ما به صورت خلاصه به کیفیات نظر دوختهایم اما از چه حالات، پدیدهها، فرآیندهایی؟ به حالت به عنوان در اختیار داشتن یک کیفیت از سوی جوهری فردی نظر کنید. فرض کنید عصبانی بودن کیفیتی است که ما باید آن را به عنوان کیفیت ذهنی تعریف کنیم. بنابراین در اختیار داشتن این کیفیت برای شما در حالت عصبانی بودن به حساب میآید. اگر حالت خشم و عصبانی بودن حالتی عصبشناسانه را نشان دهد آنگاه مطلب از این قرار است: چون کیفیت عصبانی بودن با کیفیت عصبشناسی مشخصی رابطۀ اینهمانی دارد ما میتوانیم به پدیدهها و فرآیندها به عنوان حالات گذرا بیندیشیم. هنگامیکه شیئی در حالت خاصی قرار میگیرد یعنی کیفیت خاصی را واجد است، وجود داشتن در این حالت یک پدیده و رخداد به حساب میآید. یک فرآیند هم نتیجۀ این رخدادها و پدیدهها است . یک حالت، رخداد یا فرآیند با حالت، پدیده یا فرآیند رابطۀ اینهمانی دارد اگر کیفیاتی که آنها دربر میگیرند رابطۀ این همانی داشته باشند.
فرض کنید احساس سرگیجۀ شما مستلزم بودنتان در یک حالت خاصی ذهنی باشد. بودن شما در این حالت در اختیار داشتن کیفیتی مشخص، شاید پیچیده و ذهنی است. حالا فرض کنید که این پرسش مطرح باشد که آیا احساس سرگیجۀ شما یعنی بودن شما در این حالت ذهنی - صرفاً بودن در یک حالت مغزی بهخصوصی است (و نه بیش از این). اگر شما با نظریهپردازان نظریۀ اینهمانی ذهن موافق باشید که آن همان چیزی است که احساس سرگیجه شما معنا میدهد- یعنی بودن مغز شما در یک حالت بهخصوصی – آنگاه شما تعریف کیفیت ذهنی سرگیجه داشتن را بر حسب کیفیت عصبشناسانه بهخصوصی خواهید پذیرفت.
این درس، این است: مادامیکه در ذهن این نکته را پرورش میدهیم که اینهمانی حالت، پدیده و فرآیند مستلزم اینهمانی کیفیت است ما به صورت متفاوتی از نظریۀ اینهمانی به عنوان تعریفکنندۀ حالات، فرآیندها یا کیفیات ذهنی و مادی سخن میگوییم.
قبل از بحث در باب نظریۀ اینهمانی سودمند است تا کیفیات را از محمولها جدا کنیم و بر آنها تأمل روا داریم. محمولها ابزارهای زبانی هستند که برای نامگذاری کیفیات به کار میروند. تعبیر انگلیسی "گرد است" یک محمول است که یک کیفیت مشخص را نامگذاری می کند و این کیفیت به طور مثال در سکههای زیادی موجود است . این محمول یک سکۀ مفروض را با توجه به اینکه آن سکه گرد است در نظر میگیرد. محمول " مسی است" نیز سکۀ مشابهی که کیفیت متفاوتی به نام ؛ مسی بودن را در اختیار دارد بیان میکند.
یک دلیل برای توجه به تمایز محمولها و کیفیات این است که ما باید این کار را به منظور فهم اینکه مدعیات در باب نظریۀ اینهمانی کیفیت به چه معناست انجام دهیم. دلیل دیگر این است که فیلسوفان زیادی بدون دلیل اینگونه مفروض گرفتهاند که هر محمولی قادر است کاربرد معناداری در نامگذاری یک کیفیت داشته باشد. چنین دیدگاهی نامعقول است. اینکه کیفیات چه هستند عمدتاً پرسشی برای علم است. محمولها میتوانند به صورت دلبخواهی ساخته شوند. به این محمول توجه کنید که "یک گوش چپ یا ساخته شده از مس است. این محمول اشیای زیادی را در بر میگیرد و در مورد چیزی که گوشی چپ است (که گوش چپ شما را نیز شامل میشود) ابراز نظر میکند همچنین در مورد هر چیزی که از مس ساخته میشود ابراز نظر میکند (بنابراین یک ریال شما که در قفسه فوقانی میزتان قرار دارد نیز مورد توجه است). علاوه بر این، این محمول از اشیا بر حسب کیفیاتی که واجد هستند سخن میگوید. با این همه اینگونه استنتاج نمیشود که این محمول کیفیتی را نامگذاری میکند.
ما فقط نیاز داریم در ذهن خود داشته باشیم که کیفیات و محمولها، حتی آن محمولها که به کیفیاتی نامهایی عطا میکنند به نظمهای متفاوتی تعلق دارند: محمولها ویژگیهای زبانشناسانه و کیفیات ویژگیهای غیر زبان شناسانه اشیا به شمار میآیند.
نظر شما