طرح جداسازي شارون با مخالفت حزب وي (ليكود) روبرو شده است، لذا بحران وي پس از آنكه تمام پل هاي اعتماد بين خود و شمار زيادي از سران و اعضاي حزب و احزاب و جنبش هاي افراطي و ديني در اسراييل فروريخت، رو به وخامت نهاده است.
شارون به هر گزينه اي كه براي فرار از بحران فعلي اش به آن پناه برد، هرگز نخواهد توانست جراحت سياسي خود را درمان كند و آثار شكست تلخ را كه دراردوگاه ليكود بدست همپيمانانش متحمل شد، محو نخواهد كرد.
مخالفت ليكودي ها با طرح جداسازي شارون يك واقعيت سياسي منحصر بفرد را بوجود آورد كه تفكيك و تقسيم ائتلاف ها و پيمان ها را چه در سطح ليكود چه در تمام صحنه سياسي اسراييل به نمايش گذاشت.
نظاره گر صحنه فعلي حزب ليكود بايد از تغيير بزرگي كه در رابطه ميان شارون و حزب وي روي داده، شگفت زده شود، شارون افراطي ترين تندروهاي راستگراهاي(ليكود) اسراييل است كه در حال حاضر برعكس اين جريان تندخو و سرسخت قرار گرفته است و همسويي و هماهنگي كه هميشه روابطش را با شهرك نشينان متمايز مي كرد باعث شد به طور بي سابقه اي با آن رودرو رو شود.
شهرك نشينان در حالي كه پيش از اين شارون را قهرمان ملي خود مي دانستند امااكنون پس از ارائه طرح جداسازي از سوي شارون شروع به ابراز ترديد در وفاداري وي به اصول مشترك كردند، چه بسيار افرادي در اسراييل هستند كه معتقدند كارزار همه پرسي اخير تنها به شكست شارون منجر نشد، بلكه مساله مهمتر اين است كه منجر به ظهور ليكود جديدي شد كه در آرمان ها و ديدگاه هايش، ايده ها و سياست هاي شارون را پشت سرگذاشت.
شگفت آورترين نتايج اين كارزار همه پرسي، كودتاي ريشه اي در نقشه ائتلاف هاي اسراييلي است، در حالي كه شكاف ميان شارون و هم پيمانان سنتي اش كه با طرح وي مخالفت كردند، در حال گسترش است اما از سوي ديگر فاصله ها ميان وي و رقبا و دشمنان قديمي راست و لائيكش كه طرح جداسازي را تاييد كرده و خواستار اجرايش شدند، نزديكتر شد.
در صورت وقوع عقب نشيني شارون در برابر مخالفانش، اين امر تنها به تضعيف وي منجر خواهد شد، حتي اگردر مقام خود باقي بماند كمااينكه هزينه سياسي داخلي و خارجي اين عقب نشيني شايد براي وي محتمل نباشد، در مقابل پافشاري و اصرار وي به طرح مردود شده در همه پرسي و حلقه زدن بر گرد حزب براي پيشبرد آن از طريق همه پرسي مردمي يا داخل كنيست(پارلمان) يا شوراي وزيران به معناي تمرد وشورش آشكار بر ليكود و در نتيجه تعميق شكاف داخلي خواهد بود به گونه اي كه بازسازي و اصلاح آن بعدها غير ممكن خواهد بود.
همچنين سه وزير كابينه وي يعني بنيامين نتانياهو، ليمور ليفنات و سيلوان شالوم پس از مخالفت اعضاي ليكود با اين طرح اجازه تصويب آن را در داخل كابينه نخواهند داد و در نتيجه شارون با سه مخالف يعني عوزي لانداو، نتان شارنسكي و تسحقي هانگبي همپيمان خواهد شد كه در اين صورت قطعا ائتلاف موجود فروخواهد پاشيد.
اما در صورت تلاش براي جلوگيري از ادامه اين وضع با رضايت حزب شينوي روبرو نخواهد شد زيرا اين حزب تهديد كرده است در صورت وقوع چنين امري از ائتلاف خارج خواهد شد و اين به معناي فروپاشي ائتلاف خواهد بود، چه بسا شارون به فكر ترميم كابينه ائتلافي خود با وارد كردن حزب كار(چپ ها) بيفتد اما احزاب مذهبي در اين زمان با آن موافقت نخواهند كرد زيرا آنها خوب مي دانند كه ورود چپ ها معنايش تصويب و اجراي طرح جداسازي است ، در اين صورت تمام نيروها و توان خود در داخل حكومت و كنيست (پارلمان ) را براي زمين زدن شارون بكارخواهند گرفت.
حتي اگر شارون به انتخابات زودهنگام متوسل شود، برنامه سياسي وي پس از مخالفت هوادارانش با طرحش چه خواهد بود و بنام چه كساني سخن خواهد گفت در حالي كه در صحنه كارزار راي گيري يك رهبر بدون حزب است.
به اعتقاد روزنامه هاآرتص آيا شارون بي نياز از بحران غير ضروري نبوده، آيا از آغاز و از واقعيت نظرسنجي ها نمي دانست كه اكثريت اعضاي ليكود طرح جداسازي وي را رد خواهند كرد؟ چرا شنا در جهت مخالف را به رغم اينكه مي دانست نتيجه شايد ويران كننده باشد، برگزيد؟
نيازي به خيالپردازي زياد براي نتيجه گيري آنچه شارون به طور رسمي اعلام نكرد، نيست و اينكه طرح جداسازي كه شامل عقب نشيني از غزه و برچيدن شهرك هاي آن علاوه بر برچيدن 4 شهرك كرانه باختري است اساس و ستون اصلي طرح وي براي راه حل نهائي است، همچنانكه وي مي خواهد آن را عملي كند.
آنچه شارون در اين طرح ارائه و آن را امتيازهاي دردناك قلمداد كرده، حداكثر چيزي است كه مي خواهد به فلسطينيان بدهد و اين در نتيجه تعميمي است كه براي تاييد آن با توجه به قرائن و نشانه هاي قدرتمندي كه مهمترين آن بالطبع ديوارحائل است،براي اولين بارمرزهاي روشني از سرزمينهايي كه اسراييل مي خواهد وآنچه براي فلسطينيان باقي خواهد گذاشت،ارائه ميدهد.
شارون با ديدن واقعيت ناتواني جهان عرب و ناتواني دولت آمريكا( كه غرق در باتلاق عراق است) در تحميل هرگونه راه حل بر اسراييل بويژه در سال انتخابات رياست جمهوري آمريكا به اين نتيجه رسيده است كه اين زمان بهترين و مناسب ترين زمان براي اجراي راه حل خود يا دستكم آنچه راه حل موقت طولاني مدت ناميده است، مي باشد، لذا شارون به فراهم كردن تمام شروط واقعي و مهمترين آن ضمانت هايي كه در عمل از آمريكا گرفته است، حريص نشان داده است.
به هر حال بايد گفت شارون هرگز تصور نمي كرد ليكودها زيرپاي وي را خالي كرده و به طرح وي راي منفي دهند و به خاطر همين اعتقاد و محاسبات اشتباهاش به عنوان تنها شكست خورده از صحنه همه پرسي بيرون رفت.
لذا وي هرگز نخواهد توانست اعتماد هم پيمانان قديمي اش را بار ديگر بدست آورد، حتي اگر از كرده خود پشيمان و نادم پيش آنها برود، در توانش نيست كه عقربه هاي ساعت را به عقب برگرداند.
كه براي اولين بار حدودي روشني ميان زميني كه اسراييل مي خواهد و آنچه براي فلسطينيان باقي خواهد گذاشت.
شارون با نگاه به واقعيت حالت ناتواني جهان عرب و ناتواني دولت آمريكا كه غرق در باتلاق عراق است در تحميل هرگونه راه حل بر اسراييل بويژه در سال انتخابات رياست جمهوري آمريكا به اين نتيجه رسيده است كه اين زمان بهترين و مناسب ترين زمان براي اجراي راه حل خود يا دستكم آنچه راه حل موقت طولاني مدت ناميده است لذا شارون به فراهم كردن تمام شروط واقعي كه تضميني براي براي تداوم اين حل و اهم آن ضمانت هايي كه در عمل از آمريكا گرفته است
در تمام احوال شارون تصور نمي كرد كه ليكود احتمالا بر ضد وي راي دهد و بر اساس اين اعتقاد و محاسبات اشتباهاش به عنوان تنها شكست خورده خارج شد و هرگز نخواهد توانست اعتماد هم پيمانان قديمي اش را بار ديگر بدست آورد حتي اگر از كرده خود پشيمان و نادم پيش آنها برود در توانش نيست كه عقربه هاي ساعت را به عقب برگرداند.
نظر شما