فرایند کار در مرکز ساختار اجتماعی قرار دارد. دگرگونی تگنولوژیک و مدیریتی نیروی کار و روابط تولید، در درون و پیرامون بنگاه شبکهای اصلی ترین اهرمی است که الگوی اطلاعاتی و روند جهانیشدن به وسیله آن بر جامعه تأثیر میگذارند.
در هر فرایند تحول تاریخی، یکی از بارزترین جلوههای تغییر نظاممند، دکرگونی اشتغال و ساختار اشتغال است.
در واقع نظریههای فرا- صنعتی و اطلاعاتگرایی، ظهور یک ساختار اجتماعی نوین را که گرایش به خدمات به جای کالا، افزایش مشاغل مدیریتی و حرفه ای، از میان رفتن مشاغل کشاورزی و تولیدی، و افزایش محتوای اطلاعاتی پیشرفتهترین اقتصادها از ویژگیهای بارز آن است، قویترین دلیل تجربی تغییر مسیر تاریخ میدانند. در بیشتر این فرمولبندیها، نوعی قانون طبیعی اقتصادها و جوامع نهفته است که حرکت در مسیر مدرنیته را که جامعه امریکا پیشتاز آن بوده است ، تنها راه ممکن به شمار میآورد.
اگر چه اقتصادهای اواخر قرن بیستم آشکارا با اقتصادهای پیش از جنگ جهانی دوم تفاوت دارند، به نظر نمی رسد خصوصیتی که این دو نوع اقتصاد را از یکدیگر جدا می کند عمدتاً در منبع رشد بهره وری آنها نهفته باشد. تمایز اصلی تمایز میان اقتصاد صنعتی و فرا- صنعتی نیست بلکه بین دو شکل مختلف از تولید صنعتی ، کشاورزی و خدماتی است که بر مبنای دانش بنا شدهاند.
خدمات اجتماعی در برگیرنده کل قلمرو فعالیتهای دولتی، و همچنین مشاغلی است که به مصرف جمعی مربوط میشوند خدمات فردی خدماتی هستند که به مصرف فردی ارتباط دارند و از سرگرمی و تفریحات گرفته تا مکانهای خوردن و نوشیدن را شامل میشوند. اگر چه باید پذیرفت که این تمایزها وسیع هستند ، ولی به ما اجازه میدهند که درباره تحول ساختار اشتغال در کشورهای مختلف بهگونههای متفاوتی بیندیشیم و تحلیلهایمان دست کم عمیق تر از شرحهای آماری متعارف باشد.
وقتی جوامع به جای تغییر تدریجی مسیر صنعتی، در دوره کوتاهی به نابودی گسترده مشاغل تولیدی می پر دازند، این مسأله لزوماً به دلیل پیشرفته بودن آنها نیست بلکه بدین دلیل است که آنها از سیاستها و راهبردهای ویژهای پیروی میکنند که بر مبنای زیر بنای فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی آنان استوار است. راههایی که برای هدایت دگرگونی اقتصاد ملی و نیروی کار اتخاذ میشود تأثیرات شگرفی بر دگرگونی ساختار استغال دارد که زیر بنای نظام نوین طبقاتی جامعه اطلاعاتی را شکل می دهد.
باید پذیرفت که اکثریت نیروی کار در اقتصادهای پیشرفته حقوق بگیر هستند. ولی تفاوت سطح، ناهمگونی فرایند، و روند معکوس در برخی از موارد دیدگاهی متفاوت با الگوهای دگر گونی ساختار اشتغال را ضروری میسازد. حتی میتوان این فرضیه را مطرح ساخت که به موازات تبدیل شبکه و انعطافپذیری به ویژگی بارز سازمان صنعتی جدید و دستیابی شرکتهای کوچک به جایگاهی مناسب در بازار که از طریق تکنولوژیهای جدید میسر گشته است ، شاهد احیای خود اشتغالی و وضعیت شغتی ترکیبی هستیم.
بنا براین وضعیت مشاغل در جوامع اطلاعاتی – که در این مرحله تاریخی در حال پدیدار شدن هستند- متنوعتر از آن چیزی است که در دیدگاه شبه طبیعت گرایانه موجود در نظریه فرا- صنعتی تصور می شود. در واقع این نظریهها تحت تأثیر قوم گرایی امریکایی هستند که حتی از تجربه امریکا نیز تصویر دقیقی عرضه نمیکند.
نظر شما