افسری حدود 21سال پیش به نروژ مهاجرت کرده است و پس از سال ها فعالیت برای معرفی موسیقی سنتی ایران و ارایه و اجرا آثار تلفیقی در اروپا و به ویژه نروژ اینک یکی از شناخته شده ترین موزیسین های ایرانی در اروپا به شمار می رود.
وی نوازندگی سنتور را از اصفهان آغاز کرده و فارغ التحصیل رشته موسیقی از دانشگاه اسلو است. موسیقی ایرانی را نزد اساتیدی چون فرامرز پایور و پرویز مشکاتیان فرا گرفته است.
جاوید افسری که هم اکنون درگروه "ضربانگ" فعالیت دارد اخیرا در یک سفر ده روزه به ایران آمد و با حضور در محل خبرگزاری مهرطی گفتگویی در خصوص چگونگی فعالیت خود وگروههای موسیقی خارج از کشور سخن گفت.
*خبرگزاری مهر - گروه موسیقی : "ضربانگ" از جمله گروههای موسیقی است که در خارج از کشور مشغول فعالیت است این گروه از چه زمانی فعالیتهای خود را آغاز کرده است؟
جاوید افسری : گروه موسیقی "ضربانگ" در حقیقت مشتق از گروه "دستان" است که 8 سال پیش فعالیت خود را رسما آغاز کرده و بیش از هرچیزی درصدد معرفی سازهای کوبه ای ایران و ریتم های متنوع آن است و من هم چون سازی می زنم که حالت ضربه ای دارد از همان سالهای اولیه تشکیل ضربانگ جایی در این گروه پیدا کردم و خوشبختانه همه اعضا خلق و خویی نزدیک به هم داریم خصوصا اینکه همه اعضا مقیم خارج از کشورهستیم و همین مسئله موجب نزدیکی بیشترنوازنده ها به یکدیگر شده است.
* گروه "ضربانگ" آثار خود را سفارش می گیرد ؟
- نه اینطور نیست که سفارش کار بگیریم و اجرا کنیم بلکه اعضای گروه خودشان آهنگسازی می کنند و آنها را برای اجرا به گروه می دهند و من هم قطعات ملودیک گروه را می نویسم و آهنگسازی می کنم. البته هنرمندانی چون آقای علیزاده به عنوان آهنگساز مهمان برخی از آثار خود را برای اجرا در اختیار گروه قرار می دهند و یا اینکه در گروه حضور پیدا می کنند و قطعاتی را همراه با ما اجرا می کنند برای نمونه سال گذشته من به همراه یک نوازنده هندی با ایشان همکاری داشتیم و روی یک ملودی بداهه نوازی کردیم که آقای علیزاده خیلی خوشش آمد.
*اعضای اصلی گروه چه کسانی هستند؟
- پژمان حدادی ، بهنام و رضاسامانی ، حکیم لودین (نوازنده افغان مقیم آلمان) از اعضای اصلی گروه هستند و در برخی موارد بعضی از نوازنده ها هم به عنوان مهمان گروه "ضربانگ" حضور دارند برای مثال دربهارگذشته کنسرتهای موفقی در آمریکا اجرا کردیم و یکی از جذابترین بخشهای کنسرت قطعات جدیدی بود که مرشد مهرگان با استفاده از اشعار باستانی اجرا کرد که علاوه بر نوازندگی،مرشد را در همخوانی نیزهمراهی کردیم.
*با توجه به مدت زمان طولانی خود در نروژ چه تاثیراتی از موسیقی اروپا گرفتید؟
-حدود 20 سالم که بود به نروژ مهاجرت کردم تا 8 سال اول اقامتم به خودم اجازه نمی دادم که موسیقی دیگری غیر از موسیقی ایران گوش دهم در این مدت با نوزانده کشورهای دیگرهم ارتباط برقرار نمی کردم چرا که معتقد بودم بایستی از موسیقی اصیل ایرانی مراقبت می کردم اما بعد از مدتی متوجه شدم که این تعصب بی مورد است چرا که هنر موسیقی مدام در حال تغییر و تحول است؛ همانطور که موسیقی ایران در صد سال اخیر تغییرات بسیاری کرده قطعا موسیقی دنیا هم دچار همین تغییرات شده است، بنابراین نباید این ترس را داشت که موسیقی را دراختیار فرهنگ دیگری قراربدهیم .اصولا یکی از چالشهای بزرگ من در زندگی همین مسئله است که موسیقی ردیف دستگاهی ایران را به شکل درست ارائه کنیم چرا که معتقدم این نوع موسیقی هنوز جا برای کار دارد اما متاسفانه می بینیم که هم مردم و هم آهنگسازان می ترسند از اینکه تغییری در آن ایجاد کنند می ترسند که با این تغییر خدشه ای به این نوع موسیقی وارد شود.
* سنتور را در ایران آموزش دیدید یا اینکه پس از مهاجرت در نروژ یاد گرفتید؟
- من از17 سالگی نواختن سنتور را در ایران و نزد اساتیدی چون پروز مشکاتیان و فرامرز پایور تعلیم دیدم خوب به یاد دارم که قبل از رفتن به نروژ از اصفهان به تهران می آمدم و دوره می دیدم یک سال نزد استاد مشکاتیان رفتم و پس از آن تا قبل از سفرم پیش استاد فرامرز پایور آموزش دیدم و در 20 سالگی به نروژ آمدم و از آن زمان تا کنون هم ادامه دادم؛ اما همیشه به این موضوع فکر می کنم که این دو مرد چه تاثیر عمیقی بر من گذاشتند که حتی پس از مهاجرتم خیلی مصمم بودم که همین ساز را ادامه دهم ؛ ضمن اینکه در نروژ نوازنده ایرانی وجود نداشت و من تک و تنها این ساز را ادامه دادم اما این دو بزرگوار آنقدر تاثیرات عمیق و شگرفی برمن گذاشتند که بر خود این وظیفه را قائل بودم که سازم را کنار نگذارم و در همان دوران تمرین های خودم را با جدیت دنبال می کردم .
* سالها از آن دوران گذشته در حال حاضر نسبت یه موقعیت کاری و اجتماعی در نروژ چه احساسی دارید؟
- خیلی خوشحالم که هنر موسیقی را ادامه دادم و در این رشته تحصیل کردم ولی همیشه آرزو داشتم که موقعیتی پیش آید تا بتوانم در ایران کنسرت دهم من در اولین دوره جشنواره موسیقی فجر با گروه اصفهان ساز زدم و از آن سال به بعد هیچگاه هیچ برنامه ای در ایران نداشتم اما دوست دارم که این موسیقی و مجموع تلاش هایی که در این راه انجام داده ام را به مخاطب هایی عرضه کنم که با این نوع موسیقی ارتباط مستقیم دارند.
* خب چرا درایران کنسرت برگزار نمی کنید؟
- گمان می کنم که شرایط کسب مجوز و گرفتن سالن در ایران مشکل تر از آمریکا و اروپا است و هر زمان که به طی کردن این مراحل و برگزاری کنسرت در تهران فکر می کنم این احساس را دارم که با سد بزرگی مواجه خواهم بود که عبور از این سد بسیار دشوار و انرژی براست البته شاید این فقط تصور و حدس و گمانهای من باشد. برای نمونمه "اسلو" پایتخت نروژ شهری است با 500 هزار جمعیت که در مقایسه با تهران دهکده کوچکی به شمار می رود ولی در همین شهر کوچک هرهفته صدها کنسرت برگزار می شود چرا که شرایط برگزاری کنسرت بسیار ساده تر از اینجا است و من امیدوارم مسئولان شرایط بهتری برای برگزاری کنسرت فراهم کنند .
* آیا زندگی در خارج از کشور در شیوه نوازندگی موزیسن های ایرانی تغییری ایجاد کرده یا می کند؟
- زمانی که نوازندگی سنتور را شروع کردم با هنرمندان و موزیسنهای ایرانی که برخورد می کردم متوجه یک مطلب شدم و آن این بود که موسیقی غرب،ارکستر سمفونیک و هارمونی موجود در ملودیها موزیسینهای ایرانی را خیلی به خود جذب می کرد و خوب من هم دوست داشتم به این نوع موسیقی نزدیک شوم اما بعدها متوجه شدم که موسیقی سرزمین مادری ام قابلیتهایی دارد که شاید در موسیقی غرب چنین قابلیتهایی وجود نداشته باشد اما متاسفانه اغلب کسانی که موسیقی غربی را تحصیل کرده اند به کارایی موسیقی خود توجه نداشتند و به نوعی دنباله روی غربیها بودند در نتیجه وقتی آثار این دسته از موزیسینها را می شنیدم متوجه شدم که آنها همان آثار غربیها را در سطحی بسیار نازل تر و حتی برخی از موارد آثاری تقلیدی ارائه می کنند.
البته این هم دلیل دارد موسیقی کلاسیک بیش از 400 سال روی هارمونی کار کرده است و این با فرهنگ موسیقایی ما فرق می کند فرهنگ موسیقی ایران براساس ملودی و یک صدایی پایه ریزی شده و حالا ما باید ویژگی سازهای و دستگاههای موسیقی خود را پیدا کنیم و ببینیم روابط هارمونیک در این نوع موسیقی چگونه است و بعد آنها را در اختیار ارکسترهای غربی بگذاریم به عقیده من این راه بهتری است چرا که اگر ما بخواهیم از همان روشی که غربی ها در ساخت موسیقی استفاده می کنند استقاده کنیم به نتایج مطلوبی دست نخواهیم یافت.
*شیوه خود شما چگونه است آیا قطعاتی که می سازید براساس فواصل موسیقی ایرانی طراحی می شود یا اینکه از فواصل موسیقی غرب هم استفاده می کنید؟
- من از شیوه تک صدای استفاده کردم به این صورت که همه ارکستر یک صدای واحد داشته باشند و در عین حال روی تزئیناتی که آنها روی سازهای خود انجام می دهند خیلی تکیه داشته ام چراکه معتقدم یک ملودی که در حال نواختن است را باید حس کرد بنابراین از ربع پرده ها و هارمونی که خاص موسیقی ایران است استفاده کردم در واقع سعی کردم این ارکستر را که متشکل از نوازنده های نروژی هستند را به سوی ایرانی زدن بکشانم.
*آیا نوازنده های نروژی موسیقی ایرانی را دوست دارند و با اثاری که شما می نویسید تا آنها اجرا کنند ارتباط برقرار می کنند ؟
- آواز در موسیقی از مقوله های ارزشمندی است که نزد اروپاییان و همه کسانی که به موسیقی هنری بها می دهند بسیار اهمیت دارد و از آن به عنوان نوعی موسیقی علمی یاد می کنند برای نمونه یک بار آواز دشتی اجرا کردیم بعد یکی از نوازنده های نروژی به من گفت که موسیقی دشتی به شکلی نیست که بتوان همیشه گوش داد اما هر وقت که گوش می دهیم احساس خوبی دست می دهد دستگاه ماهور برای آنها آشنا است البته خود نروژیها هم موسیقی خاص خودشان را دارند آنها سازی دارند به نام "هاردانگ فیدل" که این سازی کششی شبیه به ویلون است و موسیقی خاصی برای خودش دارد.
* مخاطبان نروژی چطور؟آنها با این نوع موسیقی ارتباط برقرار می کند؟
- ببینید موسیقی پدیده فرهنگی است که هم می تواند پیام آور باشد و هم احساسات و عواطف انسانی را برمی انگیزد از همین رو موسیقی ایران بسیار مورد توجه آنها است البته بخشی از آن به تب مولانا و موسیقی صوفی گری در بین مردم اروپا و آمریکا برمی گردد غیر از این هم موسیقی ما از کیفیتهایی برخوردار است که با موسیقی ملل دیگر فرق می کند.
* برنامه آینده خودتان در حوزه موسیقی ایرانی چیست؟
- در چند زمینه مختلف کار می کنم و همزمان با هم آنها را جلو می برم یکی از کارهای بزرگم کار سمفونی "ماه در چاه" است که بالاخره پس از سالها توانستم مجوز پخش آن را از رادیو و تلویزیون نروژ بخرم. این سمفونی را سال 2006 که شامل 8 قطعه است را برای رادیو و تلویزیون نروژ نوشتم که در آنجا پخش شد و بابت این کار جایزه ای به من دادند که بازتاب خوبی داشت .
* پس حق و حقوق این سمفونی را به شما سپردند؟
- نه فقط برای نوشتن و آهنگسازی این کار به من پول دادند و تمام آنچه ضبط شده بود متعلق به رادیو و تلویزیون نروژ بود و من اجازه نداشتم آن را در جایی اجرا کنم و یا به فروش برسانم اما بعد از دو سال به توافق رسیدم که "ماه در چاه" را از آنها بخرم و امیدوارم که بتوان با یک شرکت نروژی قرارددی ببندم تا پس از انتشار در نروژ امکان انتشار آن را در ایران نیز داشته باشم .کار قبلی ام با عنوان "کاروان شرق" را موسسه ماهور منتشر کرده بود.
* سخن آخر...
یکی از آرزوهایم این است که این سمفونی و تمام آثار دیگر را درموقعیتی مناسب در ایران اجرا کنم. دلم برای ایران خیلی تنگ می شود چون هرچه سن انسان بالاتر می رود آدم احساس می کند که در جای دیگری که وطنش است ریشه دارد و من خیلی دوست دارم که مانند بقیه سهمی در موسیقی ایران داشته باشم و آنها را در اختیار نسل جوان بگذارم.
نظر شما