۱۰ مهر ۱۳۸۷، ۱۴:۵۵

یک روزنامه ارمنی بررسی کرد :

ناتو؛ آخرین میراث ناکارآمد جنگ سرد

ناتو؛ آخرین میراث ناکارآمد جنگ سرد

یک روزنامه ارمنی در مقاله ای تحت عنوان ناتو "آخرین باقیمانده جنگ سرد" بر ضرورت تدوین نسخه ای جدید برای تامین امنیت جهانی تاکید کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه "آزگ" پیرامون تحولات اخیر و لزوم بازنگری در تدوین یک برنامه مدون برای امنیت جهانی می نویسد: در روز 18 و 19 سپتامبر در لندن ملاقات وزرای دفاع 26 کشور عضو ناتو برگزار و طی آن پیشنهاد دولت آمریکا مبنی بر تشکیل نیروهای واکنش سریع در قالب پیمان مورد بررسی قرار گرفت.

این روزنامه می نویسد: به نظر استراتژیست های کاخ سفید، این نیروها از کشورهایی که تحت تهدید روسیه هستند دفاع خواهند کرد. گفته نمی شود که نیروهای مذکور چگونه باید پیشروی روسیه را متوقف سازند، اما مسکو بلافاصله این ابتکار را با نوعی اسباب بازی که بخواهند با صدایش کسی را بترسانند مقایسه کرد.

به این ترتیب ناتو یک ماه بعد از در هم کوبیده شدن گرجستان مثل اینکه به هوش آمده و علاقمند است با انجام اقداماتی به خود و دیگران اثبات کند که کماکان مقتدرترین ساختار نظامی دنیاست.

در ادامه این مطلب این روزنامه با اشاره به تشکیل ناتو پس از جنگ جهانی دوم در سال 1949 و اقدام متقابل شوروی در این باره و تاسیس پیمان ورشو، اینگونه استباط می کند که طی سال های جنگ سرد این دو ساختار نظامی در کل دنیا تعادل نظامی را حفظ می کردند.

در ادامه این مطلب با اشاره به تحولات ناتو در حوزه ساختار آن تا خروج فرانسه از ساختارهای نظامی آن آمده است: هم ناتو و هم پیمان ورشو را می توان سمبل های جنگ سرد نامید. وجود دو پیمان نیرومند نظامی امکان اجتناب از وقوع جنگ را فراهم ساخت. اگرچه درگیری های نظامی در بسیاری از کشورهای منطقه ادامه می یافتند، اما هر دو طرف هم در تمام مدت بر علیه یکدیگر به نیروی نظامی متوسل نشدند.

پس از فروپاشی اتحاد شوروی و تجزیه پیمان ورشو معلوم شد که مناقشه سنتی غرب و شرق خاتمه می یابد. در این شرایط خیلی ها بخصوص در روسیه در خصوص تجزیه ناتو که وجود آن دیگر ضروری نبود صحبت می کردند، اما علی رغم این صحبت ها پیمان آتلانتیک شمالی نه تنها به بقای خود ادامه داد، بلکه سعی کرد وجود خود را با چالش های جدید از جمله مبارزه علیه تروریسم، گسترش مواد مخدر، امور نظامی در کشورهای تازه استقلال یافته و غیره استدلال نماید.

اجرای برنامه های "مشارکت برای صلح" و غیره آغاز شد و حدود 24 کشور از بلوک شرق سابق و جمهوری های شوروی سابق به عضویت این برنامه ها در آمدند.

بهرحال ساختاری که چهره خود را تغییر می داد و از پیمان نظامی به سیاسی تبدیل می شد از نیمه دوم دهه 90 شروع به اجرای برنامه گسترش کرد، چیزی که بطور معمول موجبات نارضایتی روسیه را فراهم می ساخت.

مسکو حرکت به سوی مرزهای خود را بعنوان تهدید مستقیم منافع سیاسی و اقتصادی خود قلمداد می کرد. علی رغم شکایت های فعال مسکو، روند گسترش ناتو ادامه یافت و امروزه 26 کشور عضو این سازمان هستند.

آزگ در ادامه این مطلب آورده است: عضویت کشورهای تازه استقلال یافته در پیمان آتلانتیک شمالی و نزدیک شدن به مرزهای روسیه نه تنها منجر به گسترش این ساختار بلکه تغییر سیاست خارجی مسکو نسبت به غرب گردید و به این ترتیب با تلاش های فعال غرب در نخبگان روسی تغییر و تحول سیاسی جدی بوقوع پیوست و به عبارتی غرب گرایان در مقابل امپراطوری گرایان روسی از مواضع خود عقب نشینی کردند و نخبگان جدید با درک اینکه ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی تازه اش[اروپای شرقی] جهت ایجاد کمربند حمایتی در اطراف روسیه فعالانه تلاش می کنند، اقدام به تدوین سیاست تازه نموده و اعلام کردند که کل منطقه مشترک المنافع را نوار حیاتی نفوذ خود محسوب می کنند.

در بخش دیگری از این مطلب آمده است: ناتو در عین حال با مشکلات تازه مواجه شده و این مشکلات منجر به بروز اختلاف نظرات سیاسی در داخل پیمان گردید. در حقیقت گسترش پیمان آتلانتیک شمالی به بودجه کشورهای اهدا کننده که مجبور بودند برای رساندن اعضای جدید به سطح دفاع نظامی لازم مبالغ بیشتری اختصاص دهند ضربه دردناکی وارد کرد. بعنوان مثال کشورهای حوزه دریای بالتیک اطمینان داشتند که در شرایط هم مرز بودن با روسیه، ناتو موظف است کل تأمین مالی ارتش های این کشورها را بر عهده بگیرد.

گسترش ناتو بر کشورهایی که به خصوص به یونان و ترکیه کمک مالی می دادند نیز تأثیر گذاشت و مبالغ اختصاصی به این دو کشور به شدت کاهش یافت. علاوه براین روشن شد که در پی گسترش سازمان و اجرای سیاست آمریکا گرایی از سوی اعضای جدید، ایالات متحده مواضع خود را در این نهاد تقویت کرد، چیزی که منجر به نارضایتی فرانسه، آلمان، ایتالیا و سایر اعضا شد.

یعنی گسترش ناتو این سازمان را با مسائل جدی مواجه ساخت، و بانیان آن را وادار کرد تا در خصوص نقطه نظرات خود به منظور توسعه آن در آینده بازنگری نمایند. جنگ در بالکان، عراق و افغانستان نیز عمق این اختلاف نظرات و همچنین امکانات نظامی پیمان را بنمایش گذاشت. هنگام بمباران صربستان و یا حمله به افغانستان پیمان متحدانه عمل می کرد، اما در جنگ عراق اختلافات فوق الذکر میان کشورهای اصلی بروز کردند.

بعد از سال 2005 روشن شد که دیگر پیمان نظامی - سیاسی وجود ندارد و آن یک واحد نظامی متحد است که می تواند در جنگ های گسترده مناطق مختلف شرکت کند.

یک حقیقت دیگر نیز روشن بود: گسترش آتی پیمان در آینده قابل دید امکان پذیر نیست.

جنگ اوستیای جنوبی و شکل گیری قطب جدید

جنگ قفقاز یک بار دیگر نشان داد که این ساختار نظامی سیاسی بازمانده از دوران جنگ سرد شکوه و درخشش سابق خود را از دست داده است. روسیه بدون هیچ زحمتی و بدون عذاب وجدان ارتش گرجی را که با تلاش های فعال کشورهای عضو ناتو تشکیل شده بود در هم کوبید.

حقایق دیگر نیز روشن شدند. نخست اینکه کشورهای عضو ناتو آماده اجرای عملیات نظامی علیه روسیه و کلاً هر گونه نیروی آماده مقابله با عملیات نظامی گسترده نیستند.

همچنین روشن شد که دیپلماسی اروپایی اصل فعالیت خود یعنی نگهداشتن کشورها در مقابل درب خود و اجازه ورود ندادن به آن را حفظ کرده است. عضویت گرجستان در ناتو در همین حالت است، این کشور را رد نمی کنند، اما در عین حال قول نمی دهند و در آینده نزدیک هم بعید است قول بدهند که به عضویت تمام عیار پیمان آتلانتیک شمالی در آید.

اما در پی سیاست غیر دوراندیش تفلیس این کشور اسیر رؤیاهای نخبگان سیاسی خود شده است.

نتیجه گیری

در جهان معاصر تشکیل سیستم جدید امنیتی برای بسیاری از کشورهای جهان یک ضرورت است و گرچه نقش ناتو در این سیستم حائز اهمیت خواهد بود، روشن است که در شرایط بحرانی قادر به فعالیت نیست.

یک نکته دیگر نیز روشن است، در معماری جدید امنیتی وجود ارتش نیرومند نظامی و اراده مردم در راستای مبارزه برای کشور تا آخرین نفس مهم تلقی می شود. در شرایط وجود این تضمین ها بعید به نظر می رسد کسی که در پیروزی سریع خود مطمئن نیست آغاز عملیات نظامی را ترجیح دهد.

کد خبر 758395

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha