به گزارش خبرنگار مهر، دکتر موحد که جدیداً کتابش با عنوان " البته واضح و مبرهن است.." از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده در مورد انگیزهاش از نگارش این کتاب گفت: این پرسش دو سه جواب عمده دارد. نخست اینکه امروزه محمل کارهای تحقیقی مقاله است. مسئلۀ دیگر این است که من دائما در معرض داوری مقالات مجلهها هستم. یعنی هفتهای نیست که چند مقاله از مجلههای مختلف برای من نیاید و در چند مجله هم عضو شورای نویسندگان هستم. این مقالهها را که میخوانم، مشاهده میکنم که گوینده در بعضی موارد حرفی داشته که بزند اما نتوانسته آن را بپروراند و از این رو خواستم چیزی بنویسم که یک راهنمایی و شروعی باشد برای اینکه افراد متوجه شوند که مقاله هم ساختاری دارد.
وی افزود: دلیل سوم هم این است که حق این مطلب در ایران شناخته نشده است، در غرب کتابهایی که در ادبیات نوشته میشود، یک بخشش را به مقاله(essay) اختصاص میدهند. یعنی یک قسمت شعر(poetry) است، یک قسمت داستان کوتاه و بلند است و قسمت آخر را به مقاله اختصاص میدهند. یعنی مقالهنویسی اگر نه در طراز قصهگویی و شاعری بلکه در طراز نویسندگی یک هنر است. بنابراین این موضوع هم باید شناخته شود که مقالۀ خوب نوشتن یک هنر است.
موحد در برابر این پرسش که چرا نمونهای از مقالۀ علمی در کتاب شما نیست؟ تصریح کرد: به این دلیل که ریاضیدانهای ما، پزشکان ما و فیزیکدانهای ما هیچ کدام احتیاجی به راهنمایی ندارند. در کتاب اشاره کردهام که سالها سردبیر نشریۀ چکیده بودم، و میدیدم که مقالات این افراد منضبط است، میدانند چه میخواهند بگویند و مینویسند. زیرا تز دارند و میدانند چه میخواهند بگویند. یعنی ذهن منظمی دارند. منظور من بیشتر در موردعلوم انسانی است.
او در مورد شاکله کتابش تأکید کرد: کتاب دو بخش است. یک بخش ساختار مقاله که در آن با کمال احتیاط حرفهای کلی زدهام و بعد مثال زدهام. یعنی این دستورات کلی است اما کاربرد آنها امری متفاوت است. یعنی باید تمرین کنی. بنابراین من موظف نیستم به کسی نوشتن یاد دهم، اما میتوانم بگویم که مقاله چه الزاماتی دارد و اصول آن چیست؟ اما آنجا که انواع مقاله را نوشتهام، بیشتر به مسائل ادبی تکیه کردهام. مقالات مختلفی که ارائه کردهام، دو بخشش مقالات استدلالی و فلسفی محض است. هنوز که هنوز است، بهترین نمونه مقالۀ دیالکتیکی مقالات افلاطون است. در ایران از اینگونه مقالات اصلاً نداریم. وقتی هگل میگوید این اوج دیالکتیک است، من حیفم میآید که از آن استفاده نکنم.
موحد در مورد وضعیت ما در این حوزه تصریح کرد: در ایران اما مقالۀ دیالکتیکی نداریم. همچنین مقالهای از دکتر بشیریه و مقالهای هم از خودم آوردهام. در اینجا توجهم بیشتر به مقالاتی است که متوجه ایران است. موضوع مقالۀ دکتر بشیریه هم پستمدرن است که البته بخشی از مقاله وی را آوردهام. ضمن آنکه ایشان آدمی است که میداند پستمدرنیسم یعنی چه و بهراحتی مشخصههای آنها را میآورد که در مقایسه با حجم عظیم آثاری که در فارسی در مورد پستمدرنیسم هست، بهخوبی آن را معرفی کرده است. باید توجه کرد که در زمینۀ آثار فلسفی دست ما تنگ بود.
موحد در مورد کارهای اخیر خود تأکید کرد: عدهای در آکسفورد به کارهای ابنسینا علاقهمند شدهاند و من معتقدم که کارهایشان درست و دقیق نیست و اشتباه دارند و بیشتر هم به کارهای رشر تکیه کردهاند که او هم در اصل اشتباه کرده است. به همین دلیل میخواهم به این موضوع سامان دهم. اخیراً یک مقاله راجع به ابنسینا نوشتهام که ویلیامسون به آن ارجاع داد. در همان مقاله مطالبی هست که باطلکننده بسیاری از حرفهای اساتید آکسفورد راجع به ابنسیناست. الان دو سه مقاله در دست نگارش دارم که در آنها به نقد کارهای رشر، تونی استریت و ویلفرد هاجز که در غرب در زمینۀ ابنسیناپژوهی بسیار مورد ارجاع هستند، میپردازم. همۀ این کارها آماده کردن زمینه لازم برای همایش جهانی است که قرار است در رابطه با ابن سینا برگزار شود
رئیس گروه منطق در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در مورد توجه اخیرش به ابنسینا هم گفت: من همیشه این را گفتهام. اما اینکه اخیراً بیشتر شده شاید به این دلیل است که بیشتر به آثار منطقی آنها توجه کردهام. اصولاً وقتی میخواهم که وزن آثار فلسفی کسی را بسنجم به آثار منطقی وی توجه میکنم. ما در سنت خودمان نمونههایی مشترک با آنچه فلسفۀ زبان و فلسفۀ منطق و فلسفۀ تحلیلی نامیده میشود داریم. آثار سنت ما هم دقت دارند و هم واجد اشتباهاتی هستند. الان هم جلسات هفتگی داریم که در آنها راجع به متون منطقی سنت خودمان گفتگو و بحث میکنیم.
وی در انتها در مورد اینکه گروه منطق مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران چه زمانی به جذب دانشجوی دکترا با گرایش منطق اقدام میکند؟ گفت: زمانی که ابزار و استاد لازم را برای این کار داشته باشیم. چون اکثر متخصصان در زمینۀ منطق ریاضی هستند و کمتر به منطق فلسفی پرداختهاند. فارغالتحصیلان آی پی ام هم که بیشتر متوجه منطق ریاضی هستند و گرچه میتوانند در منطق عمومی تدریس کنند، اما در زمینۀ منطق فلسفی مشکل داریم. البته چندین دانشجو به خارج برای آموزش فرستادهایم که امیدواریم برگردند و بتوانیم این شاخه را راهاندازی کنیم.
نظر شما