ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه، نیمه شعبان سال 255 یا 256 هجری بوده است .
در زمان ولادت حضرت مهدی، معتصم عباسی هشتمین خلیفه عباسی که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد، سامرا، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد.
این اندیشه، که ظهور مصلح پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می کند، باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد و حتی مادران بیگناه را کشت و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند، در تاریخ نظایری دارد در زمان حضرت ابراهیم (ع) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی (ع) فرعون نیز به همین روش عمل متوسل شد .
در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری (ع) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد .
امام دهم بیست سال در شهر سامرا تحت نظر و مراقبت بود و سپس امام یازدهم نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد .
وقتی ولادت حضرت مهدی نزدیک شد و خطر او در نظر جباران قوت گرفت، در صدد بر آمدند تا از ولادت این نوزاد جلوگیری کنند و اگر متولدشد او را از میان بردارند .
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش در قید حیات بود، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند .
از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند حجت و امام بعد از خود را به آنها معرفی کند تا او را بشناسند و امام نیز چنین کرد .
آنان پسری را دیدند که بیرون آمد، چون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : پس از من ، این پسر امام شما و خلیفه من است در میان شما، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نشوید که هلاک شده و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید .
بدین شکل امام یازدهم، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت .
حضرت مهدی (عج) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری (ع) در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد تا خلفای ستمگر عباسی نتوانند جریان امامت را تمام شده اعلام و یا بدخواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند .
در این زمان مردم دیدند کودکی چون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد، جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .
بیرون آمدن حضرت مهدی و نمازگزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و مأموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان .
مشیت و حکمت الهی چنین بود که آن حضرت را از نظرها پنهان نگهدارد، تا دست دشمنان از وی کوتاه گشته و واسطه فیوضات ربانی بر اهل زمین سالم بماند . اما صورت حجت خدا هرچند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش است.
مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نینجامید که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدی (عج) می رسیدند و پاسخ نامه ها و سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشته اند، چهار تن بودند که به " نواب خاص " یا "نواب اربعه" معروفند .
غیبت کبری که بعد از صغری آغاز شد دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است .
در هیچ دوره ای پیوند امام با مردم گسیخته نشده است . اکنون نیز که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده و نیز شرایط رهبری را دارد ، در رأس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه می کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی (عج) .
نظر شما