نزدیک به پایان هزاره دوم میلادی ، چند رویداد که از اهمیت تاریخی برخوردارند چشم انداز اجتماعی زندگی انسان را دگرگون ساخته اند. تکنولوژیهای اطلاعات با سرعتی شتابان در کار شکل دهی مجدد بنیان مادی جامعه است. اکنون سقوط کمونیسم مبارزه تاریخی با کاپیتالیسم را تضعیف کرده است، و نقطه پایانی بر جنگ سرد گذاشته، خطر قتل عام اتمی را کاهش داده و جغرافیای سیاسی جهان را به گونه ای بنیادین دگرگون ساخته است. سرمایه داری نیز دستخوش تجدید ساختاری بنیادی شده است.
فعالیت های جنایتکارانه و سازمانهای شبه مافیایی در گوشه و کنار عالم نیز جهانی و اطلاعاتی شدهاند،علاوه بر این، سیستم ارتباطی نوینی که به زبانی جهانی و دیجیتالی سخن میگوید، تولید وتوزیع کلمات، صداها و تصاویر فرهنگ ما را جهانی ساخته و آنها را با سلیقهها، هویتها و روحیات افراد تطبیق داده است.
در بیشتر نقاط جهان، مردم از نو حول محور هویتهای بنیادین از قبیل هویتهای دینی، قومی، سرزمینی و ملی گردهم میآیند. با این همه ، در دوران تاریخی که ساختار زدایی گسترده سازمانها، مشروعیت زدایی نهادها ، رنگ باختن جنبشهای اجتماعی بزرگ و تجلیات فرهنگی گذرا ویژگی اصلی آن است، هویت به اصلیترین و گاه تنها سرچشمه معنا تبدیل میشود.
مردم هر روز بیش از گذشته معانی خود را نه بر اساس اعمال بلکه بر اساس هویت خود یا آنچه که گمان می کنند هویتشان است سامان میدهند. از سوی دیگر ساختار جوامع ما به نحو روزافزونی پیرامون تقابل دو قطبی میان شبکه وخویش شکل می گیرد.
به محض اینکه تکنولوژی گرفته شد ، در همه کاربردها و استفاده هایی که به نوبه خود به نوآوری تکنولوژیک یاری رساندند رشدی انفجار گونه یافت، سرعت و دامنه تحولات تکنولوژیک را افزایش داد و منابع آن را متنوع ساخت. میتوان گفت با اینکه تکنولوژی خود خبر میدهد و نیز کاربردهایی را مشخص میسازد که جوامع تصمیم می گیرند – همواره به گونه فرایندی منازعهآمیز – توانایی تکنولوژیک بالقوه خویش را در آن صرف نمایند.
در قرن بیستم عمدتاً با دو شیوه اصلی تولید زندگی کردهایم ، سرمایه داری و دولت سالاری. در سرمایه داری ، جدایی میان تولیدکنندگان و ابزار تولید، کالا شدن نیروی کار و مالکیت خصوصی ابزار تولید بر مبنای کنترل سرمایه ( مازاد تولید که به کالا تبدیل می شود) اصل بنیادین تصاحب و توزیع مازاد تولید توسط سرمایه داران را تعیین میکرد. در دولتسالاری، کنترل مازاد تولید در خارج از نظامی و ایدئولوژیک دستگاه سیاسی برای تحمیل اهداف خود بر تعداد بیشتری از افراد و گسترش این نفوذ به اعماق آگاهی آنها گرایش دارد.
مؤثرترین عامل تاریخی که پارادایم تکنولوژی اطلاعات را شتاب می بخشد شکل و مسیر آن را تعیین، وشکلهای اجتماعی وابسته به آن را ایجاد میکند، فرایند تجدید ساختار سرمایه داری است که از دهه 1980 آغاز شد و باعث شد تا بتوانیم نظام تکنولوژیک- اقتصادی جدید را سرمایه داری اطلاعاتی بنامیم.
میتوان گفت که بدون تکنولوژی نوین اطلاعاتی، سرمایهداری جهانی واقعیت بسیار محدودی می بود. آلن تورن چنین استدلال میکند که در جامعه فرا- صنعتی که در آن به جای کالاهای مادی ، خدمات فرهنگی جایگاه اصلی را در تولید به خود اختصاص داده است ، دفاع از شخصیت و فرهنگ فاعل اجتماعی در برابر منطق دستگاه ها و بازار است که جایگزین ایده مبارزه طبقاتی میشود.
وقتی شبکه فرد را خاموش میکند "خویشتن"، خواه فردی خواه جمعی ، بدون توسل به مرجع جهانی و ابزاری معنای خود را میسازد: پس از اینکه حذفشدگان حاضر نشدند منطق یکجانبه سلطه ساختاری وحذف اجتماعی را بگذیرند، فرایند قطع ارتباط دو سویه میشود.
نظر شما