- سعید فرجپوری : در آهنگسازی مقوله حس و حال و آنیت برای من جایگاه ویژه ای دارد شاید واژه حال این روزها از نظر کاربرد زیاد آن در زندگی روزمره و در اطراف ما تکراری باشد اما به نظرمن در موسیقی شرق و به خصوص موسیقی ایران مفهوم "حال" و "آن" بسیار عمیق است و دسترسی به آن کار آسانی نیست و این فاکتور از نظر آهنگسازی،خلاقیت و ذوق ورزی در موسیقی شرق و مشخصا موسیقی ایران بسیار مهم است و برای خود رمز و رازی دارد و مانند یک "مدی تیشن" است که دسترسی به آن کار آسانی نیست .
البته که هرکسی از مقوله حس و حال، دریافت خودش را خواهد داشت و نمی شود آن را به عنوان ویژگی یک اثر تعریف و معنی کرد؛ اما تجربه من در طول سالیان و ارتباط با مخاطبین موسیقی از همه لایه های مختلف اجتماعی نشان می دهد کارهایی ماندگار و جاودانه شده اند که فاکتور "حال و آن" آن ها ازبقیه مشخصه های دیگر مانند ملودی ، ریتم ، تکنیک وشعر -البته همه این موارد برای یک اثر خوب لازم هستند وبه نوعی در خدمت حس و حال اثر هستند- بارز تر بوده است. به عنوان مثال بعضی از آهنگسازان ما با پیچیده کردن و به کارگیری تکنیک های اضافی جلوی صاف و روان بودن اثر را می گیرند ونهایتا حس و حال قطعه را از بین می برند.
*در شیوه آهنگسازی برخی از آثار شما ملودی های کردی بسیار شنیده می شود دلیل خاصی برای استفاده از این ملودی ها دارید؟
- نه دلیل خاصی ندارد این مسئله در ضمیر ناخودآگاه من به نوعی وجود دارد و آن هم به دلیل بستر قومی و فرهنگی کردستان است که من در آنجا متولد شدم و دوران کودکی و نوجوانی ام را در آن سرزمین سپری کرد و طبیعی است که با این موسیقی سال ها زندگی کردم ؛ اما به جرات می توانم بگویم در آثاری که در حوزه موسیقی دستگاهی ساخته ام هیچگاه از یک ملودی کردی استفاده نکرده ام اما این نظر شما را که در کارهایم یک نوع لحن و حالت از موسیقی کردی وجود دارد را رد نمی کنم چون به هرجهت و با توجه به مطالبی که عرض کردم طبیعتا در ذوق ورزی و سلیقه زیبایی شناسی من تاثیر خواهد گذاشت.
*انتخاب شعرهای مناسب از شاعران سرشناس اما مهجور از ویژگی آثار شما است دلیل خاصی برای انتخاب این اشعار دارید؟
- این شعر آقای کسرایی که در کنسرت اخیر اجرا شد، شعری زیبا و بسیار روان است که جدا از زیبایی شناسی اثر نوعی واقع گرایی نیز در آن احساس می شود وانتخاب این شعر بیشتر به این دلیل بوده معمولا اشعاری که راجع به وطن سروده شده جنبه های زیبایی طبیعت، هوا ، خورشید و غیره را مد نظر داشته که البته این نوع اشعار در جای خود خوب و زیبا هستند اما در این شعر شاعر وطن را مخاطب قرار داده و با او درد و دل کرده و به نوعی از وطن گله و شکوه دارد و فراز ونشیب هایی که باعث شده به خیلی از آدم ها غم غربت و دوری تحمیل شود را بازگو می کند و در نهایت با همه در نهایت با همه این گلایه ها باز هم می گوید:"وطن، وطن وطن! تو سبز و جاودان بمان".
*طرح مسائل اجتماعی در قالب شعر از پدیده های خوب هنر موسیقی است که دراجرای اخیر گروه "دستان" هم در تصنیف "قیژک کولی" و هم در تصنیف "وطن" شنیده شد شما به عنوان آهنگساز تا چه اندازه با طرح مسائل اجتماعی از طریق هنر موسیقی معتقدر هستید ؟
- بیبنید آهنگساز و یا هر هنرمند دیگر در این جامعه زندگی می کند و بسیاری از مسائل را می بیند و درک می کند بنابراین خیلی از پدیده های اجتماعی در اطراف هنرمند بدون شک در هنر او که انعکاسی از محیط پیرامون او ست تاثیر مستقیم دارد اما من با هنرسفارشی و شعارگونه که تاریخ مصرف داشته باشد و وسیله ای برای تبلیغ مقاصد سیاسی باشد مخالفم.؛ بنابراین دلم می خواهد اگر هم یک جنبه اجتماعی در کار وجود دارد فارغ از شعار باشد و بن مایه هنری نیز داشته باشد.
*بحث آموزش کمانچه و تغییراتی که در طی این سالها اتفاق از جمله بحثهای محافل هنری است و از سوی دیگر با تغییراتی که ایجاد شده بحث چند صدایی در موسیقی ایران نیز مطرح شده است نظرشما در این مورد چیست؟
- ماجرای ساز کمانچه خود حکایتی شده است و متاسفانه بعضی از دوستان و اساتید با بی مهری با این ساز و نوازندگان آن برخورد کرده و می کنند اما به نظرم این ساز در طی سالهای متمادی راه و مسیر خود را پیدا کرده و خوشبختانه راه بازگشتی هم وجود ندارد و با توجه به تعداد زیاد نوازنده های این ساز مخصوصا جوان ترها دیگر این صحبت و حاشیه ها نمی تواند مانع پیشرفت و حرکت رو به جلوی ساز کمانچه شود؛استقبال نسل جوان به این ساز قابل مقایسه با دو یا سه دهه قبل نیست ؛خوب به یاد دارم سال 62 یا 63 من و آقایان (اردشیر کامکار،علی اکبرشکارچی،هادی منتظری) در کانون چاووش درس می دادیم و بدون اغراق در مجموع 10 شاگرد داشتیم در صورتی که کلاس هایی مانند سنتور،سه تار،تنبک و تار پر بود و شاگرد نمی گرفتند اگر ما واقع بینانه بااین مسئله برخورد کنیم نباید در حال حاضر تلاش و زحمت نوزاندگان این ساز در معرفی وشناساندن آن به جامعه نادیده بگیریم.
* بسیاری معتقد هستند که صدای کمانچه شما با صدای سایر کمانچه ها فرق می کند آیا از شیوه خاصی در اجرا استفاده می کنید؟
- هر نوازنده ای که ساز به دست می گیرد به مرور شیوه و ویژگی خاصی را در ساز زدن پیدا می کند بنابراین اگر صدای ساز نوازنده ای با دیگری متفاوت است به خاطر تجربه ای است که در نوازندگی این ساز طی چندین سال به دست آورده و این امری طبیعی است چراکه به نظرمن هر نوازنده ای باید حس و حال خاص خودش را داشته باشد تا بتواند آن ساز را با حس و حال خودش بنوازد.
*در کنار استاد شجریان بودن چه تاثیری در روند کاری شما داشته است؟
-اگر بخواهم از تجربه ها و خاطرات همکاری 25 سالی که با استاد شجریان داشته ام و الان هم ادامه دارد بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد اما می توانم در یک جمله بگویم که استاد محمدرضا شجریان محبوب ترین و تاثیرگذارترین هنرمند در تاریخ موسیقی ایران است که توانسته نزدیک به نیم قرن با عشق و تلاش خستگی ناپذیر همچنان ثابت قدم به راه خود ادامه دهد و تعداد انبوهی از مردم ایران از پیر و جوان با آثار ایشان زندگی کرده ومی کنند و برای من به شخصه درکنارایشان بودن باعث غرور و افتخاراست و همیشه لذت بخش بوده وهست.
* کمی درباره دو آلبوم تازه "خورشید آرزو" و"قیژک کولی" از آثار منتشر شده گروه "دستان" با آواز همایون شجریان توضیح دهید.
-دو آلبوم "قیژک کولی" به آهنگسازی حمید متبسم و"خورشید آرزو" ازساخته های خودم با آواز همایون شجریان است که دوستان عزیزم حسین بهروزی نیا نوازنده عود، پژمان حدادی تنبک،بهنام سامانی دف در تولید این آلبوم ما را همراهی کردند؛ از ویژگی مهم این آثار اجرای زنده آن است که حدود 9 ماه پیش در شهربرلین آلمان روی صحنه ضبط شده و با توجه به حضور مردم از حال و هوای خاصی نیز برخوردار است.
در مورد گروه دستان هم باید بگویم که با توجه به تجربه های زیادی که در گروه های مختلف داشته و در حال حاضر دارم گروه های موسیقی در ایران عمدتا دو نوع هستند، در نوع اول اعضای گروه توسط گروه انتخاب می شوند و آهنگسازی ، خط مش گروه و مدیریت مالی و هنری و مسائل دیگر به عهده یک نفر است و گروه تنها اجرا کننده است ؛ اما در نوع دوم گروهها که فکر می کنم گروه دستان در این طیف قرار گرفته از انتخاب اعضای گروه گرفته تا خط مشی هنری، مالی و آهنگسازی ، سرپرستی همه به شگل گروهی و شورایی انجام می شود ونکته مهم توانایی اعضا است که تک تک آنها دراجرا نقش ویژه و منحصر به فرد خودشان را دارند به عنوان مثال کانون چاووش در سالهای 59 یا 60 چنین ویژگی را داشت و به شکل شورایی اداره می شد و کارهای ارزنده و تاثیرگذاری منتشر کرد که حاصل آن هنوز هم در زمره بهترین آثار است که در حافظه مردم باقی مانده است.
*به عنوان آخرین سئوال همایون شجریان نخستین کنسرت مستقل خود را توسط گروه موسیقی "دستان" اجرا کرد ارزیابی خود را از توانایی این خواننده جوان موسیقی ردیف دستگاهی بگویید.
-اصولا در فن خوانندگی به دلیل نداشتن کلاس های مدون و سیستماتیک در امر آموزش و همچنین فاقد صلاحیت بودن بسیاری از کسانی که به امر آموزش مشغول هستند متاسفانه به شکل ساده انگارانه ای هنرجویانی که یک دوره ردیف را می گذرانند خود را محق آواز خوانی می دانند و به مسائلی چون صداسازی ، نفس گیری ،خارج نخواندن، لحن ،ریتم و شناخت واژه ها و هجاها که قبل از یادگیری ردیف باید آموزش ببینند توجهی ندارند که راه سخت و دشواری است و خیلی زحمت و پشتکار لازم دارد و از آنجا که از نزدیک در جریان کار و تمرین های همایون شجریان بودم می توانم بگویم که مدت 12 سال به صورت پیگیر در حال تمرین و تجربه اندوزی برای یافتن نکاتی بود که به آن اشاره کردم و بالاخره دست یافت.
شاهد آن هم دو آلبوم "خورشید آرزو" و "قیژک کولی"بود که همایون دو ساعت و نیم به طور زنده برنامه ای را خواند و حتی یک نت خارج از ریتم اجرا نکرد و ما توانستیم این کارها را بدون رفتن به استودیو منتشر کنیم و بازهم فکر می کنم وقتی خواننده ای مانند همایون بتواند با صدایش هرکاری که می خواهد انجام می دهد و یا آهنگسازهراجرایی را از او می خواهد توانایی اش را دارد که انجام دهد ومی تواند بر مخاطب اثر بگذارد مطمئنا راه خودش را پیدا کرده و بتدریج شخصیت مستقل و جایگاه درخور شایسته خود را به دست آورده و خواهد آورد و دیگر منصفانه نیست که به این دلیل که او پدرش را تکرار می کند (که این نکته خود جای بحث زیادی دارد) ارزش های واقعی و کم نظیر او را ندیده بگیریم.
نظر شما