام (ره) بود. ابراهیمی به نسل نویسندگان انقلاب هم بسیار خوشبین بود.
نورالدین زرین کلک: ابراهیمی با وجود موافقان و مخالفان هرگز موضع خود را رها نمیکرد
نادر ابراهیمی با وجود موافقان و مخالفان، هرگز موضع خویش را رها نمی کرد تا جایی که حتی برای هدفش از آبروی خود مایه می گذاشت.
نورالدین زرین کلک - تصویرگر برخی آثار نادر ابراهیمی - در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: آشنایی من با نادر به اولین کار تصویر کتاب او بازمی گردد. اولین کتاب کودک نادر ابراهیمی در سالهای 48 - 47 به نام "کلاغ ها" نوشته شد. این ارتباط ادامه پیدا کرد تا دهه 50 که با آغاز فعالیت نویسندگی من در حوزه کتاب کودک (اولین کتابم به نام "وقتی که من بچه بودم") همراه بود و او با مهربانی و شفقت، همدلی و همیاری دلسوزانه و صرف وقت، ویرایش کارهای مرا به شکل دوستانه برعهده داشت.
وی در ادامه افزود: همکاری و همیاری نادر ابراهیمی در این دوره به قدری بود که در اینجا باید عنوان کنم که او حق بزرگی بر گردن من داشت.
زرین کلک همچنین درباره نوع کار ابراهیمی در حوزه تصویرگری گفت: ابراهیمی در مقطعی کار تصویرگری انجام داد اما عمده فعالیت او در این عرصه نقاشی هایی بود که بر روی لباس و روسری انجام می داد. مشخصه کار وی پویایی برای آزمودن راه ها و روش های گوناگون بود. ابراهیمی مثل آدمهای آرتیست بود، پویا و علاقمند به برگزیدن راه ها و روشها.
وی اضافه کرد: ابراهیمی با آنکه خود حوزه تصویرگری و کار هنری را تجربه کرده و رشته های گوناگونی را آزموده بود ولی هرگز در حوزه کاری کسی دخالت نمی کرد و تصویرگری کتابهای او بدون اعمال نظر شخصی اش انجام می شد.
زرین کلک ضمن ابراز تاسف از درگذشت نادر ابراهیمی، برجسته ترین ویژگی رفتاری او را در کار، دقت و جدیت دانست و افزود: معمولا شور و شوقی عجیب او را به سمت آزمودن حوزه هایی می برد که از حوزه تخصصی اش خارج می شد.
این تصویرگر درباره آثار ادبی ابراهیمی خاطرنشان کرد: آنچه باعث شهرت ابراهیمی شد رمان بلند "آتش بدون دود" بود که از روی این کار سریالی به کارگردانی وی نیز ساخته شد. البته او آثار ادبی بسیاری داشت اما قدرت و توانایی اش در این اثر نمودی بارز دارد.
وی در پایان گفت: بعد از سالهای دهه 50 یعنی بعد از سری کارهایی که در زمینه کودک انجام دادم و ویرایش آنها بر عهده او بود، من به اروپا رفتم اما ارتباط ما همچنان پایدار بود ولی در سالهای آخر عمر او که در بستر بیماری بود دورادور و گاه گاه از طریق خانواده و همسرش جویای احوال او بودم؛ چرا که نمی خواستم با رفت و آمدهایم باری به غم و اندوه خانواده اش اضافه کنم.
حسن میرعابدینی: خطرپذیر بودن شاخصه نویسندگان دهه 40 و نادر ابراهیمی بود
نسل حاضر با همه نوگرایی ها و بداعت هایی که دارد، این خوی بی محابا تجربه کردن و خطرپذیر بودن را کمتر نشان داده است.
حسن میرعابدینی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب گفت: یکی از مهم ترین ویژگی های ابراهیمی تجربه گرایی او بود. در کارنامه این نویسنده - که پربار هم هست - با تجربه های مختلفی مواجه می شویم که حوزه های داستان، فیلمنامه، فیلمسازی، کودک و نوجوان و... را دربر می گیرد.
وی با اشاره به فعالیت این نویسنده در حوزه نقد نیز گفت: نقدهای او را که در معتبرترین مجله های ایران چاپ می شد نمی توان فراموش کرد. بعضی از نقدهای او برای اطلاع از تاریخ داستان نویسی بسیار مفید بوده و خواندنشان برای محققان ادب معاصر واجب است؛ مثل مقاله "بازدید قصه امروز" او که در پیام نوین چاپ شد.
این محقق ادبی درباره کارنامه داستانی نادر ابراهیمی خاطرنشان کرد: در این زمینه با تجربیات مختلفی از ابراهیمی - چه از نظر موضوعی و چه از منظر زبانی - مواجهیم. برخی داستانهای تعلیمی و آموزشی وی اعم از کودک و بزرگسال با الهام از سبک حکایت نویسی و همراه با ظرافتهای امروزی نوشته شده که جا دارد حتی در کتب درسی هم گنجانده شود.
میرعابدینی ادامه داد: ابراهیمی به لحاظ زیستی نیز تجربه ای غنی داشت. به هر حال نسل ابراهیمی نسلی بود که در تکاپو و جستجو بود. خیلی از مسائل برای این نسل نامکشوف مانده بود و همین ویژگی، به او و سایرین روحیه خطر کردن، آزمودن و تجربه گرایی را داده بود.
وی افزود: آزمودن تجربه نشده ها و خطرپذیر بودن شاخصه نسل ابراهیمی بود. نسل هنرمندان و نویسندگان دهه 40 بیشتر از این جهت حائز اهمیت است و درسی که نسل جوان ما باید از آنها بگیرد همین است.
این منتقد ادبی، تجربه های زیستی و ویژگی های دهه چهلی ابراهیمی را مورد تاکید قرار داد و اضافه کرد: البته ابراهیمی به دلیل همین ویژگی تجربه گرایی، نتوانست در یک زمینه خاص کارش را به اوج برساند و درواقع از این شاخه به آن شاخه پریدن های او باعث افت کارش شده بود.
حسن میرعابدینی افزود: ضعف دیگر او در داستانهای فلسفه مآبانه و آثاری بود که سعی داشت طی آنها پیامی بدهد. این داستانها متفاوت از داستانهای تعلیمی او بودند که پیشتر سخن از آن آوردیم. این قالب بیشتر به شکل جملات قصار و گزین گویه ها ظهور کرده بود که البته از یکسو مورد پسند مخاطب است ولی از سوی دیگر به ضعف داستان نویسی او منجر می شد.
وی قدرت نادر ابراهیمی را در داستانهای او کوتاه او دانست و ادامه داد: به هر حال مجموعه کارهای این نویسنده با حجمی متناسب و درخور در تاریخ ادبیات معاصر ما می ماند و جایگاه او را حفظ می کند. کارهای او به لحاظ نثر، تنوع و مضمون این ارزش را دارد که دقیق تر خوانده و بررسی شود. او فردی متفاوت از جریان رایج ادبیات امروز بود. خیلی از نویسندگان تنها از حالات و منشهای فردی خود می نویسند و باصطلاح در فضای تک ساحتی به سر می برند ولی ابراهیمی می توانست در زمینه ها و موضوعات مختلف کار کند و این تجربه کمی نیست.
نظر شما