به گزارش خبرنگار مهر، "ترانه مادری" دومین مجموعه روتین است که با تکیه بر جذابیت بالقوه گونه ملودرام برای مخاطب عام، حرکتی مطمئن را برای گرفتن همراهی وی در پیش میگیرد.
حرکتی که بیش از هر چیز متکی است بر بازتاب گسترده مجموعه ملودرام روتین "نرگس" بین مخاطبان و البته تأثیرگذاری که ملودرام همواره و همیشه داشته و دارد. به نظر میآید همین امتیازهای بالقوه و حرکت بر مسیر قابل پیشبینی موفقیت، موجب شده که توجه به بسیاری از وجوه در "ترانه مادری" به حداقل برسد.
شاید بتوان مهمترین کاستی مجموعه "ترانه مادری" را در پرداخت شخصیتها، شیوه اطلاعاتدهی و البته جلو بودن همیشگی مخاطب از روند داستان دانست که بالاخره در قسمت پایان کاراکترهای پویا (محسن افشانی) و بهرام (سیاوش خیرابی) با گذر از پیچ و خمهای بسیار به مخاطب میرسند و متوجه میشوند که برادر هستند!
معمولاً این شیوه اطلاعاتدهی (روشن شدن پایان کار برای مخاطب در قسمتهای آغاز) وقتی میتواند کارکرد پیدا کند که رسیدن به این پایان برای نویسنده و کارگردان در اولویت اهمیت قرار نداشته باشد، بلکه چگونگی رسیدن به پایان و در واقع اتفاقات عرض مسیر است که از نگاه آنها باید بتواند مخاطب را جذب کند.
اگر فرض را بر وجود این پیشفرض برای سازندگان "ترانه مادری" بگذاریم، پس باید چگونگی فاش شدن این راز برای پویا و بهرام بر بستر روابط خانوادگی اهمیتی خاص و البته پرداختی ویژه پیدا کرده باشد. واقعیت این است که با این رویکرد شخصیت پردازی کاراکترها و جزئیات روابط است که میتواند گذشته و بازخورد این راز را در زمان حال با اهمیت کند.
اما با توجه به پرداخت شخصیتها در زمان حال به نظر نمیآید این وجه مورد توجهی ویژه قرار گرفته باشد و در همین مورد که باید نگاه و پرداخت خاص کار وارد شود، تکیه بر جذابیتهای بالقوه ملودرام همه چیز را به سمت و سوی اولین انتخابها و تکیه بر تضادهای نمادین برده است.
به عنوان نمونه پویا و بهرام با بزرگ شدن در خانواده خاله و دایی خود بدل به دو شخصیت کاملاً متفاوت و متضاد شدهاند و قرار است کنار هم قرار گرفتن آنها بر اساس این قرینه پردازی جذابیت پیدا کند. وقتی مخاطب از قهرمانان قصه که باید جذابیت همراهی کردن را داشته باشد، جلوتر است تکیه کردن بر این وجوه ساده شخصیت پردازانه به نظر سادهانگارانه میآید.
از اینجا کار به جای پرداخت دقیق و حسابشده به حال و هوای روایتهای معروف به بر سر دوراهی مجلههای زرد میرود و هر جا لازم شده نیز به پیامهای اخلاقی روی میآورد. در واقع مسیری که فرخ (دانیال حکیمی) برای بدنام کردن پویا انتخاب میکند چیزی از بدمنهای کلیشهای کم ندارد، اما به اصرار سازندگان پویا حدس و گمانی درباره این بدخواهی به خود راه نمیدهد.
هر چند تلاش شده با تکیه بر خاستگاه پویا، پدر و مادر بیحاشیه و رشد کردن در فضای شهرستان، تبدیل شدن او به جوانی چشم و گوش بسته منطقی جلوه کند، اما سادهدلی یک چیز است و سادهانگاری چیز دیگر. به نظر میآید این شیوه پرداخت هم بیش از هر چیز رنگ و بوی سادهانگاری دارد تا لزوم شخصیت پردازی یا تمهیدات فیلمنامهای.
همانطور که با این نگاه قرار است در یک قسمت با جمع شدن قصه و تحول همه کاراکترهای موجود نیز ماجرا به سرمنزلی تثبیت شده برسد. شکلگیری یک مثلث عشقی در روابط دانشجویی در مجموعه "ترانه مادری" از مواردی است که بیاختیار مخاطب را به یاد سلف این موقعیت در مجموعههای تلویزیون و از سردمداران این رویکرد؛ مجموعه "در پناه تو" میبرد.
اما یک نگاه گذرا کافیست تا بتوان نتیجه گرفت که در "ترانه مادری" روح روابط دانشجویی و عشقهای چندگانه که متأثر از موقعیت و همجواری مکانی است، نتوانسته وارد فضای کار شود و مانند بسیاری از وجود دیگر در حد نمایشی از صورت مسئله باقیمانده است.
مجموعه "ترانه مادری" هر چند دومین مجموعه ملودرام روتین در عرصه تلویزیون است اما نمیتواند فراتر از جذابیتهای بالقوه این گونه آثار حرکت کرده و وجه تازهای به دومین بودن در این فهرست بیفزاید. مجموعه ای که با یک پایان خوشبینانه و اصلاح همه کاراکترها خیال مخاطب خود را راحت نگه میدارد.
مجموعه "ترانه مادری" به کارگردانی حسین سهیلیزاده و تهیهکنندگی ایرج محمدی و مهران مهام از اول تابستان در 50 قسمت از شبکه سه پخش شد و شنبه نهم شهریور با پخش آخرین قسمت به پایان رسید. هما روستا، فاطمه گودرزی، مینا لاکانی، امیر دژاکام، الهام پاوهنژاد، محمد حاتمی، حسین سحرخیز، بیتا سحرخیز، سیاوش خیرابی، محسن افشانی بازیگران مجموعه بودند.
نظر شما