۱۲ شهریور ۱۳۸۷، ۹:۴۳

شاخصهای تبیین کارکردی

شاخصهای تبیین کارکردی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: مکتب کارکردگرایی به دو قسم کارکردگرایی تبیینی و کارکردگرایی هستی‌شناسانه تقسیم می‌شود. در ذیل رویکرد تبیینی بسط می‌یابد.

برای لحظه­­ای به تمثیل ماشین محاسبه­کننده نظر کنید؛ ما می­توانیم دو شاخه از رویکرد کارکردگرایانه را به ذهن نسبت دهیم. یک شاخه تبیینی است و شاخۀ دیگر هستی­شناسانه است. در ابتدا به تبیین کارکردی توجه کنید.

تصور کنید که شما دانشمندی هستید که با یک ماشین محاسبه­کننده که به­وسیلۀ یک موجود فضای بیگانه در زمین قرار داده شده مواجه می-شوید. ممکن است بخواهید بدانید که چگونه این ابزار برنامه­ریزی شده است. انجام این کار با سنجش "مهندسی معکوس" (reverse engineering) گره می­خورد. شما با مشاهدۀ ورودی­ها و خروجی­ها، فرضیه­سازی عملکردهای محاسباتی که ارتباط ورودی­ها و خروجی­ها را برقرار می­کنند، آزمودن این فرضیه­ها در مقابل ورودی­ها، خروجی­های جدید و اصلاح تدریجی فهمتان از برنامه ابزار فرد بیگانه، به صورت معکوس عمل می­کنید.

کارکردگرایان به پژوهش علمی ذهن به عنوان یک اقدام تمثیل­گونه می­نگرند. روان­شناسان با "جعبه­های سیاه" و مکانیسم­هایی که رفتار انسانی را کنترل می­کنند روبرو می­شوند. وظیفۀ آنها ارایۀ تبیینی از هدایت نرم­افزاری عملکرد این مکانیسم­هاست.

وظیفۀ فهم یک برنامۀ وسیله را با وظیفۀ فهم سرشت مکانیکی آن مقایسه کنید. یک ماشین محاسبه­کنندۀ بیگانه در بین مهندسان برق توجه قابل­توجهی را طلب خواهد کرد. آنها می­خواهند بدانند چگونه آن ماشین جمع و جور شده و چگونه کار می­کند. علاقه­مندی آن­ها در سرشت مادی آن ماشین است و به نرم­افزارش کاری ندارند. تبیین یک برنامه­نویس از عملکرد یک ماشین محاسبه­کننده و تبیین مهندس از آن عملکرد دو نوع کاملاً متمایز تبیین هستند. یک تبیین در سطح سخت­افزاری و تبیین دیگر در سطح نرم افزاری. نیازی نیست که این تبیین­ها را رقیب هم فرض کنیم: آن­ها تبیین­هایی از یک امر هستند- آن امر عمل­کرد یک وسیلۀ خاص است- منتهی در سطوح متفاوت.

به همین ترتیب می­توانیم تصور کنیم که عصب­شناسان نظام­های عصبی موجودات ذی­شعور را بررسی کنند و تبیین­های سخت­افزارانه از عمل­کردها و رفتار آن­ها ارائه کنند. نیازی نیست که به این تبیین­ها به عنوان رقیب تبیین­های نرم­افزارانه که به­وسیلۀ روان­شناسان بسط می­یابد نگریسته شود.

هر چند که مناسب است به سطوح سخت­افزارانه و نرم­افزارانه به عنوان سطوحی متمایز نگریسته شود می­توانیم انتظار داشته باشیم میزان زیادی از تعامل بین این دو سطح را در میان دانشمندان مشاهده کنیم. اگر شما به تلاشی تعلق خاطر داشته باشید که برنامۀ یک ماشین محاسبه­کننده را رمزگشایی می­کند ممکن است فهم امور مشخصی در باب ساختار مکانیکی ماشین به شما مدد برساند. یک مهندس که البته تلاش می­کند سخت­افزار وسیله را درک کند به صورت قابل­توجهی از فهم آن­که آن وسیله چگونه برنامه­ریزی شده بهره ببرد. فرض کنید ما بخش سومی را به این تصویر اضافه می­کنیم یعنی یک رفع کننده عیب و نقص که وظیفه­اش تنظیم وسیله هنگامی که بد عمل می­کند است.

این رفع­کننده نقص نیاز دارد که هم از نرم­افزار و هم از سخت­افزار آن وسیله مطلع باشد. یک ماشین محاسبه­کننده می­تواند هم به جهت نقص (bag)نرم­افزاری و هم به جهت نقص و عیب سخت­افزاری آسیب ببیند. در  واقع تعبیر نقص (bag) که در اصل به معنای حشره است از زمانی ناشی می­شود که ماشین­های محاسبه­کننده اتاق­هایی را شامل می­شدند که پر از سیم­ها و لوله­های توخالی بودند و به­وسیلۀ حشرات زندگی واقعی مختل می­شدند. افسانه­ای که در این زمینه وجود دارد این است که یک شب پره به دام ENIAC اولین رایانه دیجیتالی مدرن افتاد.

به همین ترتیب ما باید انتظار داشته باشیم که روان­شناسان و عصب­شناسان از بررسی جستارهای هم­دیگر برای پی­جویی تلاش­های مطلوب­شان نفع ببرند. رفع­کنندۀ عیب و نقص طبیبان، روان­شناسان بالینی و روان­پزشکان باید برای عیوب جور واجور نظیر عیب­های روان­شناسانه (عیوب نرم­افزاری) یا فیزیولوژیک (اشکال­هایی در سخت­افزار عصبی) مجهز شوند.

کد خبر 742522

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha