به گزارش خبرنگار مهر، ادبیات شاهنامه همواره مورد توجه هنرمندان و علاقمندان فرهنگ و ادب ایران و سایر نقاط جهان بوده و شخصیتهایی نظیر رستم، سهراب، سیاوش، بهرام، آرش و ... برای عامه مردم شناخته شده هستند.
در صحنه هنر تئاتر نیز هنرمندان همواره داستانهایی از شاهنامه فردوسی را به صحنه بردهاند که میزان موفقیت یا ناکامی آنها در نشاندن تماشاگران پای نمایش همواره محل بحث بوده است. البته یک کارگردان یا نویسنده میتواند نگاه خود را در داستان دخیل کند، ولی وقتی این دخالت بیش از اندازه باشد، باورپذیری تماشاگر با مشکلاتی مواجه میشود.
نمایش "بیژن و منیژه" محمود عزیزی برگرفته از یکی از داستانهای شاهنامه به همین نام است و سعی در به تصویر کشیدن بخشی از شاهنامه و همچنین وصل کردن آن به جامعه معاصر دارد. نمایش با داستان راهی شدن بیژن سردار جوان ایرانی برای جنگ با تورانیان و دسیسههای گرگین پیر آغاز میشود. بیژن هم به جای جنگ با یاغیان دلباخته منیژه دختر افراسیاب میشود.
در کنار داستان اصلی نمایش که تا حد زیادی به داستان اصلی شاهنامه فردوسی وفادار بوده، شاهد ارائه مانیفست نویسنده و کارگردان نمایش روی صحنه هستیم که قصد دارد با نشان دادن شرایط منیژه که قربانی پندار اشتباه پدر شده، به گونهای وضعیت زنان و دختران را در دنیای معاصر به تصویر بکشد.
در صحنههای مختلف اعم از گفتگوی دایه که شخصیت ساخته نویسنده است با منیژه، منولوگ منیژه که در فراغ دایه میگوید و حتی دیالوگهای صحنهای که منیژه و دایه با بیژن به زبان میآورند، نویسنده سعی دارد بارها روی این معاصرسازی و قابل فهم کردن موضوع برای مخاطب تأکید کند.
اینکه در داستانی اساطیری ـ که خود دربرگیرنده نکات مختلف است ـ تغییری ایجاد و نگاهی تازه و معاصر به آن تزریق شود، شاید برای بسیاری از اهالی هنر و مخاطبان قابل قبول باشد. ولی اگر این امر بیش از اندازه و حد لازم باشد نه تنها تأثیر لازم را نخواهد داشت، بلکه سطحی به نظر میرسد.
این امر در بخشهایی از نمایش "بیژن و منیژه" مشهود است؛ از جمله آنجا که کارگردان افراسیاب یا برخی اتفاقهای بارگاه او را با حرکات و دیالوگهای طنز و کمدی همراه میکند یا صحنهای که رستم پهلوان اصلی شاهنامه در مواجهه با منیژه و دایه به شخصیتی کمدی تبدیل میشود که از دست زنان و حرفهای مداوم آنها به تنگ آمده است.
حتی در بخشی از نمایش وقتی دایه و منیژه از ایدهآل جهانی که در آن زنان به خاطر اندیشه خود ارزشگذاری میشوند با بیژن به گفتگو میپردازند، کارگردان برای هر چه بیشتر شدن معاصرسازی صحنهای را به نمایش میگذارد که در آن دختران با چتر گرد هم آمده و پسران نیز با موسیقی معاصر اروپایی شروع به رقصیدن میکنند.
یکی دیگر از نکاتی که در اجرای "بیژن و منیژه" جلب توجه میکند میزانسنها و دیالوگهایی است که بعد از چند بار تکرار به شدت آزاردهنده میشود. مثل زمانی که رستم طعامی گرم را به منیژه و دایه میدهد تا به بیژن گرفتار در سیاهچال برسانند. در این صحنه منیژه و دایه بارها جملهای مبنی بر داغ بودن طعام به زبان میآورند و غذای فرضی را به دست یکدیگر میدهند.
این حرکات بارها و بارها در این صحنه تکرار میشود. صحنه مشابه دیگر زمانی است که منیژه و دایه با حرف زدنهای مداوم خود رستم را به تنگ میآورند. رستم بارها از نیاز خود به سکوت سخن میگوید و زنان به صورت ناآگاهانه به حرف زدن ادامه میدهند و یک صحنه طنز بسیار سطحی به وجود میآورند.
نشان دادن محدودیت زنان در جامعه و ادامه یافتن از گذشته تا امروز میتوانست بدون استفاده از داستان بیژن و منیژه شاهنامه باشد که اغلب مخاطبان زمینهای ذهنی از آن دارند و با روند و شخصیتهای اصلی آن به خوبی آشنایند. نکته دیگر بازی برخی بازیگران حرفهای در این نمایش بود.
در بسیاری از لحظات نمایش "بیژن و منیژه" مخاطب جملاتی را که توسط بازیگران روی صحنه گفته میشود تشخیص نمیدهند و به درستی نمیشنوند. جدا از صدای دستگاههای خنککننده که تأثیری در هوای سالن ندارند، صدا و بیان برخی بازیگران نیز بسیار نامفهوم است.
بازی محمود فرهنگ در نقش گرگین، محمد ساربان در نقش افراسیاب و نعمت اسداللهی در نقش شاه و رستم در حد انتظار نیست. در نیمه دوم نمایش نیز شاهد رفتاری سطحی از منیژه و دایه هستیم که در صحنههایی منیژه را تبدیل به شخصیتی با درک پائین میکند که حتی از تشخیص برخی مسائل جزئی نیز عاجز است.
شاید همه این نکات در کنار طراحی صحنه ساده نمایش و حرکات فرم تکراری در یک راستا بوده و همخوانی لازم را با یکدیگر داشته باشند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که مخاطب تئاتر نیز حق دارد نمایشنامهای قوی، بازیهایی حرفه ای و به طور کلی نمایشی درخور و شایسته نام شاهنامه فردوسی را شاهد باشد.
نمایش "بیژن و منیژه" با بازی نعمت اسداللهی، محمد ساربان، هومن برقنورد، محمود فرهنگ، منوچهر علیپور، اصغر حساس، علی فلاحتپیشه، عزیز نقدی، پرستو گلستانی و نرگس امینی هر روز جز شنبهها ساعت 19 در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه میرود.
نظر شما