به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر ژاله کهنمویی پور در همایش «بینامتنیت در ادبیات و هنر» که در دانشگاه تبریز و با همکاری مرکز نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شد، به بررسی بعضی نظریهها درباره ضرورت یا عدم ضرورت دخالت مترجم در توضیح بینامتنی و اهمیت آن پرداخت.
وی گفت: هر ترجمه در نوع خود یک تفسیر است و بازگو کننده نگاه مترجم به متن، چرا که مترجم بیدلیل یک واژه را از بین چند واژه معادل انتخاب نمیکند. به همین دلیل، برخی منتقدان معتقدند که درک بینامتنی در ترجمه را باید برعهده خواننده گذاشت. به عبارتی اینان معتقد به «دریافت» مفهوم بینامتنی از جانب خواننده هستند و برخی دیگر اصرار به «ساختن» یا بهتر بگوییم به «بازسازی»این بینامتنی از ناحیه مترجم.»
در ادامه این همایش حبیب الله درخشانی، نقاش و پژوهشگر هنر درباره «کلاژ و بینامتنیت» سخنرانی کرد و گفت: «پیش از پیدایش کوبیسم و ابداع کلاژ از سوی پیکاسو و براک در دوره کوبیستها و اصطلاح کلاژ در معنای خاص و جدید لفظ، در کنار هم قرار دادن و ترکیب متنها و یا چسباندن قطعات نگاشتههای نقاشی و خوشنویسی از سدههای پیش رواج داشته است. اما کلاژ در باختر زمین در دوره جدید در معنایی بسیار متفاوت و با نگرشی دگرگون به پیدایی آمده است. چنان است که آثاری توسط خوان گری، براک و به ویژه پیکاسو پدید آمده است. این آثار از جهت بررسی متنها و تلفیق آنها از نظر مسئله بینامتنیت واجد اهمیت است.
دکتر باقر صدرنیا، دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه تبریز، سخنران بعدی این نشست بود که درباره «سایه روشن مباحث بینامتنی در متون بلاغی» سخنرانی کرد. او در این باره گفت: گرچه از هنگامیکه ژولیا کریستوا به طرح و تدوین مبانی نظریه مکالمه متون پرداخته است، دیر زمانی نمیگذرد. در این واقعیت نمیتوان تردید کرد که سایه روشنی از مباحث مربوط به این نظریه، همواره در میان خالقان آثار ادبی و علمای بلاغت دنیای اسلام مورد اعتنا و اهتمام بوده است. هم در ذیل مباحثی که علمای بلاغت درباره اصلاحاتی نظیر اقتباس، تلمیح، تقلید و حسن اتباع طرح کردهاند میتوان پارهای از اجزای آنچه به عنوان گفتگوی متنها یا «بینامتنیت» شناخته میشود یافت و هم در فصولی از کتب بلاغی که به بحث درباره سرقتهای ادبی اختصاص یافته است.»
او در ادامه ضمن طرح دیدگاه علمای بلاغت در این مورد، نمونههایی از گفتگوی میان متون ادب فارسی را مورد بررسی قرار داد.
دکتر نسرین فلاح، عضو گروه زبان و ادبیات دانشکده ادبیات رفسنجان، سخنران بعدی این نشست بود که به موضوع «شگردهای نظامیدر سرایش مخزن الاسرار» پرداخت و در این باره گفت: «شگردهای نظامیدر سرایش «مخزن الاسرار»، تأثیری شگرف بر شاعران پس از وی داشته است. خواجوی کرمانی مثنوی «روضه الانوار» خویش را به تقلید از نظامیسروده است. براساس نظریه باختین، نه تنها کلمات از پیش به کار گرفته شده اند، بلکه موضوعها نیز در یکی از حالات قبلی خود با سخنهای دیگری در تماس قرار گرفته اند.» او همچنین در طول مقاله خود به بررسی شگردهای بیانی خواجو در مثنوی روضه الانوار به تقلید از مخزن الاسرار پرداخت.
در ادامه دکتر علیرضا انوشیروانی، عضو هیئت علمیادبیات تطبیقی دانشگاه شیراز، و لاله آتشی، دانشجوی دکتری ادبیات انگلیسی دانشگاه شیراز، به ارائه مقاله مشترکی با عنوان «بینامتنیت در ادبیات و نقاشی» پرداختند. انوشیروانی و آتشی در مقاله تحقیقی خود به قلمرو ادبیات تطبیقی بر اساس تعریف هنری رماک پرداخته، از یک طرف، ارتباط بین شعر و نقاشی و تأثیرپذیری آنها را از یکدیگر را نشان دادند، و از طرف دیگر، به نظریه بینامتنیت توجه کردند. در این مقاله آمده بود: کریستوا معتقد است که هیچ متنی به تنهایی معنای مستقلی ندارد و متون تنها در رابطه با یکدیگر معنا پیدا میکنند. در نتیجه فهم متن چیزی نیست جز کشف رابطه بین متنهایی که به صورت شبکه، با یکدیگر متصل هستند.
دکتر بهمن نامورمطلق،دبیر فرهنگستان هنر، در ادامه این همایش درباره «بینامتنیت و یا بینامتنیتها» سخنرانی کرد. او در این باره گفت: «بینامتنیت همانند اغلب واژههایی که دامنه مصداقی و مفهومیآنها به مرور زمان گسترده شده است دارای ویژگی چند معنایی است. از همین روی بینامتنیت مصادیق و مفاهیم گوناگونی را در بر میگیرد که گاهی از جهاتی نه تنها متفاوت بلکه متضاد یکدیگر نیز هستند. در واقع بینامتنیت از یولیا کریستوا -یعنی واضح این واژه- تا ژرار ژنت و با گذر از لوران بارت، رولان ژنی، میکائیل ریفاتر تفاوتهای زیاد و گاهی اساسی کرده است. به طور مثال بینامتنیت نزد کریستوا دارای ابعاد نظری در حوزه تولید است. ولی در نزد بارت بیشتر تأکید بر دریافت بینامتنی میشود.
دکتر نامورمطلق در پایان افزود: متأسفانه نبود شناخت کافی نسبت به ویژگی چند معنایی بینامتنیت موجب شده است تا در ایران، اغلب این واژه به طور کلی و بدون توجه به ظرائف و دقایق آن مورد استفاده قرار گیرد.
«بینامتنیت و پست مدرن» عنوان مقاله ای بود که دکتر حسین صبوری،عضو هیئت علمیدانشگاه تبریز گروه زبان انگلیسی، در ادامه این همایش ارائه داد. او در ابتدا گفت: تأمل در ادبیات و تفسیر آن به سان تمامیفعالیتهای فکری دارای روند مستمر و دامنه دار است. قدمت این تأمل تقریباً با خود ادبیات برابر است و این میتواند به معنای آن باشد که قدمتی برابر با به بشریت دارد. هر ایده انقلابی عموماً سلفی در قالب یک پا نوشت کوتاه یا ایدهای فراموش شده دارد. اکثر مکاتب فکری از صفر شروع نمیشود و برای مکاتب و هر نوع متنی جدید یا نو، نقطه آغازی متصور نیست.
دکتر صبوری در ادامه مقاله خود اظهار داشت، پست مدرن نیز نوعی برگرفته از موضوع بینامتنیت است و به بیان مثالهای متعددی از معماری، هنر و به ویژه ادبیات دوران کلاسیک،مدرنیسم و... پرداخت.
سخنران بعدی این همایش، مریم السادات سنگی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی بود که به توضیح درباره «تحلیل معناشناسی مقالات تبریزی با رویکردی بر بینامتنیت در تولید و خوانش اثر» پرداخت. او در این مقاله با تحلیل معناشناسی بنیادی، اثر سترگ «مقالات شمس تبریزی» را با رویکردی بر محور بینامتنیت در تولید و خوانش اثر، مورد بررسی قرار داد و گفت: در نظریه معناشناسی بنیادی، زبان را مجموعه ای از نشانهها نمیدانند، بلکه آن را مجموعه ای از ساختارهای معنایی به حساب میآورند که در واقع نشانه موضوع اصلی نیست، بلکه روابط ساختاری پنهان و نهفته ای است که معنا را تولید میکند.
دکتر بهرام بهین، عضو گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تربیت معلم آذربایجان، در ادامه این همایش به ارائه مقاله خود با عنوان آسمان؛ زمین و متن: بینامتنیت در هملت» پرداخت و گفت: «جنبههایی از مباحث مطرح شده از سوی پساساختگرایان و پسامدرنیستها، کوششهایی برای دستیابی به نگرشها و بینشهای نو و کار آمدتر در باب زبان و حل معضلات و تنگناهای به جا مانده از نظریات گذشته در زمینههای مرتبط هستند. کاربرد مفهوم بینامتنیت در نقد ادبی یکی از این تلاشها برای گریز از حصار محدودیت متن به عنوان میراث دوره مدرن و فلسفه انسان گرایی به عنوان اصل مهم این دوره است.
«پدیدار شناسی متن، پدیدار شناسی بینامتنیت» عنوان سخنرانی دکتر پوران علیپور، استاد دانشگاه شهید باهنر کرمان، بود که در این باره گفت: متن یک پدیده جمعی معنایی است که در خارج از طرح خود قابل تأمل است. بینامتنیت به عنوان یک ایده محوری نه تنها در نظریههای ادبی، که در مباحث تاریخ و فلسفه نیز راه پیدا کرده است. این ایده که در مباحث زبان شناسی سوسور ریشه دارد، بیانگر وجوه نظام مند زبانی است که رابطه معنا و متن را در یک ماتریس اجتماعی تحلیل میکند.» دکتر علیپور در مقاله خود اظهار داشت که پدیدارشناسی متن از طریق متنیت نخستین امکان پذیر است، اما برای تحلیل این تئوری باید به پیدارشناسی بینامتنیت روی آوریم.
دکتر علیرضا آزادی در ادامه درباره «بیناذهنیت به مثابه اساس بینامتنیت» سخنرانی کرد و گفت: بینامتنیت به معنای شکل یافتن معنای یک متن از متون دیگر، به نظر میرسد، در حالیکه وامدار مفهوم فلسفی بنیادی تری به نام بنیاد ذهنیت است. اگرچه بینامتنیت برای بعضی فیلسوفان قرن بیستم از جمله مارتین پوپر و لویناس از مباحث محوری است اما با کمال تعجب، گادامر نظریه صریح و روشنی در این مورد ندارد.
در روز دوم این همایش که هشتم آبان برگزار شد، ابتدا خانم فرزانه دوستی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی، و محمد طلوعی، کارشناس ارشاد ادبیات نمایشی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، درباره «کلام و تصویر از مقابله تا مکالمه: معرفی نظریه دو متنیت لورن ج. کوئیسترا در خوانش «کتاب تصویر» سخنرانی کردند و در این باره اظهار داشتند: لورن ج کوئیسترا با وقوف به عدم تعیین ژانری در کتاب مصور که آن را «نوشته تصویر» مینامد، و استفاده از منطق گفتگویی باختین به بررسی رابطه تعاملی کلام و تصویر در کتابهای مصور اواخر قرن نوزدهم که دوران طلایی کتاب سازی است، میپردازد. وی با طرح نظریه در متنیت. در بستر اجتماعی شکل گیری آن به کشف و تعریف پنج نوع رابطه میان متنها و تصویرها نایل میشود.» آنها در ادامه به بررسی محدودیتها و ظرفیتهای این نوع خوانش بینامتنی اشاره کردند و به بحث درباره نسخه هزار و یک شب صنیع الملک، که اولین مصورسازی این کتاب پس از ترجمه آن، در دوره قاجاریه صورت گرفته است، پرداختند.
منیژه کنگرانی، کارشناس ارشد پژوهش هنر، سخنران بعدی این نشست بود که درباره «بیش متنیت در آثار هنرمندان تصرف گر» سخنرانی کرد و در ابتدا گفت: اصطلاح بینامتنیت یا ارتباط و تعامل متنها، نخستین بار توسط ژولیا کریستوا مطرح شد. ژرار ژنت دامنه مطالعات کریستوا را گسترش داد و هر نوع رابطه میان یک متن با غیر خود را با واژه جدید ترامتنیت نامگذاری وآن را به پنج دسته تقسیم کرد، که بینامتنیت یکی از اقسام آن محسوب میشود. قسم دیگر ترامتنیت از نظر ژنت بیش متنیت است، متنهایی که از دیگر متنها برگرفته شده اند، دامنه مطالعاتی بیش متنیت را تشکیل میدهد.
در ادامه حافظ صادق پور، عضو هیئت علمیدانشگاه آزاد اسلامی، واحد آستارا، به توضیح درباره «بینامتنیت در قصه طوطی و حکیم اسرار نامه عطار و طوطی و بازرگان مولوی از منظر عناصر داستانی» پرداخت. او در این باره گفت: مولوی در داستان طوطی و بازرگان کاملاً به قصه طوطی و حکیم هندی عطار نظر داشته است. اما مولوی در این داستان به عنوان گفتگوی نسل پسین خواننده با متن پیشین در عناصر اصلی داستان اثر قبل از خود تغییر نمیدهد و تقلید را هم روا نمیدارد و ساختار قصه مولوی از جنبه توارد هم نیست. چرا که همه عناصر اصلی را در قصه میآورد. در این دو اثر هم بستگی و روابط متقابل و تنگاتنگی در گفتگو وجود دارد. مولوی در به کارگیری عناصر داستانی نسبت به متن قبلی از گفتگو و تداعیهای آزاد بیش از همه بهره میگیرد و متن او با امکان گفتگوی بین عناصر قصه، خواننده را درگیر متن و گفتگو با اثر خود میکند. او با تداعیهای آزاد به گفتمان عرفانی خواننده پاسخ میدهد و در واقع قصه طوطی و بازرگان مولوی تأثیر قصه طوطی و حکیم هندی عطار را میسازد.
شراره چاوشیان دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهران، نیز در ادامه این همایش به صحبت درباره تابلو زنان الجزایر اثر دولا کروا و مجموعه داستانهای کوتاه زنان الجزیه اثر آسیه جبار پرداخت.
در ادامه دکتر اسداللهی،دانشیار دانشگاه تبریز، درباره «خلاقیت، گفتمان و بینامتنیت» سخنرانی کرد. وی اظهار کرد: ارسطو در کتاب «فن بیان» عملکرد این نوع فن را نه در متقاعد کردن دیگران، که در شیوههایی میداند که فاعل مدرک برای متقاعد ساختن مخاطب به آنها متوسل میشود. پس توجه به روشها در بیان و توسل به عوامل و عناصر متقاعد کننده در گفتمان میتوانند حضور و وجود بینامتنیت در خلاقیتهای ادبی-هنری را توجیه کنند. بینامتنیت مجموعه ای از نیروهایی است که انسان آنها را به کار میگیرد تا بتواند به کمک آنها مخاطب خود را متقاعد سازد.
در ادامه دکتر محمدحسین جواری، دانشیار دانشگاه تبریز، به ارائه مقاله خود با عنوان «آیا درجه صفر خوانش، وجود دارد؟ خوانش بینامتنیت، دریافت» پرداخت و سپس در بخش بعدی دکتر فریده علوی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به توضیح درباره «تأثیر خوانش بینامتنی بر حفظ گذشته ادبی و خلق ادبیات نوین» پرداخت. او ضمن طرح پرسشهایی درباره این موضوع تلاش اصلی مقاله خود را با رویکردی بینامتنی بر کتاب «هزار و یک شب» معرفی کرد. خانم شادی شاه ناصری، دانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه اصفهان، نیز درباره «تحلیل بینامتنی تلمیحات مذهبی در مثنوی معنوی» صحبت کرد. از آنجا که مثنوی معنوی مشحون از مفاهیم و مضامین اسلامی است که در قالب رمزگان زبانی نمود یافته، ناصری سعی کرد با تکیه بر چارچوب نشانه شناختی تحلیل متن بارت به این پرسش پاسخ دهد که آیا میتوان بین تأثیرپذیری مولوی از فرهنگ اسلامی و بسامد وقوع تلمیحات اسامی خاص مذهبی در مقایسه با دیگر تلمیحات به کار گرفته شده، به یک همبستگی معنی دار دست یافت؟
سخنران بعدی این نشست علیرضا قلی فامیان، عضو هیئت علمیدانشگاه پیام نور مرکز شبستر، بود که به «تحلیل بینامتنی داستان کوتاه عاشقیت در پاورقی پرداخت. در ادامه آقای سجاد باغبان ماهر به توضیح درباره «مطالعه روابط بینانشانهای در یکی از آثار نقاشی ایرانی: نگاره رزم رستم و سهراب در شاهنامه شاه طهماسبی» پرداخت و این نگاره را اقتباسی تصویری از کلام فردوسی محسوب کرد.
خانم مریم عبادی آسایش در بخش بعدی درباره «بینامتنیت، ادبیات تطبیقی و ناخودآگاه جمعی» سخنرانی کرد. او در مقاله خود به توضیح درباره نظریههای شکلوفسکی فرمالیست درباره روابط بینامتنی پرداخت.
گفتنی است خانم مینا بهنام، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و آقای محسن آسیب پور، دانشجوی دکتری ادبیات فرانسه دانشگاه تبریز، آخرین سخنرانان این همایش بودند که به ترتیب درباره «منطق گفتگو در متون صوفیانه از رهگذر آثاری چون اللمع فی تصوف، رساله قشیریه و کشف المحجوب» و «مفهوم بینامتنیت در صدایشان را میشنوید؟ ناتالی ساروت» سخنرانی کردند. همایش بینامتنیت در ادبیات و هنر عصر روز چهارشنبه هشتم آبان، با حضور جمعی از استادان و علاقه مندان در دانشگاه تبریز پایان یافت.
نظر شما