به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این نشست علی محمد حق شناس با اشاره به دوستی دیرینه خود با داریوش آشوری گفت: من از محضر آشوری بهره های فراوان برده ام اما باید اعتراف کنم وقتی کتاب زبان باز را خواندم دلم می خواست که در جلسه نقد و بررسی آن شرکت نکنم و در عین حال بسیار فکر کردم که چه کار کنم که آشوری به خاطر برخی انتقادها بر یک کتابش مورد بی توجهی هم قرار نگیرد.
تاثیری آشوری بسیار چشمگیر است
وی در بخش نخست سخنانش درباره داریوش آشوری و آثارش گفت: به راستی باید بگویم که او انسانی شریف و دردمند است و همیشه درگیر مسئله های ادبی و فلسفی بوده و روشنفکری است که با جرات می اندیشد، به نتیجه می رسد و نتایج اندیشه هایش را شجاعانه بیان می کند. تاثیری که وی از رهگذر انبوه مقالات و رساله ها و ... در جامعه ما گذاشته بسیار چشمگیر است.
حق شناس با بیان اینکه کتاب آشوری را پنج شش بار از اول تا آخر خوانده است افزود: نخسین اشکال کتاب در عنوان آن است. آشوری با آن وجه از زبان سر و کار دارد که جلوه نظاممند زبان محسوب می شود نه جلوه تاریخمند آن و نکته اینجاست که در نظاممندی نمی توان گفت که "زبان فارسی زبان بازی هست" و از این لحاظ طرح موضوع "زبان باز" دچار نوعی تناقض است، به خصوص آن نوع زبانی که او در نظر دارد یعنی زبانی در خدمت اندیشه، دین و فلسفه. فکر می کنم توجه آشوری به زبان پویا در مقابل زبان ایستا است، زبانی که دائماً با نیازهای تازه روبرو می شود.هر چه زبان را بازتر فرض کنیم به عرصه هرمنوتیک نزدیکتر می شویم و در آنجا به تفسیر و تحلیل نیاز داریم اما زبان مدرن زبانی است که منظم و بسته است.
زبان کتاب گرفتار نوعی خودشیفتگی و خودمشغولی است
این زبان شناس اضافه کرد: اشکال دیگر کتاب در ساختار فیزیکی آن است. 18 صفحه از "زبان باز" را درآمد و 28 صفحه اش را نیز کتابشناسی، منابع و مآخذ و ضمیمه شکل می دهد. به عبارت دیگر 46 صفحه از این کتاب 112 صفحه ای خرج مخلفات شده است. اشکال سوم به زبان و سبک کتاب مربوط است. زبان این کتاب گرفتار نوعی خودشیفتگی و خودمشغولی است و زبانی است که می کوشد با زبان کسانی که در ساخت علم و ادب قلم به دست اند متفاوت باشد و بیشتر شبیه سبک سخنان پیامبران و ایدئولوگهاست که این هم در عرصه های صرفی و هم نحوی کتاب مشهود است.
مشکل واژه سازی در زبان فارسی با تاکید بر صرف اشتقاقی قابل حل است
وی گفت: اشکال دیگر متوجه محتوای کتاب است. کتاب بیش از همه به طرح مشکلات زبان فارسی می پردازد تا ارائه راه حل برای آنها. در واقع، فقط صورت مسئله بیان می شود و تنها در چهار صفحه آخر کتاب است که طرحهایی پیشنهادی مطرح می شود. نکته دیگر به تمایزی بر می گردد که آشوری میان زبان طبیعی و زبان گفتار و نوشتار قائل است. او می گوید که زبان طبیعی زبان بسته ای است و زبان نوشتاری زبان بازی است. دیگر اینکه کتاب می خواهد ما را به این نتیجه سوق دهد که مشکل زبان فارسی کمبود واژه است در حالی که ساختن واژه یک واجب کفایی است که تنها و تنها از طریق تاکید بر صرف اشتقاقی در برنامه های آموزشی قابل حل است.
حق شناس افزود: مشکل زبان فارسی این است که متعلق به جامعه ای سنتی است که در سنت خود هیچ مشکلی نداشته اما چون سنتی است تغییر و پویش چندانی نداشته است. یکی از عوارض تاسف بار و وحشتناکی این وضعیت کنونی جامعه ایران که بر بستر مدرنیت قرار گرفته این است که ما به تعداد موقعیتهای تازه زبان تخصصی نداریم. اگر چنین بسترهایی وجود می داشت واژه سازی هم عنداللزوم باید صورت می گرفت.
آشوری در "زبان باز" به وسواس کلمه دچار است
در ادامه این نشست کامران فانی ویراستار و پژوهشگر ادبی نیز با اشاره به سیر تحول فکری داریوش آشوری گفت: او ابتدا در قلمرو اندیشه سیاسی قلم می زند بعد اجتماعی بعد فلسفه و در نهایت هم به زبان می رسد. این سیر در کارهای آشوری هم خودش را نشان داده و به عقیده من او در نهایت به وسواس کلمه دچار شده است. یکی از مشکلات کسانی که بر زبان بسیار تکیه دارند همین است که زبان را از موضوعی خودآگاه به موضوعی ناخودآگاه تبدیل می کنند و دیگر غیر از زبان چیزی نمی بینند.
وی افزود : لب مطلب کتاب "زبان باز" این است که ما برای شناخت مدرنیت و برای موفق شدن در آن نیازمند حل مشکل زبانیمان هستیم و نه مشکلات دیگر و به همین خاطر است که آشوری شروع به واژه سازی می کند حال آنکه مشکل زبان با واژه حل نمی شود. کوچکترین واحد اندیشه جمله است نه واژه. چیزی هم که ما نیاز داریم جمله سازی است نه واژه سازی که این کار هم نیاز به تفکر دارد.
فانی اضافه کرد : مشکل ما مشکل لفظ نیست مسئله اصلی مفهوم سازی است. اگر مشکل پریشان اندیشی هم داریم به این خاطر است که نمی توانیم مفهوم سازی کنیم. ما مشکل اندیشیدن داریم که تابع پارامترای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
در پایان این نشست علی صلحجو - منتقد ادبی - نیز با بیان اینکه "طرح پژوهشی کتاب "زبان باز" بر خلاف آنچه آشوری معتقد است بسیار ساده، طبیعی و بدیهی است" گفت : من به هیچ وجه نتوانستم این کتاب را به عنوان اثری جدید بخوانم. آشوری در این تز می خواهد نشان دهد وقتی که جامعه پیشرفت می کند بازتابش در زبان نمود می یابد. او چگونگی غنی شدن زبانهای مدرن (از جمله فرانسه، انگلیسی و آلمانی) را نشان داده اما از این نکته غافل مانده که همین زبانها از واژه هایی که از زبان یونانی وارد زبان لاتینی شده بود وام گرفتند و بر غنایشان افزوده شد و به همین دلیل بود که وقتی اروپا خواست به مدرنیت پا بگذارد بستر زبانی برای آن فراهم بود.
فاصله ای که آشوری میان زبان طبیعی و زبان علمی قائل است پذیرفتنی نیست
وی افزود : علاوه بر این آشوری در مفهوم زبان طبیعی و زبان علمی را مطرح می کند و میانشان هم شکافی عمیق ایجاد می کند. من واقعاً نمی دانم زبان فارسی تا کجا طبیعی است و از کجا به بعد علمی می شود و ادعای آشوری برایم پذیرفتنی نیست.
در این نشست تعدادی دیگر از پژوهشگران حوزه زبان از جمله محمدعلی نجفی، تهمورث ساجدی و علی موسوی گرمارودی نیز حضور داشتند.
نظر شما